ناشر کتب علمی ، آموزشی و فرهنگی

۱۱۱ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است

یادگیری زبان انگلیسی به صورت حرفه ای

 

دانش آموزان

دانشجویان

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

کاربردهای عملی هوش مصنوعی برای دانش آموزان و دانشجویان

 

هوش مصنوعی

دانش آموزان

دانشجویان

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

دبستان انیمیشنی خلاقانه و نوآورانه فعالیت فرهنگی می کند

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

عاشقان ورزش فوتبال می توانند دانش فوتبالی خود را با منابع انتشارات به روز رسانی کنند

 

 

ورزش

سرگرمی

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

امروز متعلق به امام زمان (عج) است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

صفر تا صد نمایشنامه در زبان انگلیسی برای همه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

شما هم با این کتاب معلم و مربی موفقی در آموزش ریاضی خواهی شد

 

نتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

زبان فارسی در معرض ذوق عام قرار گرفته است

در نشست «اهمیت زبان فارسی در فرهنگ ملی» عنوان شد؛

زبان فارسی در معرض ذوق عام قرار گرفته است/ تنوع لهجه‌ها و گویش‌ها؛ عامل بارورتر شدن زبان

اسماعیل امینی، شاعر و پژوهشگر ادبی گفت: مواجهه ما با زبان فارسی بر مبنای ذوقیات است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا اسماعیل امینی در نشست «اهمیت نقش زبان فارسی در فرهنگ ملی» که چهارشنبه ۳۱ مرداد در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد، با اشاره به شرح‌های نادرست در حوزه زبان عنوان کرد: به دلیل اینکه ما با زبان به طور روزمره سروکار داریم تصور می‌کنیم اموری که با زبان فارسی مرتبط است، نیازی به تخصص ندارد. در واقع مواجهه ما با زبان فارسی، بر مبنای ذوقیات است و زبان فارسی در معرض ذوقیات عام قرار گرفته است.

این کارشناس ادبی و فرهنگی با مثال از استفاده روزمره از اصطلاح جنجالی در رسانه‌ها افزود: متاسفانه استفاده از کلمه جنجالی در تیتر زدن و سخنرانی‌ها به عنوان سخن پرطرفدار باب شده است. در حالی که اساساً جنجال نمایشگر بی‌خردی و تولیدکننده بلاهت است. خردمندی با آرامش و اعتدال همراه است یعنی هر چیزی در جای خودش قرار دارد.

زبان ابزار نیست پدیده‌ای فرهنگی است

این شاعر درباره قیاس زبان‌ها با یکدیگر گفت: هیچ زبانی به مثابه پیشینه و دایره واژگان گسترده یا فشرده به دیگری برتری و ارجحیت ندارد. زبان یکی از نمادهای فرهنگی و اسباب ارتباط همزمانی و درزمانی مردم با یکدیگر و فرهنگ است. پیش از مشروطه عده‌ای خط فارسی را نارسا می‌دانستند چرا که برای بعضی از حروف چندین نشانه داشتیم. آنها در پی اصلاح زبان بودند در حالی که این مسئله اساساً در حوزه زبان ضعف به حساب نمی‌آید همان طور که در زبان‌های دیگری چون انگلیسی ممکن است برای یک نشانه چندین معادل صدایی داشته باشیم.

وی در ادامه با اشاره به اینکه هیچ خطی نمی‌تواند منعکس کننده زبان گفتاری باشد اضافه کرد: در این باره پروژه شکست خورده‌ای وجود دارد به این شکل که زبان‌شناسان خطی درست کردند که برای همه صداها یک نشانه مشخص داشت، خطی که تلفظ و آموختن آن نیز بسیار آسان بود به گونه‌ای که کارآموزان آن می‌توانستند ۱۵ روزه آن را فرا بگیرند. این خط قرار بود در سطح بین‌المللی مورد استفاده قرار گیرد اما شکست خورد. به این دلیل که زبان ابزار نیست پدیده‌ای فرهنگی است و دخل و تصرف بردار نیست. اصلاحات زبانی باید به صورت طبیعی و در زمان انجام شود.

این شاعر در ادامه به مقوله خط پرداخت و ادامه داد: خط یک قراردادی اجتماعی است، در این باره تصرف در رسم الخط، مانند تغییر دادن علائم راهنمایی و رانندگی است که نشانه‌هایی بین‌المللی در سطح جهان هستند.

زبان فارسی در معرض ذوق عام قرار گرفته است

امینی همچنین با اشاره به اینکه فرهنگ مجموعه‌ای از نظام جهان‌نگری حاکم بر هر دوره است، گفت: وقتی فرهنگی از دستبرد زمان مصون بماند، ماندگار می‌شود و بخش‌هایی از دست رفته نیز در خرده فرهنگ‌ها نفوذ می‌کنند. این کارکرد زمان بر زبان و فرهنگ است که بخش‌هایی را حفظ و بخش‌هایی را حذف می‌کند. آنچه که باقی می‌ماند میراث و تمدنی ارزشمند است که از حذف و آسیب‌پذیری مصون مانده است. این مسئله اصلاً به معنای مقدس بودن، مفاخره و محل مجادله‌ای بر این میراث نیست و هیچ امتیازی به مثابه برتر بودن فرهنگ ایجاد نمی‌کند.

نویسنده کتاب «من یک‌پایین شهری‌ام»، درباره فرهنگ و کارکرد آن بیان کرد: بخشی از فرهنگ ما ملموس است مانند بناهای تاریخی که صورت بیرونی دارند و بخشی از فرهنگ ناملموس است و صورت بیرونی ندارند مثل مجموعه باورها، آداب، نظام‌های ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها، به طور کلی فرهنگ رفتاری است که مطابق طبیعت نیست، مانند رفتار رزمنده‌ای که از همسر و فرزند می‌گذرد تا در حماسه حضور داشت. در فرهنگ ما با وجود ضرر به مثابه طبیعت، امری ناملموس را ترجیح می‌دهیم که در طول زمان به شکل آیین می‌شود، مانند سفره هفت‌سین و چهارشنبه‌سوری که گاهی فرهنگ حاکمیت سعی می‌کند آن را تغییر داده و به جای سیزده‌به‌در از روز طبیعت و به جای عبارت چهارشنبه سوری به سه شنبه آخر سال استفاده کند در حالی که اینها مصادیقی از فرهنگ ملی و نمایش بیرونی تجلی باورهای ماست و زبان میراث ناملموس فرهنگ است که تجلی بیرونی ندارد و ابزار به فعلیت درآمدن همه نمادهای فرهنگی است.

نگاهبان رسمی برای زبان خطر بزرگی است

این کارشناس فرهنگی با تاکید بر پیوند روایت و زبان، گفت: اگر زبان و روایت نبود تخت جمشید پاره‌ای سنگ و بنا بود. زبان برای هنرها روایت درست می‌کند و آن را در بافت یا موقعیت تعریف می‌کند. اسطوره‌هایی مانند آرش با زبان زنده هستند. باید دقت کرد؛ که انسان به طور روزمره با نشانه‌های فرهنگی چون آثار باستانی و آثار هنری سر و کار ندارد اما با زبان هر روزه سر و کار دارد، زبان صدایی است که هیچگاه ساکت نمی‌شود و حتی در خواب هم فعالیت می‌کند.

امینی درباره مرگ برخی از زبان‌های مهم در جهان توضیح داد: اگر زبان‌های بزرگی مانند سانسکریت و لاتین از بین رفته‌اند به این دلیل است که اولاً متن مقدس داشتند دوم اینکه نگهبانان رسمی داشتند. نگاهبان رسمی برای زبان خطری بزرگ و باعث از بین رفتن آن می‌شود. حفظ زبان، کار نگهبانان رسمی نیست کار همه کسانی‌ست که با زبان به صورت روزمره سر و کار دارند. از طرفی دخل و تصرف و تغییرات آن نیز به مثابه خطای بزرگ است.

وی همچنین تاکید کرد: ما نمی‌توانیم از منظر ذوقیات و تحلیل شخصی با زبان مواجه شویم. سیاست‌ها مبنی بر این است که لغت انگلیسی وارد زبان فارسی نشود! به نظر من این تفکر ساده‌لوحانه است چرا که همه زبان‌ها با هم داد و ستد دارند. امروزه صحبت درباره زبان خالص و نژاد خالص غیر علمی و غیرممکن است. برخی زبان معیار را بدون لهجه می‌دانند در حالی که همه زبان‌ها لهجه دارند و ما به هیچ عنوان زبانی بیرون از لهجه نداریم. به همین دلیل سیاستی که می‌خواهد گویش‌ها را به نفع گویش مرکز کمرنگ کند، بسیار کودکانه و استدلال ظالمانه‌ای بود که رضا شاه وارد زبان کرد و ما نباید آن را ادامه دهیم. تنوع لهجه‌ها و گویش‌ها باعث بارورتر شدن زبان است. دانش زبان فارسی یک تخصص است که نیاز به متخصص خودش را دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

سفرنامه مالزی (دیار مهربانی و سازندگی)

 

سفر نامه مالزی حاصل هفت روز مسافرت نویسنده می باشد که شرح این گشت وگذار با تور از فرودگاه مشهد شروع می‌شود .
جمله «امروز» از«دیروز»یاد می گیریم که «فردا» را چگونه بسازیم نشان ازاین دارد که با کسی روبرو هستیم که تحصیل کرده رشته تاریخ است.

لزوم نوشتن سفر نامه چنین بیان شده اکه وسیله ای است برای سال های بعد خواندن ومرورخاطرات شدن و ازسویی راهنمای خوبی ست برای کسانی که قصد مسافرت به این کشور را دارند.

نویسنده قبل ازسفربا مطالعه سفرنامه ها وکتاب هایی که راجع به مالزی نوشته شده اطلاعاتی جامع وکامل بدست آورده وبا عبارت «انگاربه این سفر نرفته مالزی را دیده ام».

استفاده ازتمام ساعات شبانه روزبا سحرخیزی چهارصبح وبیداربودن تا یازده شب برای به نگارش درآوردن زیبایی های این کشور می آموزد که درمسافرت هرچه بیشترگشت ودیدنی ها را دید بیشترمی توان به جاذبه های شهری پی برد.

تفاوت این سفرنامه با سفرنامه های دیگردراین جاست که فقط به معرفی چند جاذبه فرهنگی وبنای تجاری ، تاریخی نپرداخته بلکه او را چون یک گزارشگردرکوچه وخیابان می بینیم که درحال مصاحبه است.

گفت وگوهایی که هرکدام لایه های پنهان زندگی مردم آن دیاررا بیان می کند.دراین گفت وگوهاست که شهرکوالالامپور
از ابعاد اقتصادی ،سیاسی، اجتماعی ،وفرهنگی به خواننده معرفی می شود.

شاید این کلام ارزشمند
« ای جی فیکری» که فرموده :«زندگی خیلی ها در لابلای کتاب هاست کتاب ها را بخوانید تا قلب‌ها را بشناسید.»درخواندن این سفرنامه به خواننده کمک می کند تا «قلب»ها شناخته شود.

نویسنده سفرنامه یکی ازرموزموفقیت کشورمالزی را دراین عبارت افلاطون می داند که فرموده:
« حاکم باید حکیم باشد یا حکیم باید که حاکم باشد.»

چون حکیمان را برای وزارت خانه ها
انتخاب کردند ، ازآن ها برنامه برای کارهای شان تقاضا کردند بهترین ها را برگزیدند به جایی رسیدند که کشور 24میلیونی مالزی سالانه 24میلیون جهانگرد را پذیراست .

نکته ظریف دراین جاست که ابتدا گردشگری کشوررا تقویت کردند دادن وام ، تبلیغات گسترده مردم را به مسافرت وادارکرد. درپایان هرسفرازمردم خواستند انتقادات وپیشنهادات خود را بنویسند. این نگارش ها ، موردبررسی وآنالیزدقیق قرارگرفت که یک گردشگر به چه چیزهایی نیازدارد، چه جیزهایی آزاردهنده ست .

امروزه یک گردشگرخارجی هیچ مشکلی دراین کشورندارد، اگردرباران های استوایی شدید ، شلواروکفشش خیس شد، هیترهای بزرگ درمکان های تفریحی ، تجاری ، فرهنگی بلافاصله روشن می شوند تا به خشک کردن آنها اقدام کنند. بیش ازنوددرصد مردم به زبان انگلیسی مسلط شده اند که مهم ترین مشکل یک توریست پیداکردن هم زبان بوده وهست.

تاچه اندازه برای مسئله گردشگری تلاش کرده اند که شما به محض سوارشدن به تاکسی ، راننده می پرسد ازکدام کشورآمده اید ؟ به محض این که واژه «ایران»را می شنود باگذاشتن یک سی دی ازموسیقی ایرانی دلت را به کشورت پیوند می زند.

بالاترین نیازیک گردشگر، برقراری امنیت می باشد امنیتی مثال زدنی دراین دیارحاکم است به شکلی که موتورسوار، همسروفرزندش ، کلاه کاسکت خود را روی موتورسیکلت گذاشته ودرپی کارهای روزمره وخرید هستند کسی به آنها نگاه نمی کند.

دختران وزنانی درخیابان تنها ازچهارصبح تا ساعت ها بعد ساعت ده درخیابان تردد می کنند نه متلکی می شنوند نه مورداذیت وآزارقرارمی گیرند.

دربخشی ازسفرنامه نویسنده اشاره به یکی ازشخصیت های مهم این دیاراشاره می کند که بدون اسکورت ، با زنبیلی پلاستیکی برای خرید ضروریات روزانه منزل به شلوغ ترین نقطه شهرآمده است.
نویسنده که فرهنگی بازنشسته می باشد وسالیان سال درس تاریخ تدریس کرده نگاهی تاریخی دارد و به دنبال پاسخ به این سئوال است که «چگونه مالزی در کمترازسی سال چنین رشد وتوسعه ای پیدا کرد؟»

پاسخ دراعتراض جمعی ست که دردهه نود میلادی از ماهاتیرمحمد می پرسند چرا بودجه آموزش وپرورش یک باره جهش فراوانی پیدا می کند که می گوید:«بایدآموزش وپرورش را ساخت تا معلمان جامعه فردای مالزی را بسازند.اگرجوان داری نتوانی جهان داری نخواهیم توانست.»ده سالی نگذشت که به اندیشه ودوربینی ماهاتیرمحمّد آفرین گفتند.

مالزی مسلمان شافعی دارد،هندی ها وچینی ها بامذاهب مختلف درآن جا زندگی می کنند و«زیست مسالمت آمیز»یعنی اینکه درایام خاص مذهبی هرسه قوم اگرعزاداری دارند همه کشورعزادارست واگرجشنی وجود دارد جشن همگان می باشد.

نویسنده به رمزورازاین موضوع باید پی ببرد که چرا کافه رستوران ها ، درگوشه وکنار شهردیده می شوند وهمیشه هم مشتری دارند؟ به سراغ یکی ازرستوران دارها می رود دلیل را صادقانه بیان می کند:«سه دلیل عمده دارد اول اینکه دراین سرزمین تورم وجود ندارد تن ماهی که ده سال قبل خریده ام هنوزهم به همان قیمت می خرم. چون کلی خرید دارم مواداولیه را ارزان تهیه می کنم بنابراین نسبت به خرید شخصی افراد ارزان تردرخواهد آمد .دلیل سوم اینکه اگرغذایی دراین محل پخت می شود عصاره ده ها کیلو مواد اولیه ست که مسلما درمزه غذا اثردارد.شاید یک دلیل اصلی هم اینه که مردم سرزمین من دورهم بودن را دوست دارند هیچ عجله ای برای خوردن ندارند با آرامش کامل ظرف سوپی را که شمع روشنی درزیرش قراردارد میل می کنند.»

سیدی زاده ازهرمکانی درسی فرامی گیرد وباسخاوت دراختیارخواننده قرار می دهد دربازدید ازکارخانه شکلات خلوص شکلات کاکائویی را چنین به نگارش درمی آورد:«فروشنده که خانمی بود وجعبه شکلاتی را بالای سرش گرفته بود بالهجه شیرینی به سبک ایرانی ها تبلیغ می کرد ومی گفت :«دوتابخرسه تاببر»توضیح داد شکلات کاکائویی خالص اگرازدست تان افتاد نباید بشکند.»

کاردرمالزی معنی ومفهومی زیبا دارد ازفروشنده خانمی سئوال می کند درروزچندساعت کارمی کنید وقتی می گوید «هشت ساعت»می پرسد هفت ساعت ونیم کارکرده اید خسته نیستید؟ پاسخ فوق العاده ست :«خسته نیستم ، نیم ساعت دیگه وقت دارم که درخدمت مردم باشم واین کاربرای ما لذت بخشه.»

همیشه خال هایی که هندی روی پیشانی می گذارند برای همه سئوال بوده وهست که چرا به رنگ های مختلف می بینیم . پاسخ را در معبد هندوها (باتوکیو)اززبان یک گردشگردیگر پیدا می کنیم:«

مجردها خال سفید ، متاهلین خال قرمز و شوهر مرده ها خال مشکی. »

چرادرمالزی مسئله فرارمغزها عدد صفر را نشان می دهد؟ پاسخ برمی گردد به خرید اندیشه وارزش کسانی که برنامه خوبی ارائه می کنند. آموزگاری به ماهاتیرمحمد پیشنهاد کرده بود:«برای اینکه فرزندا ن ما برای ادامه تحصیل به انگلستان وآمریکا سفرنکنندکه هم ارزمملکت خارج شود هم خودشان مقیم آنجا شوند ازدانشگاه های آن ها بخواهیم که درمالزی شعبه بزنند. نیمی ازفرزندان ما ونیمی ازجوانان کشوردیگر دراینجا تحصیل کنند.مدرکی که می گیرند مدرک دانشگاهی همان کشورها باشد.»

درمغازه ای که کالاهایی برای جشن تولد و هالووین و... اجناسی را می فروشد با خانمی تایلند روبروست که فرصت را ازدست نمی دهد وازویژگی خاص کشورش سئوال می کند که می شنود:«مردم کشورم هرروزیک رنگ لباس می پوشند مثلا شنبه آّبی ، یکشنبه نارنجی و...زیباست وقتی روزشنبه درخیابان های تایلند راه می روید همه آّبی پوشیده اند وحس وحال خوبی به آدم می دهد.»

اگرقصدمقایسه ایران با مالزی را دارد احساس حقارت نمی کنی ظریفانه وبا کلامی طنزمی نویسد:«چراخیابان های اینجا تا این اندازه تمیزاست مردم چقدرعقده ای هستند که نه می توانند هرروزگردوخاک کفش شان را تمیزکنند ونه توان این را دارند که واکس بزنند وگاهی ممکن است ماه ها بگذرد ویادشان برود که قوطی واکس را کجا گذاشته اند؟!»

قلم نویسنده درنگارش گزارش با «میان تیترهای زیبایی» که انتخاب شده هرخواننده ای را درهفت روزسفربه دنبال خود می کشاند ودرتوصیف مکان ها، چنان قلم فرسایی کرده که می توان آن صحنه ها را به خوبی تصورکرد.

دبیربازنشسته شیرمحمّد برزگر

 

 

به نقل از وبلاگ :

http://khodaazad.blogfa.com/post/12382

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

نگاهی به سفرنامه مالزی به قلم آقای برزگر

 

سفر نامه مالزی حاصل هفت روز مسافرت نویسنده می باشد که شرح این گشت وگذار با تور از فرودگاه مشهد شروع می‌شود .
جمله «امروز» از«دیروز»یاد می گیریم که «فردا» را چگونه بسازیم نشان ازاین دارد که با کسی روبرو هستیم که تحصیل کرده رشته تاریخ است.

لزوم نوشتن سفر نامه چنین بیان شده اکه وسیله ای است برای سال های بعد خواندن ومرورخاطرات شدن و ازسویی راهنمای خوبی ست برای کسانی که قصد مسافرت به این کشور را دارند.

نویسنده قبل ازسفربا مطالعه سفرنامه ها وکتاب هایی که راجع به مالزی نوشته شده اطلاعاتی جامع وکامل بدست آورده وبا عبارت «انگاربه این سفر نرفته مالزی را دیده ام».

استفاده ازتمام ساعات شبانه روزبا سحرخیزی چهارصبح وبیداربودن تا یازده شب برای به نگارش درآوردن زیبایی های این کشور می آموزد که درمسافرت هرچه بیشترگشت ودیدنی ها را دید بیشترمی توان به جاذبه های شهری پی برد.

تفاوت این سفرنامه با سفرنامه های دیگردراین جاست که فقط به معرفی چند جاذبه فرهنگی وبنای تجاری ، تاریخی نپرداخته بلکه او را چون یک گزارشگردرکوچه وخیابان می بینیم که درحال مصاحبه است.

گفت وگوهایی که هرکدام لایه های پنهان زندگی مردم آن دیاررا بیان می کند.دراین گفت وگوهاست که شهرکوالالامپور
از ابعاد اقتصادی ،سیاسی، اجتماعی ،وفرهنگی به خواننده معرفی می شود.

شاید این کلام ارزشمند
« ای جی فیکری» که فرموده :«زندگی خیلی ها در لابلای کتاب هاست کتاب ها را بخوانید تا قلب‌ها را بشناسید.»درخواندن این سفرنامه به خواننده کمک می کند تا «قلب»ها شناخته شود.

نویسنده سفرنامه یکی ازرموزموفقیت کشورمالزی را دراین عبارت افلاطون می داند که فرموده:
« حاکم باید حکیم باشد یا حکیم باید که حاکم باشد.»

چون حکیمان را برای وزارت خانه ها
انتخاب کردند ، ازآن ها برنامه برای کارهای شان تقاضا کردند بهترین ها را برگزیدند به جایی رسیدند که کشور 24میلیونی مالزی سالانه 24میلیون جهانگرد را پذیراست .

نکته ظریف دراین جاست که ابتدا گردشگری کشوررا تقویت کردند دادن وام ، تبلیغات گسترده مردم را به مسافرت وادارکرد. درپایان هرسفرازمردم خواستند انتقادات وپیشنهادات خود را بنویسند. این نگارش ها ، موردبررسی وآنالیزدقیق قرارگرفت که یک گردشگر به چه چیزهایی نیازدارد، چه جیزهایی آزاردهنده ست .

امروزه یک گردشگرخارجی هیچ مشکلی دراین کشورندارد، اگردرباران های استوایی شدید ، شلواروکفشش خیس شد، هیترهای بزرگ درمکان های تفریحی ، تجاری ، فرهنگی بلافاصله روشن می شوند تا به خشک کردن آنها اقدام کنند. بیش ازنوددرصد مردم به زبان انگلیسی مسلط شده اند که مهم ترین مشکل یک توریست پیداکردن هم زبان بوده وهست.

تاچه اندازه برای مسئله گردشگری تلاش کرده اند که شما به محض سوارشدن به تاکسی ، راننده می پرسد ازکدام کشورآمده اید ؟ به محض این که واژه «ایران»را می شنود باگذاشتن یک سی دی ازموسیقی ایرانی دلت را به کشورت پیوند می زند.

بالاترین نیازیک گردشگر، برقراری امنیت می باشد امنیتی مثال زدنی دراین دیارحاکم است به شکلی که موتورسوار، همسروفرزندش ، کلاه کاسکت خود را روی موتورسیکلت گذاشته ودرپی کارهای روزمره وخرید هستند کسی به آنها نگاه نمی کند.

دختران وزنانی درخیابان تنها ازچهارصبح تا ساعت ها بعد ساعت ده درخیابان تردد می کنند نه متلکی می شنوند نه مورداذیت وآزارقرارمی گیرند.

دربخشی ازسفرنامه نویسنده اشاره به یکی ازشخصیت های مهم این دیاراشاره می کند که بدون اسکورت ، با زنبیلی پلاستیکی برای خرید ضروریات روزانه منزل به شلوغ ترین نقطه شهرآمده است.
نویسنده که فرهنگی بازنشسته می باشد وسالیان سال درس تاریخ تدریس کرده نگاهی تاریخی دارد و به دنبال پاسخ به این سئوال است که «چگونه مالزی در کمترازسی سال چنین رشد وتوسعه ای پیدا کرد؟»

پاسخ دراعتراض جمعی ست که دردهه نود میلادی از ماهاتیرمحمد می پرسند چرا بودجه آموزش وپرورش یک باره جهش فراوانی پیدا می کند که می گوید:«بایدآموزش وپرورش را ساخت تا معلمان جامعه فردای مالزی را بسازند.اگرجوان داری نتوانی جهان داری نخواهیم توانست.»ده سالی نگذشت که به اندیشه ودوربینی ماهاتیرمحمّد آفرین گفتند.

مالزی مسلمان شافعی دارد،هندی ها وچینی ها بامذاهب مختلف درآن جا زندگی می کنند و«زیست مسالمت آمیز»یعنی اینکه درایام خاص مذهبی هرسه قوم اگرعزاداری دارند همه کشورعزادارست واگرجشنی وجود دارد جشن همگان می باشد.

نویسنده به رمزورازاین موضوع باید پی ببرد که چرا کافه رستوران ها ، درگوشه وکنار شهردیده می شوند وهمیشه هم مشتری دارند؟ به سراغ یکی ازرستوران دارها می رود دلیل را صادقانه بیان می کند:«سه دلیل عمده دارد اول اینکه دراین سرزمین تورم وجود ندارد تن ماهی که ده سال قبل خریده ام هنوزهم به همان قیمت می خرم. چون کلی خرید دارم مواداولیه را ارزان تهیه می کنم بنابراین نسبت به خرید شخصی افراد ارزان تردرخواهد آمد .دلیل سوم اینکه اگرغذایی دراین محل پخت می شود عصاره ده ها کیلو مواد اولیه ست که مسلما درمزه غذا اثردارد.شاید یک دلیل اصلی هم اینه که مردم سرزمین من دورهم بودن را دوست دارند هیچ عجله ای برای خوردن ندارند با آرامش کامل ظرف سوپی را که شمع روشنی درزیرش قراردارد میل می کنند.»

سیدی زاده ازهرمکانی درسی فرامی گیرد وباسخاوت دراختیارخواننده قرار می دهد دربازدید ازکارخانه شکلات خلوص شکلات کاکائویی را چنین به نگارش درمی آورد:«فروشنده که خانمی بود وجعبه شکلاتی را بالای سرش گرفته بود بالهجه شیرینی به سبک ایرانی ها تبلیغ می کرد ومی گفت :«دوتابخرسه تاببر»توضیح داد شکلات کاکائویی خالص اگرازدست تان افتاد نباید بشکند.»

کاردرمالزی معنی ومفهومی زیبا دارد ازفروشنده خانمی سئوال می کند درروزچندساعت کارمی کنید وقتی می گوید «هشت ساعت»می پرسد هفت ساعت ونیم کارکرده اید خسته نیستید؟ پاسخ فوق العاده ست :«خسته نیستم ، نیم ساعت دیگه وقت دارم که درخدمت مردم باشم واین کاربرای ما لذت بخشه.»

همیشه خال هایی که هندی روی پیشانی می گذارند برای همه سئوال بوده وهست که چرا به رنگ های مختلف می بینیم . پاسخ را در معبد هندوها (باتوکیو)اززبان یک گردشگردیگر پیدا می کنیم:«

مجردها خال سفید ، متاهلین خال قرمز و شوهر مرده ها خال مشکی. »

چرادرمالزی مسئله فرارمغزها عدد صفر را نشان می دهد؟ پاسخ برمی گردد به خرید اندیشه وارزش کسانی که برنامه خوبی ارائه می کنند. آموزگاری به ماهاتیرمحمد پیشنهاد کرده بود:«برای اینکه فرزندا ن ما برای ادامه تحصیل به انگلستان وآمریکا سفرنکنندکه هم ارزمملکت خارج شود هم خودشان مقیم آنجا شوند ازدانشگاه های آن ها بخواهیم که درمالزی شعبه بزنند. نیمی ازفرزندان ما ونیمی ازجوانان کشوردیگر دراینجا تحصیل کنند.مدرکی که می گیرند مدرک دانشگاهی همان کشورها باشد.»

درمغازه ای که کالاهایی برای جشن تولد و هالووین و... اجناسی را می فروشد با خانمی تایلند روبروست که فرصت را ازدست نمی دهد وازویژگی خاص کشورش سئوال می کند که می شنود:«مردم کشورم هرروزیک رنگ لباس می پوشند مثلا شنبه آّبی ، یکشنبه نارنجی و...زیباست وقتی روزشنبه درخیابان های تایلند راه می روید همه آّبی پوشیده اند وحس وحال خوبی به آدم می دهد.»

اگرقصدمقایسه ایران با مالزی را دارد احساس حقارت نمی کنی ظریفانه وبا کلامی طنزمی نویسد:«چراخیابان های اینجا تا این اندازه تمیزاست مردم چقدرعقده ای هستند که نه می توانند هرروزگردوخاک کفش شان را تمیزکنند ونه توان این را دارند که واکس بزنند وگاهی ممکن است ماه ها بگذرد ویادشان برود که قوطی واکس را کجا گذاشته اند؟!»

قلم نویسنده درنگارش گزارش با «میان تیترهای زیبایی» که انتخاب شده هرخواننده ای را درهفت روزسفربه دنبال خود می کشاند ودرتوصیف مکان ها، چنان قلم فرسایی کرده که می توان آن صحنه ها را به خوبی تصورکرد.

دبیربازنشسته شیرمحمّد برزگر

 

به نقل از وبلاگ http://khodaazad.blogfa.com/post/12369

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh