سروی علم خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مهتاب دمیرچی: هوش مصنوعی جهان نشر را متحول کرده و با افزایش سرعت تولید، ترجمه و ویراستاری، دسترسی به اطلاعات را سادهتر و مطالعه را تعاملیتر کرده است. این فناوری مسیر تازهای برای گسترش کتابخوانی و نوآوری در محتوا باز میکند. داوود کیانیزادهپور، مدیرعامل یک شرکت دانشبنیان در زمینه تولید نرمافزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی، در گفتوگو با ما درباره اهمیت توجه به زبان فارسی در بومیسازی فناریها گفت: وجود هوش مصنوعی باعث میشود نویسندگان و شاعران بیش از گذشته به سمت نوآوری بروند. چون اگر صرفاً تقلید کنند، خروجی هوش مصنوعی کافی است، اما اگر بخواهند ماندگار شوند باید سبکهای تازه خلق کنند. وی که بهتازگی محصولی جدید در حوزه کتاب و نشر با نام «لیبرا» را تولید کرده است، میگوید؛ این سامانه میتواند دسترسی سریع، دقیق و مستند به محتوای کتابها را برای مخاطبان فراهم کند و به ناشران در افزایش تولید و ترجمه آثار کمک شایانی برساند. شرح کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
هوش مصنوعی در حوزه فرهنگ و کتاب چه کارکردهایی میتواند داشته باشد و بیشترین تأثیر آن در صنعت نشر بر کدام بخش است؟
با توجه به همهگیر شدن هوش مصنوعی از ۴ یا ۵ سال گذشته و تولید محصولاتی در حوزه زبان طبیعی از جمله چتباتها، میتوان گفت، تولید محتوا وارد مرحله نوینی شد. هرچند دغدغه هوش مصنوعی بیش از پنجاه یا شصت سال است که همراه بشر بوده، اما امروز به نقطهای رسیدهایم که میتوان آن را با اختراع موتور خودرو مقایسه کرد؛ یعنی همانطور که بشر از جابهجایی با چهارپایان به وسیلهای رسید که امکان سفرهای طولانیتر و تجارت گستردهتر را فراهم کرد، هوش مصنوعی نیز ما را وارد عصری تازه کرده است.
با وجود پیشرفتهای سریع هوش مصنوعی در زمینه متن و زبان طبیعی، این فناوری قطعاً در صنعت نشر، فرهنگ کتابخوانی و حتی ارتباط میان فرهنگها نقشآفرین خواهد بود. ترجمه یکی از مهمترین عرصههایی است که میتواند دگرگون شود. انتظار میرود تولید کتاب در کشور افزایش پیدا کند، زیرا ترجمه از زبانهای دیگر به فارسی سادهتر خواهد شد. البته این به معنای حذف مترجم نیست، بلکه بیشتر شبیه این است که کسی که پیشتر بستهها را با پای پیاده جابهجا میکرد، حالا موتورسیکلت در اختیار دارد. یعنی توان و بازدهی فرد افزایش پیدا میکند. به عبارت دیگر اگر یک مترجم میتوانست هر دو یا سه ماه یک کتاب حدود دویست صفحهای آماده کند، امروز با کمک هوش مصنوعی میتواند در همان ابعاد، هر هفته خروجی داشته باشد. در حال حاضر هنوز نظارت انسانی لازم است، اما پیشبینی میشود در آینده نزدیک حتی این میزان نظارت هم کاهش یابد.
علاوه بر ترجمه، در ویراستاری هم این مدلهای زبانی میتوانند سرعت و کیفیت کار را بالا ببرند. آنچه امروز در اختیار عموم قرار دارد، چه نسخههای رایگان و چه حرفهایتر، عملاً ابزاری است که سرعت فرایند تولید را افزایش میدهد. درست مانند گذر از تلفنهای دکمهای به تلفنهای هوشمند، اینجا هم کسانی که زودتر پذیرای تغییر باشند، زودتر بهره خواهند برد.
از سوی دیگر، شکل مصرف محتوا نیز تغییر کرده است. امروز با پدیدههایی مثل موج خلاصهکتاب و کتاب صوتی روبهرو هستیم. زمان محدود است و مخاطبان ترجیح میدهند سریعتر به اطلاعات برسند. برخی حتی دوست دارند هنگام مطالعه، با یک همراه مجازی درباره کتاب گفتوگو کنند یا پرسشهایشان را همان لحظه پاسخ بگیرند. این تغییرات ناشی از زندگی مدرن است و نشان میدهد که هوش مصنوعی در ابعاد مختلف وارد زندگی روزمره شده و توقع مخاطب را هم دگرگون کرده است.
اما متأسفانه در ایران صنعت نشر نسبت به تکنولوژی با کندی بیشتری حرکت میکند. بسیاری از ناشران حتی فهرست دقیق و بهروزی از آثار خود ندارند و برای دسترسی به اطلاعات کتابهایشان به کتابخانه ملی یا پایگاههای دیگر ارجاع میدهند. این نشان میدهد که تمرکز اصلی بر تولید محتوا بوده، نه بر نظم، نظاممندی و بهرهگیری از فناوری. در حالیکه امروز صنعت نشر باید جدیتر به این تغییرات فناورانه توجه کند.
آیا میتوان گفت ورود هوش مصنوعی به حوزه نشر و کتاب آغاز یک انقلاب است؟
بله. بهویژه برای کسانی که با متن کار میکنند، این موضوع بسیار ملموستر است. هوش مصنوعی هر روز کاملتر میشود و سرعت بیشتری پیدا میکند.
بی شک وقتی متن و محتوا توسط انسان نوشته میشود، روح انسانی در آن حضور دارد. آیا هوش مصنوعی میتواند در تولید متن همان تنوع، لحن و ظرافتی را ایجاد کند که نویسندگان بزرگ با سبکهای متفاوتشان خلق کردهاند؟ برای مثال تفاوت قلم محمود دولتآبادی با عباس معروفی که در اصل همین تفاوتها بوده که باعث ماندگاری آثارشان شده است. حال با توجه به این تحول عظیم در محتواسازی که روز به روز در حال گسترش است، آیا در آینده این تنوع رنگ میبازد؟
واقعیت این است که هوش مصنوعی اساساً برای الگوبرداری از مغز انسان طراحی شده است؛ تلاشی که سالها پیش آغاز شد و با جهشهای سختافزاری از سال ۲۰۱۶ سرعت گرفت. امروز شبکههای عصبی مصنوعی میتوانند با آموزشهای گسترده، خروجیهایی تولید کنند که گاه به آثار انسانی بسیار نزدیک است. مثلاً اگر از هوش مصنوعی بخواهیم شعری شبیه به سهراب سپهری بنویسد، شاید به اندازه او عمیق نباشد اما بیشباهت هم نخواهد بود. در آینده حتی ممکن است تشخیص تفاوت دشوار شود.
اما یک نکته مهم باقی میماند. آیا همه خلاقیتهای انسانی صرفاً حاصل واکنشهای شیمیایی مغز است یا چیزی فراتر به نام «روح» در این میان وجود دارد؟ اگر به روح انسانی باور داشته باشیم، باید بپذیریم که هوش مصنوعی نمیتواند آن جنس الهام و خلاقیت را بازآفرینی کند. بنابراین آثارش هرچند دقیق و شبیه، اما همچنان فاقد آن روح انسانی خواهند بود.
به نظر من برگ برنده همچنان در دست انسان است. حتی میتوان گفت وجود هوش مصنوعی باعث میشود نویسندگان و شاعران بیش از گذشته به سمت نوآوری بروند. چون اگر صرفاً تقلید کنند، خروجی هوش مصنوعی کافی است، اما اگر بخواهند ماندگار شوند باید سبکهای تازه خلق کنند. درست مثل تاریخ ادبیات که شاعر زیاد داشتهایم اما تنها عدهای با نوآوری برجسته شدند.
درباره محصول جدیدتان بگویید، اینکه چه ساختاری دارد و از چه الگوریتمی پیروی میکند؟
لیبرا یک محصول هوش مصنوعی است که چند سالی را برای تولید را صرف کردیم. این سیستم دو بخش اصلی دارد بخش نخست متن کتاب را برای کاربر روایت میکند، در واقع تبدیل متن به گفتار انجام میدهد. بخش دوم به کاربر امکان میدهد از کتاب پرسش کند و پاسخ خود را دقیقاً از دل متن کتاب دریافت کند.
این ویژگی بهویژه در کتابهای غیرداستانی مورد استقبال قرار گرفته است. تجربهای که در نمایشگاه کتاب داشتیم نشان داد مخاطبان خیلی از این قابلیت لذت بردند. مثلاً مترجمی که خودش کتابی در لیبرا داشت، در غرفه از کتابش پرسش کرد و پاسخ را از هوش مصنوعی دریافت کرد. این تجربه برای بسیاری جالب و تازه بود، چون مخاطب میتوانست احساس کند دارد با خود کتاب گفتوگو میکند.
هدف اصلی شما از راهاندازی لیبرا چه بود؟
انگیزه ما ادغام فناوری هوش مصنوعی با فرهنگ و کتاب بود. میخواستیم بستری فراهم کنیم که کاربر نهتنها کتاب را بشنود یا بخواند، بلکه با آن تعامل داشته باشد. در ادامه هم قصد داریم امکانات بیشتری مثل ترکیب کتابهای صوتی، پادکستها و منابع دیگر را به لیبرا اضافه کنیم تا کاربران تجربهای کاملتر داشته باشند.
آیا لیبرا میتواند در حوزه علمی و دانشگاهی هم کاربرد داشته باشد؟
بله، دقیقاً همینطور است. اگر جامعه دانشگاهی مایل به همکاری باشد، ما کاملاً استقبال میکنیم. تجربه جالبی هم داشتیم: در یکی از دانشگاهها امتحان روانشناسیای برگزار شد که سؤالات آن مبتنی بر یک کتاب مشخص بود. ما همان کتاب را وارد لیبرا کردیم و سیستم توانست به تمام سؤالات امتحان پاسخ دهد. این نشان میدهد لیبرا میتواند برای دانشجویان و پژوهشگران یک ابزار ارزشمند باشد؛ چه در زمان تحصیل و چه در فرآیند تحقیق. حتی پزشکان یا متخصصان دیگر هم میتوانند از آن بهره بگیرند، چون پاسخها بهطور مستقیم و مستند از متن کتاب ارائه میشود.
تفاوت اصلی اینجاست که برخلاف چتباتهایی مثل ChatGPT که گاهی بر اساس درک خود مطلب را بازآفرینی میکنند و ممکن است خطا داشته باشند، لیبرا دقیقاً از دل کتاب به سؤال پاسخ میدهد. به همین دلیل دقت و اعتبار آن در محیطهای علمی بیشتر است.
چالشهای بومیسازی فناوری هوش مصنوعی در ایران چیست؟ بهویژه در تجربه شما که در حوزه کتاب و نشر کار کردهاید.
ما الان دو شرکت دانشبنیان داریم. یکی از آنها بر پایه محصولی شکل گرفته که تبدیل متن به گفتار فارسی انجام میدهد و دیگری در حوزه مدیریت اسناد، کتابخانهها و مدیریت دانش فعالیت میکند. در هر دو شرکت سعی کردهایم تا جای ممکن در لبه علم حرکت کنیم و محصولاتی بسازیم که حتی در دنیا کمیاب یا نایاب باشد. یکی از بزرگترین چالشها، اقلیت بودن زبان فارسی است. شرکتهای بزرگ فناوری مثل گوگل و مایکروسافت اولویتشان زبان فارسی نیست و اگر هم به آن بپردازند، در حاشیه است. بنابراین ما مجبوریم خودمان دست به کار شویم. مثلاً در زبان فارسی آواهایی وجود دارد که در نوشتار نمیآیند اما در گفتار تلفظ میشوند؛ مثل واژه «قوم» که میتواند به دو شکل مختلف تلفظ و دو معنای متفاوت پیدا کند. هیچکدام از غولهای فناوری روی این جزئیات کار نکردهاند و این وظیفه به دوش تیمهای داخلی ایران افتاده است.
تمام محصولات ما بر پایه زبان فارسی توسعه پیدا کردهاند؛ چه در حوزه پردازش گفتار (Speech to Text و Text to Speech) و چه در حوزه متن. اما مشکل بزرگ دیگر نبود حمایت است. برای پردازشهای سنگین هوش مصنوعی نیاز به کارتهای گرافیکی قدرتمند داریم که هزینه آنها از پنج میلیارد تومان به بالاست. هیچ پارک فناوری یا نهادی وجود ندارد که این سختافزارها را در اختیار شرکتهای نوآور بگذارد. بنابراین ناچاریم یا هزینههای بسیار بالایی برای خرید و اجاره بپردازیم یا از سرویسهای خارجی استفاده کنیم.
از طرفی، وقتی با نهادهای دولتی کار میکنیم، آنها انتظار دارند همه چیز کاملاً بومی باشد و هیچ اتکایی به سرویسهای خارجی وجود نداشته باشد. این خواسته قابل درک است، اما واقعیت این است که بدون همکاریهای گستردهتر و حمایتهای زیرساختی، تحقق آن دشوار است.
غیر از مسائل فنی، چه چالشهای دیگری در ایران وجود دارد؟
مشکل بعدی فرهنگسازی است. هنوز در جامعه ما، چه میان مصرفکنندگان عادی و چه حتی میان شرکتها و نهادهای بزرگ، شناخت درستی از کارکردهای واقعی هوش مصنوعی وجود ندارد. خیلی وقتها نگاه به هوش مصنوعی شبیه «غول چراغ جادو» است؛ یعنی میخواهند یک شبه فروششان چند برابر شود یا همه مشکلاتشان حل شود. در حالیکه هوش مصنوعی ابزاری است که اگر درست و در جای خودش استفاده شود، میتواند بسیار مؤثر باشد، اما اگر توقعات غیرواقعی از آن داشته باشیم، به ناامیدی میانجامد.
آیا تمام سرویسها و زیرساختهایی که استفاده میکنید داخلی و بومی است؟
بله. همه سرویسهای ما در داخل ایران و روی سرورهای خودمان فعال است. هیچ وابستگی مستقیمی به خارج از کشور نداریم و سرویسها بهطور مستقل در بستر داخلی کار میکنند، هرچند طبیعتاً به اینترنت نیاز دارند.
بازار نشر ایران چقدر ظرفیت پذیرش فناوریهای هوش مصنوعی را دارد؟
اگر به آمار نگاه کنیم، سهم کتاب الکترونیکی از بازار نشر نسبت به گذشته رشد قابل توجهی داشته، اما هنوز کمتر از ده درصد گردش مالی بازار کتاب را شامل میشود. این نشان میدهد که همچنان کتاب فیزیکی برای بسیاری از مردم جذابتر است؛ آنها دوست دارند کتاب کاغذی در دست بگیرند و این انتخاب اشتباهی هم نیست، بلکه ریشه در فرهنگ کتابخوانی ما دارد.
اما هوش مصنوعی یک تفاوت اساسی با کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دارد. این فناوری تنها شکل مصرف کتاب را تغییر نمیدهد، بلکه به کمک ناشران میآید. مثلاً اگر ناشری تاکنون سالانه ششصد یا هفتصد عنوان منتشر میکرد، با کمک هوش مصنوعی میتواند چندین برابر این عدد تولید داشته باشد. یکی از مهمترین زمینهها هم ترجمه است. تا پیش از این، مثلاً ترجمه یک کتاب از زبان چینی دشوار و پرهزینه بود و شاید مترجمان کمی سراغ آن میرفتند. اما حالا ناشران میتوانند به کمک هوش مصنوعی این موانع را برطرف کنند و آثار ارزشمندی از زبانهای کمتر ترجمهشده را در اختیار مخاطبان ایرانی بگذارند. در واقع ناشرانی که هوشمندانه عمل کنند، میتوانند خیلی سریعتر از دیگران وارد این عرصه شوند و از مزایای آن بهره ببرند.
چطور میتوان فرهنگ استفاده درست از هوش مصنوعی را میان کاربران و ناشران جا انداخت؟
بله، نکته خیلی مهمی است. انسانها همیشه دنبال راههای سادهتر هستند و وقتی ببینند میتوانند سریعتر و مطمئنتر به اطلاعات برسند، استقبال میکنند. اگر مردم یاد بگیرند که چطور درست از هوش مصنوعی استفاده کنند، قطعاً استقبال از آن حتی بیشتر از کتاب صوتی خواهد بود.
کار خبرنگاران و رسانهها هم در این زمینه کلیدی است. هرچه بیشتر درباره کاربردهای درست هوش مصنوعی اطلاعرسانی شود، فرهنگ استفاده از آن هم بهتر جا میافتد. لیبرا دقیقاً چنین امکانی را فراهم میکند: دسترسی سریع و دقیق به محتوا، آن هم بر اساس کتابهای معتبر. این مسئله فقط به دانشگاهیان محدود نمیشود. حتی افرادی که صرفاً در یک موضوع خاص علاقه یا نیاز دارند، میتوانند بهجای خواندن دهها کتاب یا گشتن در منابع پراکنده و غیرمعتبر، بهطور مستقیم پاسخ خود را از دل کتابهای مرجع بگیرند. از طرف دیگر، ما با یک مشکل فرهنگی جدی هم روبهرو هستیم: اتکای بیش از حد به اطلاعات نادرست در شبکههای اجتماعی. امروز بسیاری از مردم نسخههای غیرعلمی یا توصیههای بدون پشتوانه را در اینستاگرام و کانالهای غیررسمی میبینند و باور میکنند. درحالیکه کتاب یک سیستم نظارتی و مسئولیتپذیری دارد؛ نویسنده و ناشر پاسخگو هستند و امکان بررسی صحت وجود دارد.
بنابراین اگر بتوانیم مردم را بهسمت استفاده از منابع معتبر سوق دهیم، هوش مصنوعی هم میتواند نقش یک دستیار قدرتمند برای مبارزه با شبهعلم را بازی کند. به این شکل، واقعیتگرایی جایگزین اطلاعات جعلی خواهد شد.
انتشارات زبان علم
حامی کتاب و کتابخوانی
بجنورد
خراسان شمالی
انتشارات زبان علم
حامی کتاب و کتابخوانی
بجنورد
خراسان شمالی
هوش منطقی-ریاضی گاردنر یکی از انواع هوشهایی است که هاوارد گاردنر در نظریه “هوشهای چندگانه” خودش معرفی کرده. این هوش به توانایی فرد در تفکر منطقی، استدلال، حل مسائل ریاضی، و تشخیص الگوها و روابط عددی اشاره داره. به عبارت دیگه، کسایی که این نوع هوش توشون قویه، معمولاً تو کارهای زیر مهارت دارن:
استدلال منطقی: میتونن مسائل رو به صورت مرحله به مرحله و با استفاده از منطق حل کنن.
حل مسائل ریاضی: درک خوبی از اعداد، عملیات ریاضی و مفاهیم هندسی دارن و میتونن مسائل ریاضی رو به راحتی حل کنن.
تشخیص الگوها: توانایی بالایی در دیدن الگوها، روابط و نظم در دادهها دارن. مثلاً میتونن یک دنباله عددی رو ادامه بدن یا یک الگوی بصری رو تشخیص بدن.
تفکر انتزاعی: میتونن درباره مفاهیم انتزاعی مثل مفاهیم علمی یا فلسفی فکر کنن.
تفکر علمی: کنجکاوی زیادی نسبت به چگونگی کارکرد جهان دارن و به آزمایش و تحلیل علاقهمندند.
این افراد معمولاً به شغلهایی مثل دانشمند، ریاضیدان، مهندس، برنامهنویس کامپیوتر، حسابدار، یا حتی کارآگاه علاقه دارن و تو این زمینهها موفق هستن.
برای تقویت هوش منطقی و ریاضی، هم بازیها و هم کتابهای خیلی خوبی وجود دارند که میتونن بهت کمک کنند.
بازیها:
* شطرنج: این بازی استراتژیک، یک کلاسیک تمامعیاره برای تقویت تفکر منطقی، برنامهریزی و پیشبینی چند حرکت جلوتر.
* سودوکو: برای تمرکز و استدلال قیاسی عالیه. باید با استفاده از منطق، جای خالی اعداد رو پر کنی.
* بازیهای پازل و فکری: مثل روبیک، پازلهای چوبی یا فلزی، و بازیهای رومیزی مثل "فکر بکر" (Mastermind) که نیازمند حل مسئله و شناسایی الگوها هستند.
* بازیهای کارتی: برخی بازیهای کارتی مثل پوکر یا بریج، نیاز به محاسبه احتمالات و استراتژی دارند.
* بازیهای ویدئویی استراتژیک و پازلی: بازیهایی مثل Portal, The Witness, یا Civilization میتونن درگیرکننده باشن و مهارتهای حل مسئله و تفکر سیستمی رو تقویت کنن.
کتابها:
* کتابهای معمای منطقی و ریاضی: مجموعههایی از معماها و چیستانها که شما رو به چالش میکشند تا با استفاده از منطق و ریاضی اونها رو حل کنید.
* کتابهای آموزش تفکر انتقادی: این کتابها به شما یاد میدهند چطور استدلالهای منطقی رو تشخیص بدید و خودتون استدلالهای قوی بسازید.
* کتابهای محبوب درباره ریاضیات: کتابهایی که مفاهیم ریاضی رو به زبانی ساده و جذاب توضیح میدهند، مثل "یک، دو، سه... بینهایت" نوشته جورج گاموف.
* کتابهای مربوط به حل مسئله و خلاقیت: این کتابها تکنیکها و روشهایی رو برای مواجهه با مسائل و پیدا کردن راهحلهای خلاقانه ارائه میدهند.
* کتابهای مقدماتی جبر و هندسه: اگر دوست داری عمیقتر بشی، میتونی با کتابهای درسی سادهتر شروع کنی تا با مبانی ریاضی بیشتر آشنا بشی.
🌻انتشارات زبان علم حامی کتاب و کتابخوانی
📙📘📗📕📙📘📙📘📗
جهت ارائه نظرات و تهیه کتاب های منتشر شده با ما در تماس باشید
مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران در دیدار با عبدالحسین آذرنگ به خلأهای تحقیقاتی موجود در صنعت نشر اشاره کرد و گفت: این خلأها بسیار جدی است و لازم است توجه ویژهای به آنها صورت گیرد؛ در هیچکدام از بخشهای صنعت نشر چون ویراستاری، کتابفروشی و... فعالیتهای تطبیقی انجام نشده است.
به گزارش روابطعمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، در دوازدهمین روز از مرداد۱۴۰۴ ابراهیم حیدری؛ مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران میزبان عبدالحسین آذرنگ، نویسنده، پژوهشگر، مترجم و ویراستار بود و با او به گفتوگو درخصوص کارهای تحقیقاتی صنعت نشر نشست. در این دیدار مظاهر بابایی، معاون کتاب و فرهنگ و ناصر میرزایی، مدیر کتاب و انتشارات خانه کتاب و ادبیات ایران نیز حضور داشتند.
مطالعات تطبیقی؛ خمیرمایهای برای نجات صنعت نشر
مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران در این دیدار به خلأهای تحقیقات موجود در صنعت نشر اشاره کرد و گفت: این خلأها بسیار جدی است و لازم است توجه ویژهای به آنها صورت گیرد. به عنوان مثال در هیچکدام از بخشهای صنعت نشر چون تولید، توزیع، ویراستاری، کتابفروشی و... فعالیتهای تطبیقی و پژوهشی بنیادی انجام نشده است. شاید آثار یا پژوهشی کم و بیش وجود داشته باشد ولی کار اساسی و درخوری تاکنون انجام نشده است و نمیتوان به آنها ارجاع داد. همچنین در ایران هیچ نشریه تخصصی در حوزه صنعت نشر وجود ندارد که بتوان بهعنوان مرجع علمی به آن استناد کرد.
وی افزود: مطالعات تطبیقی و کارهای پژوهشی در حوزه نشر، خمیرمایه فعالیتهای ماست که خط مشی را نشان میدهد؛ از اینرو باید به سمت پژوهشهای صنعت نشر رفت تا الگویی عملی از درون آن استخراج شود. بهعنوان مثال، تحولات فناوری و تاثیر آن بر صنعت نشر به ویژه هوش مصنوعی ازجمله مواردی است که باید پژوهش ها و مطالعات دقیقی در خصوص آنها انجام شود.
حیدری در بخش دیگری از سخنان خود صنعت نشر کشور را نیازمند بازتعریف دانست و با اشاره به لزوم تقویت ارتباط فعالیتهای کاربردی با بخش پژوهشی، گفت: در صنعت نشر، لایههای مختلفی چون مخاطب، کتابفروش، ناشر، موزع، نویسنده و... وجود دارد. به نظر ضروری است تا سلسله کتابهای پژوهشیِ کاربردی با همکاری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تولید کنیم. این کار هم میتواند برای مخاطبی برآمده از بدنه نشر مفید باشد و هم برای سیاستگذاران و برنامهریزان این صنعت.
مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران افزود: در فناوریهای جدید، ایران همگام با جهان پیش نرفته است؛ لذا باید کارهای پژوهشی را آغاز کرد و به ثمر رساند. در این راستا نیز باید صنعت نشر کشورهای پیشرو در صنعت نشر مانند آمریکا، هند، انگلیس، آلمان و... را مورد کاوش قرار داد.
او با بیان اینکه در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بیش از ۸۰۰ هزار عنوان کتاب در بخش مجازی به فروش رفته است، اضافه کرد: اطلاعات در این زمینه دستهبندی شده و این نخستین گام برای ذائقهشناسی مخاطب است که از آن میتوان در تحقیقات اولیه بهره گرفت. آینده نشر از مخاطبشناسی استخراج میشود. ماحصل نشستهای تخصصی در حوزه مخاطبشناسیِ نشر میتواند به سیاستگذاری و تعیین خط مشی این صنعت کمک کند.
ابراهیم حیدری در پایان سخنان خود گفت: خانه کتاب و ادبیات ایران، خانه همه اهالی فرهنگ، قلم و نشر است و بزرگان این حوزه باید به خانه خود برگردند تا بتوان صنعت نشر ایران را زنده و پویا کرد و شمارگان کتاب و عناوین آن را به دوران اوج خود بازگرداند. در این راه به سنجش و پایش در ابعاد مختلف مثل مخاطب، توزیع و تولید نیاز داریم. این مؤسسه باید به مرجعیت خود بازگردانده شود و در زمینههایی چون شعر و داستان و... نقش تسهیلگریاش را بهخوبی ایفا کند. بر این باوریم که اگر کاری بخواهد انجام شود، با کمک متخصصانی چون شما به ثمر میرسد. در نتیجه لازم است گذشته را ببینیم، حال را بررسی کنیم و نگاهی به آینده داشته باشیم تا موفقیت حاصل شود.
آینده نشر در گرو مطالعات آیندهشناسانه
عبدالحسین آذرنگ نیز در این نشست، با بیان اینکه هوش مصنوعی در حال ایجاد انقلابی در صنعت نشر است و اگر با آن همگام نشویم، شکست خواهیم خورد، گفت: اگر بخواهیم تحولی ایجاد کنیم باید آن را در اتحادیه ناشران، تشکل های نشر و در برنامههای آموزشی و فعالیتهای پژوهشی بگنجانیم. همچنین لازم است در دانشگاهها متنی برای تدریس هوش مصنوعی تدوین کرد و طرحهایی نو و پیشتر کار نشده، درانداخت.
وی همچنین بر لزوم انتشار نشریه تخصصی در حوزه نشر اشاره کرد و ادامه داد: انجام فعالیتهای پژوهشی جهت سیاستگذاری، نیاز به ثبات دارد تا این مسیر در سالهای متمادی ادامه پیدا کند. برای شروع کارهایی از این دست نیز میتوان مراکز پژوهشی مختلف در سراسر جهان را مورد بررسی و کاوش قرار داد.
نویسنده کتاب «مبانی نشر کتاب» نشر را یکی از وظایف خانه کتاب و ادبیات ایران دانست و افزود: در شاخه تولید، «نشر» از جمله تولیداتی است که باید از آخر به اول بیاید؛ یعنی ابتدا مخاطبشناسی انجام شود. پس از آن باید فروش، تبلیغ و توزیع را کاوش کرد بهدرستی شناخت و بعد به اصلاح یا تقویت آنها پرداخت. در بسیاری موارد، ناشران گمان میکنند نشر مطلوب، ناشری است که هر کتابی را که بخواهد، چاپ کند و آن را به فروش برساند؛ اما لازمه مطلوببودن یک نشر، این است که ناشر، پدیدآورنده و مخاطب به تفاهم، توازن و تعادل برسند.
آذرنگ مخاطب امروز را آرمانخواه معرفی کرد و گفت: مخاطب نقطهای ثابت نیست و در برابر عوامل مختلف دچار دگرگونی شده است. اکنون نسل جدیدِ هدفمند، مخاطب جدی ناشران است. به همین دلیل باید سراغ شناسایی مخاطب رفت و درباره آن، تحقیق، پژوهش مستمر و بهروز انجام داد.
وی افزود: طبق برآوردهای ما، ناشران کمترین خوانندگان مطالب نشر هستند. ماهیت نشر، آیندهسازی است که نیازمند مطالعات آیندهشناسانه است. به همین دلیل باید در این حوزه تحولی عظیم اتفاق بیفتد. نشر کودک یکی از سودآورترین حوزههای نشر بعد از ادبیات داستانی است که میتواند خود را تأمین کند. به نظر میرسد از همین حوزه میتوان کار پژوهشی را آغاز کرد.
این نویسنده به لزوم تشکیل هسته پژوهشی و اتاق فکر اشاره و تأکید کرد: باید اولویتها را شناسایی و آنها را به مضمون تبدیل کرد و محصول آن را در قالب مقاله، کتاب و... منتشر ساخت. ابتدا نیز باید افراد متخصص را دور هم جمع و بعد موضوعات را مشخص کرد. در حوزه مخاطبشناسی نیز میتوان از استادان جامعهشناسی کمک گرفت.
عبدالحسین آذرنگ در پایان گفت: میتوان با بررسی شبکهسازی و توزیع دیگر کسبوکارها، راههای موفقیتشان را یافت و بهعنوان الگو در صنعت نشر مورد استفاده قرار داد. انبارداری، حسابداری نشر و... نیز جزو مواردی است که خلأهایی در حوزه پژوهش آن دیده میشود. باید برجستهترین استادان این حوزه را گرد هم آورد تا در این زمینهها تألیف کنند که کارآمد باشد. به صورت کلی نشر بر سه پایه پدیدآور، ناشر و مخاطب استوار است و باید این ۳ را با هم بررسی کنیم و از سویی نیز توازنی بین آنها برقرار شود.