سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سارا حسینی، دانشجوی ادبیات کودک و نوجوان: بازآفرینی، معادل اصطلاح ادبی Appropriation یا ترجمه تحتاللفظی Recreation، یکی از شیوههای آفرینش ادبیات در کنار روشهایی مانند بازنویسی، گردآوری، نقیضهپردازی، اقتباس، تألیف، ترجمه و … است. بازآفرینی شامل هرگونه آفرینش خلاقانه متن ادبی با سرمشقگرفتنِ آشکار و نهان از متون گذشته دور و نزدیک است؛ به گونهای که اثر جدید، هویت مستقلی نسبت به اثر کهن پیدا میکند و سبک، ساختار، موضوع، درونمایه و همه عناصر متنیِ اثر نو با اثر کهن (پیشمتن) متفاوت است. به عبارتی ما با خواندن اثر جدید، یاد اثر قبلی میفتیم؛ اما میدانیم که این همان نیست.
بازآفرینی، زمانی ضرورت پیدا میکند که جامعه با تحوّلات عظیمی در جهانبینی، باورهای دینی، فرهنگ، نظام شناختی، سبک زندگی، سیاست و… روبهرو باشد. در چنین شرایطی، بازگشتن به سنتها برای هویتیابی و معنابخشی به زندگیِ اکنون و جلوگیری از انقطاع فرهنگی با گذشته تمدنی، ضروری است و بازآفرینی، یکی از مهمترین راههای پیشِ روی خالقان ادبیات برای پُر کردن شکافِ بهوجودآمده بین حال و گذشته و معاصریت بخشیدن به سنتها و میراث فرهنگی است. به همین خاطر، صورت ایدهآل بازآفرینی زمانی محقق میشود که بازآفرین، درک دقیق و درستی از اثر کهن و همچنین روح زمانه خود داشته باشد و بتواند هم میراث فکری و فرهنگی گذشته را هنرمندانه معرفی کند و هم انگارهها و مؤلفههای عصر خود را در متن بازآفرینیشده منعکس کند.
دوره کودکی، یکی از بهترین دورههایی است که میتوان در آن بذر علاقه به سنتهای فرهنگی را کاشت. از آنجا که میراث ادبی کهن ما غالباً برای مخاطب کودک نوشته نشدهاند، زبان و محتوای پیچیدهای دارند و نمیتوان آنها را مستقیماً در اختیار کودکان قرار داد، مناسبسازی این آثار برای کودکان و آفرینش آثار جدید کودکانه براساس این میراث، اهمیتی دوچندان مییابد. در ایرانِ ما از دهه ۴۰ سده پیش، نویسندگان ادبیات کودک با الهامگرفتن از ادبیات کهن که شامل ادبیات عامیانه (شفاهی) و ادبیات رسمی (نوشتاری) میشد، به بازآفرینش آثاری ادبی برای کودکان و نوجوانان پرداختند. در آن زمان، جریان بازنویسی متون کهن برای کودکان، غلبه بیشتری بر بازآفرینی داشت؛ اما بهتدریج با گذشت دهههای متمادی تا کنون، جریان بازآفرینی ادبیات کهن برای کودکان و نوجوانان رشد چشمگیری پیدا کرده است.
این آثار غالباً با هدف آشنایی نسل نو با میراث ادبی کهن و ایجاد لذت در مخاطب در مورد محتوای این آثار، تقویت هویت ملی و فردی نسل جدید، نوکردن آثار کهن و افزایش و تنوعبخشی در خواندنیهای کودکان خلق شدهاند. اگر افراد در دوره کودکی با آثار باکیفیتی از بازنویسی و بازآفرینی ادبیات کهن مواجه شده باشند، احتمالاً در دوره بزرگسالی، رغبت بیشتری برای مراجعه به اصل آثار دارند. بازآفرینیها در ادبیات کودک و نوجوان بعضاً با فرمهای داستانی ارائه میشوند؛ فانتزیسازی و رفتوآمدِ شخصیتهای داستانی از دنیای امروز به دنیای دیگر، از نشانههای اصلی آنهاست. بازآفرینیها را میتوان بر اساس این معیارها ارزیابی کرد:
در زمینه تعریف و توضیح روشهای خلق اثر ادبی از جمله بازآفرینی، اندیشمندانی مانند محمود مشرفآزاد تهرانی، جعفر پایور، محمدجعفر محجوب، صدیقه هاشمینسب و مریم جلالی با نگارش آثار تحقیقی خود، چراغ راه روشن کردهاند. همچنین جایزه جعفر پایور در سال ۱۳۷۸ با هدف تقدیر از بازنویسان و بازآفرینان ادبیات کهن فارسی که آثار ارزشمندی را برای کودک و نوجوان پدید آوردهاند، پایهگذاری شد و تا سالها به فعالیت خود ادامه داد. در دهه ۸۰ نیز، کارگروه ادبیات کهن شورای کتاب کودک تشکیل شد. این کارگروه، به شکل مداوم و سالانه به بررسی آثار بازنویسی و بازآفرینی ادبیات کهن میپردازد. شورای کتاب کودک، هر سال گزارشی از آثار بازنویسی و بازآفرینیِ منتخب این کارگروه را در سایت خود منتشر میکند.
بازآفرینی، آفرینشی تازه براساس اثری کهن است. این شیوه از خلق ادبی، در دوران ما بهدلیل ضرورت ترمیم شکافهای ایجادشده بین دنیای سنت و دنیای مدرن و آشنایی نسل جدید با میراث ادبی کهن، رونق بسیار گرفته است. بازآفرینی میتواند بسته به کیفیت خود تأثیر بسزایی در علاقهمندکردن یا بیعلاقهکردن مخاطبان کودک و نوجوان به متون کهن داشته باشد. در ادامه، با سه بازآفرینی برگزیده آشنا میشوید: