ناشر کتب علمی ، آموزشی و فرهنگی

۱۱۹ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است

داستان خوبه هم عجیب باشه هم غریب باشه ، تازه طنز هم باشه

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

اولین قدم را امروز بردارید، آینده‌تان را خودتان بسازید!

 

فرقی نمی‌کند دانشجو باشید یا کارمند، خانه‌دار یا  بازنشسته — این کتاب ها راه‌های ساده، کاربردی و الهام‌بخش برای تبدیل ایده به درآمد را به شما نشان می‌دهد.
اولین قدم را امروز بردارید، آینده‌تان را خودتان بسازید!

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

مجموعه کتاب های آی فکر (iFekr )

 

📚 مجموعه کتاب های آی فکر (iFekr )، آموزش هوش مصنوعی برای همه ، جدیدترین روش آموزش هوش مصنوعی در ایران برای اولین بار 

🧠در عصر هوش مصنوعی، آی فکر (iFekr) دیگر یک انتخاب نیست، یک ضرورت است!

🔖مجموعه  کتاب های آی فکر ( iFekr) راهنمایی عملی برای یادگیری مهارت‌های نو و سازگاری با دنیای دیجیتال.

🧰آماده‌ شوید برای آینده‌ای هوشمند و فرصت‌ساز!

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

گر بخواهید کتابی بنویسید، باید دو هزار کتاب خوانده باشید. دوهزار کتاب خواندم؛ سپس دست به نوشتن زدم.

سیدی‌زاده: با قلم زیبا وصف‌ العیش، عین‌ العیش می‌شود

سیدی‌زاده: با قلم زیبا وصف‌ العیش، عین‌ العیش می‌شود

نویسنده «سفرنامه مالزی (دیار مهربانی و سازندگی)» گفت: اگر بخواهید کتابی بنویسید، باید دو هزار کتاب خوانده باشید. دوهزار کتاب خواندم؛ سپس دست به نوشتن زدم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از خراسان شمالی، کتاب «سفرنامه مالزی (دیار مهربانی و سازندگی)» نوشته «سیّداحسان سیّدی‌زاده» به‌تازگی از سوی انتشارات «زبان علم» بجنورد در ۳۸۲ صفحه، با شمارگان ۱۰۰۰نسخه و به قیمت ۱۳۰هزار تومان منتشرشده است تا سفر از بجنورد به کوالالامپور بر بال قلم و با «زبان علم» میسر گردد؛ به همین بهانه گفت‌گویی داشته‌ایم با این نویسنده و مدرس بازنشسته بجنوردی که در ادامه خواهید خواند.

چطورشد تصمیم به سفرنامه‌نویسی گرفتید؟
به چندین دلیل تصمیم به این کار گرفتم. اول اینکه عاشق نوشتن هستم؛ زمانی با خودکار و مداد و گاهی با دوربین. دلیل دوم، برای فراموش‌نشدن خاطرات سفر؛ چراکه به حافظه چندان اطمینانی نیست و چه‌بسا که ده سال بعد نتواند چیزی را بازخوانی کند. سومین عامل، سهیم‌کردن مردم در دیدنی‌ها و شنیدنی‌های سفری که رفته ام. گاهی «وصف العیش، نصف العیش» مصداق دارد؛ و زمانی هم می‌شود آن‌قدر زیبا نوشت که وصف العیش، عین‌ العیش شود.

با اینکه سفر در سال ۱۳۸۷ اتفاق افتاده، چرا در سال ۱۴۰۰ اقدام به چاپ کردید؟
مشکل اساسی «ذات‌الریال» بود و روز‌به‌روز گران‌شدن کاغذ که سرانجام ناشر محترم جناب آقای خسروی حامی مالی این کار شدند؛ وگرنه چه‌بسا، چاپ کتاب به سال‌های دیگری کشیده می‌شد.

سفرنامه مالزی چه تفاوتی با سفرنامه‌های دیگر دارد؟
چند ویژگی این کتاب را با بقیه سفرنامه‌ها متفاوت کرده؛ اولین مورد، نگارش با چاشنی طنز است که شیرینی خاصی به آن بخشیده. دومین کاری که انجام گرفته، میان‌تیترهایی‌ست که برخاسته از تجربه دوران روزنامه‌نگاری‌ام است و جذابیتی برای خواندن ایجاد می‌کند. سومین مورد هم برخلاف بسیاری ازسفرنامه‌نویسان، به‌خصوص کسانی که در وب‌سایت‌ها می نویسند، صرفا به تعریف بناها، تفریح‌گاه‌ها و آثارتاریخی بسنده نکرده‌ام؛ بلکه زندگی مردم عادی هم بیان شده است.

بین دوکتاب «بجنورد، گذرگاه شمالی خراسان» و «دانشوران بجنورد» تا این سفرنامه حدود بیست سال فاصله افتاده؛ علت، همان -به قول خودتان- «ذات‌الریال» بوده؟
یکی از علل همین بود. جایی خوانده بودم که اگر بخواهید کتابی بنویسید، باید دوهزار کتاب خوانده باشید. دوهزار کتاب خواندم (با توجه به مهارت تندخوانی، روزی ۴۰۰ صفحه کتاب می‌خوانم)؛ بعد دست به نوشتن زدم. مورد دیگر، زمانی که آن دو کتاب چاپ شد، افرادی بودند که نه تنها «دستم» را نگرفتند؛ بلکه «پایم» را نیز گرفتند که ننویسم.

علت این کارشان چه بود؟
معتقد بودند با نوشتن کتاب درباره بجنورد و آثار باستانی و تاریخی، عده ای با شناسایی آنها، به حفر غیرقانونی تپه‌های باستانی و محوطه‌های تاریخی اقدام خواهند کرد!

آیاسفرنامه مالزی، انتظار شما را برآورده کرده؟
باتوجه به هفت روزی که در آنجا بودم، از نگارش آن راضی هستم؛ ولی اگر دوباره هفت روز درمالزی باشم مثلا؛ سفرنامه بعدی، دوجلدی -آن‌هم درحدود هزار صفحه- خواهد بود.

دلیلش؟
من شب‌های مالزی را به تصویر نکشیدم؛ زندگی مردم در شب حتما با روز متفاوت خواهد بود. شاید بتوان گفت شب هرشهر و کشوری، روی دیگر زندگی است. ای‌کاش می توانستم به زبان مالایی مسلط باشم تا بیشتر با مردم ارتباط برقرار کنم. در این صورت به مراکز دانشگاهی می‌رفتم؛ و اطلاعاتی از وضعیت آموزشی آنجا به دست می‌آوردم.

کدام ویژگی این کشور برای شما جالب بود؟
امنیت مثال‌زدنی مالزی (خلوت‌بودن دادگاه‌ها)، آرامش مردم در راه‌رفتن، رانندگی توام با رعایت مقررات (به‌جز رانندگان تاکسی)، زیرساخت‌های اساسی (کنترل و هدایت باران ‌های سیل‌آسا)، دعوت ازسرمایه‌گذاران دنیا، سرعت ساخت‌وساز (ساخت ده‌ها کیلومتر جاده دوطبقه در سه سال).

امکان سفر دوباره‌ای برای سفرنامه دیگری وجود دارد؟
قصد دارم سفرنامه را برای وزارت گردشگری مالزی و سفارت این کشور در ایران بفرستم؛ شاید فرجی شد، دعوتی با خرج از کیسه خلیفه شدم؛ رفتم و نوشتم. آن‌چنان مردم و مسئولان محترمی دارند که بعید نیست چنین دعوتی انجام گیرد.

سفرنامه دچارسانسور یا خودسانسوری شد؟
خوشبختانه هیچ سانسوری -حتی برای یک خط کتاب- اتفاق نیفتاد؛ ولی به مصداق «جز راست نباید گفت؛ هر راست نشاید گفت»، در یکی‌دو مورد، مطالبی را که صلاح ندانستم -و مسلما منشوری هم بود- در کتاب نیاوردم.

فرزندان شما هم اهل نوشتن هستند؟
هردو دخترم که در سفر مالزی هفت و پنج‌ساله بودند، به محض اینکه نوشتن را یادگرفتند، به هرسفری که رفته اند -حتی سفری یک‌روزه- سفرنامه نوشته‌اند که شاید روزی آثار آنها هم چاپ شود. دختر بزرگم در همان سال سفرنامه مالزی را -با اینکه کلاس اول بود- نوشت که مالزی از نگاه او هم زیبا و خواندنی‌ست.

چه توصیه‌ای به خوانندگان سفرنامه دارید؟
اول اینکه نظراتشان را در مورد این کتاب برایم بنویسم؛ شاید روزی آنها نیز در انتهای کتاب -که امیدوارم به چندین چاپ برسد- چاپ کنم. دوم جمله ای از کانت، دانشمند آلمانی را بیان کنم که گفته: «چنان باش که بتوانی به همه بگویی مثل من باش». دوست دارم مردم کشورم هرجا که سفر می‌روند، سفرنامه بنویسند. توصیه آخرم اینکه کتاب را به کسی امانت ندهید؛ ممکن است برنگردد؛ ولی سفارش کنید حتما یک نسخه از آن را بخرند؛ زیرا کمک زیادی به بازار چاپ، نشر و من خواهد شد که سفرنامه‌های دیگرم را نیز به چاپ برسانم.

چه سفرنامه هایی آماده چاپ دارید؟
سفرنامه‌ای است از سفری که همراه دانشجویان تربیت معلم بحنورد در سال ۱۳۶۷ به اصفهان و شیراز داشته ام. دو سفرنامه «نیشابور» و «خواف»، مربوط به دوران دانشجویی‌ من است. سفرنامه بندرعباس هم، سفری است که درسال ۱۳۹۱به‌اتفاق خانواده داشتم. سفرنامه‌ای هم -که هنوز نامی برایش انتخاب نکرده‌ام- مربوط به خواهر و برادری بجنوردی‌ست که بعد از سال‌ها زندگی به بجنورد برمی‌گردند؛ با آنها در شهر همراهم؛ با یادآوری گذشته‌ها و برنامه‌های فرهنگی-هنری که در بجنورد اتفاق افتاده است.

چه آرزویی دررابطه با سفرنامه‌نویسی دارید؟
اینکه سفری دوباره به مالزی داشته باشم. عاشق سفر به کشورهایی چون تاجیکستان، ازبکستان‌، ارمنستان، پاکستان، افغانستان (و هرکشوری که ته اسمش «تان» داره) هستم.

چرا؟
فرهنگ مشترکی داریم؛ و اینکه ازسابقه تاریخی خوبی برخوردارند.

باز هم با خانواده؟
در درجه اول با خانواده؛ در درجه دوم همراه‌بودن با عزیزانی چون آقایان رضا امیرخانی و منصور ضابطیان که سفرنامه‌هایی خواندنی دارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

زبان مادری؛ آوای وجدان، رمز هویت

زبان مادری؛ آوای وجدان، رمز هویت

یادداشت؛

زبان مادری؛ آوای وجدان، رمز هویت

قم - زبان پارسی، فراتر از واژگان و قواعد است؛ آوایی است که از دل قرن‌ها برمی‌خیزد، از کتیبه‌های هخامنشی تا غزل‌های حافظ، از نثر بیهقی تا داستان‌های عامیانه‌ای که مادرانمان در گوشمان زمزمه کرده‌اند. این زبان، چنان‌که محمدعلی اسلامی ندوشن در کتاب «چهار سخنگوی وجدان ایران» می‌نویسد، در صدای شاعران بزرگی چون فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ تجلی یافته است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - علی‌رضا مکتب‌دار، سردبیر نشریه الآفاق: زبان مادری، نه فقط ابزاری برای گفت‌وگو، بلکه روح یک ملت است؛ نغمه‌ای که در آن تاریخ، فرهنگ و هویتمان طنین‌انداز می‌شود.

آلفونس دوده در «آخرین درس» این حقیقت را با چنان عمق و احساسی به تصویر می‌کشد که گویی قلب هر خواننده‌ای را لمس می‌کند. دانش‌آموزی سر به هوا، که روزگاری درس زبان فرانسه را بی‌اهمیت می‌انگاشت، در لحظه‌ای که سایه ممنوعیت بر این زبان می‌افتد، بیدار می‌شود. معلم، با صدایی لرزان اما پرغرور، می‌گوید: «زبان ما شیرین و استوارترین و روشن‌ترین زبان‌های جهان است. باید بکوشیم میان خودمان به این زبان سخن بگوییم و آن را فراموش نکنیم، زیرا وقتی ملتی در دست بیگانگان اسیر می‌شود، تا هنگامی که در حفظ زبان می‌کوشد، مثل این است که کلید زندانش را خود در دست داشته باشد.» این کلمات، چونان جرقه‌ای، قلب راوی را شعله‌ور می‌کند و او را به ژرفای پیوند زبان و هویت می‌برد.

زبان پارسی، این گوهر بی‌همتای ایرانیان، فراتر از واژگان و قواعد است؛ آوایی است که از دل قرن‌ها برمی‌خیزد، از کتیبه‌های هخامنشی تا غزل‌های حافظ، از نثر بیهقی تا داستان‌های عامیانه‌ای که مادرانمان در گوشمان زمزمه کرده‌اند. این زبان، چنان‌که محمدعلی اسلامی ندوشن در کتاب «چهار سخنگوی وجدان ایران» می‌نویسد، در صدای شاعران بزرگی چون فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ تجلی یافته است. این چهار سخن‌گو، وجدان ایرانی را نمایندگی می‌کنند و زبان پارسی را چون مشعلی فروزان، نسل به نسل پاس داشته‌اند. ندوشن تأکید می‌کند که زبان پارسی، به‌ویژه در شاهنامه فردوسی، نه‌تنها هویت ایرانی را حفظ کرد، بلکه در برابر هجوم بیگانگان، چون سپری استوار ایستاد و ایران را از گزند فراموشی رهانید.

اما چه اندوه‌بار است که گاه این کلید گران‌بها را به دست بی‌اعتنایی می‌سپاریم! وقتی «ممنون» به «مچکرم» فرو می‌کاهد، «راجع به» به «راجب» تحریف می‌شود، یا «هتک حرمت» به «حتک حرمت» بدل می‌گردد، چیزی بیش از یک خطای املایی رخ می‌دهد؛ بخشی از اصالتمان زخمی می‌شود. این بی‌دقتی‌ها، که حتی در مکاتبات رسمی و نوشته‌های دانشگاهی رخ می‌نمایند، نشان از غفلتی عمیق‌تر دارند: غفلت از نقش زبان در استواری هویتمان. مگر نه اینکه همه ما، از حاکمان تا مردم عادی، از عشق به «مام میهن» سخن می‌گوییم؟ پس چرا گاه از این عنصر بنیادین هویت، یعنی زبان پارسی، غافل می‌شویم؟

ایران، تنها مجموعه‌ای از مرزها یا خاطراتی از گذشته نیست؛ ایران در کلمات ما نفس می‌کشد. ندوشن در «چهار سخنگوی وجدان ایران» می‌نویسد که حافظ، سخنگوی وجدان ناآگاه ایرانی است و با شعرش، تاریخ و سرگذشت قوم ایرانی را در دل هر خواننده زنده می‌کند. زبان پارسی نیز همین‌گونه است؛ هر واژه‌اش چون آینه‌ای است که ما را به خودمان، به ایرانمان، بازمی‌گرداند. وقتی بی‌توجه به املای درست یا کاربرد دقیق واژگان، کلاممان را به شلختگی آلوده می‌کنیم، گویی بخشی از این آینه را تیره می‌سازیم.

زبان‌آموزی، فراتر از نگارش صحیح واژگان است، اما آیا کمترین انتظار از خودمان این نیست که کلماتمان را با دقت به کار ببریم؟ بیایید، چونان آن دانش‌آموز در «آخرین درس»، لحظه‌ای درنگ کنیم. پیش از نگارش واژه‌ای که در املایش تردید داریم، به واژه‌نامه‌ای رجوع کنیم. در گفت‌وگوهایمان، به جای تسلیم شدن به شتاب، کلامی پالوده و شایسته به کار ببریم. بیایید به فرزندانمان بیاموزیم که هر واژه پارسی، چون تکه‌ای از روح این سرزمین است و پاسداشت آن، پاسداشت هویت ماست.

زبان پارسی، کلید زندان ماست؛ کلیدی که با آن می‌توانیم زنجیرهای فراموشی را بگشاییم. این زبان، شیرین‌ترین و روشن‌ترین نغمه‌ای است که ما را به هم پیوند می‌دهد. چنان‌که ندوشن می‌گوید، فردوسی با شاهنامه‌اش ایران را از نیستی نجات داد و حافظ با غزل‌هایش وجدان ایرانی را بیدار نگه داشت. حال نوبت ماست که این میراث را با عشق و دقت پاس بداریم. بیایید این گوهر را نه‌تنها حفظ کنیم، بلکه با افتخار صیقل دهیم، تا آیندگان نیز در آوای پارسی، هویت خویش و ایران را بازیابند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

تاثیر امتحانات نهایی برای قبولی شما در دانشگاه امسال فوق العاده است

 

برای کسب نمره عالی این کتاب را از دست ندهید 

 

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

"ضامن دل ها " به قلم شاعر آیینی استاد علی حصاری

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

اسکرچ را برای همیشه ضربه فنی کن / همراه با فیلم آموزشی

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

"دریای بی ساحل" وارد بازار کتاب شد

 

نویسنده : امیر حسین محمدی 

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

ولادت امام رضا (ع) بر شما مبارک باد

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh