ناشر کتب علمی ، آموزشی و فرهنگی

۲۱۸ مطلب در مرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

چاپخانه‌داری از دهه ۵۰؛ روایت نیم‌قرن ماندگاری پای دستگاه چاپ در خراسان شمالی

خراسان شمالی- حیدرقلی ابراهیمی از نخستین پایه‌گذاران چاپخانه‌ها در خراسان شمالی است که از سال ۱۳۵۴ با تأسیس «ایران‌چاپ بجنورد»، نقش مؤثری در توسعه صنعت چاپ در این استان ایفا کرد. او که کار حرفه‌ای خود را از چاپخانه «بادیانت» آغاز کرده، اکنون پس از نیم‌قرن فعالیت، همچنان با عشق و تعهد پای دستگاه‌های چاپ ایستاده است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - اکرم عباسی: تاریخچه صنعت چاپ در خراسان شمالی، با تأخیر نسبت به مراکز بزرگ فرهنگی و اقتصادی آغاز شده است اما با وجود این، روندی تأثیرگذار و رو به رشد داشته و نقش مهمی در توسعه فرهنگی و نشر بومی ایفا کرده است.

پیش از تأسیس استان خراسان شمالی در سال ۱۳۸۳، منطقه فعلی زیرمجموعه‌ای از استان خراسان بزرگ محسوب می‌شد. نخستین فعالیت‌های چاپی در این منطقه بیشتر به چاپخانه‌های سنتی و چاپ افست کوچک در بجنورد برمی‌گردد که در بین سال‌های دهه ۱۳۵۰ راه‌اندازی شدند.

از پیشگامان این حوزه، چاپخانه‌داران محلی بودند که با تلاش فردی و بدون حمایت نهادهای دولتی، فعالیت خود را آغاز کردند. برخی از این چاپخانه‌ها همچنان فعال‌اند و به نوعی خاطره‌ساز فرهنگی شهر به‌شمار می‌روند.

خاطراتی از کودکی تا چاپخانه

صنعت چاپ در خراسان شمالی نام‌هایی در دل خود دارد که شانه‌به‌شانه تاریخ این صنعت در کشور ایستاده‌اند. حیدرقلی ابراهیمی از همان نسل طلایی است که در دهه ۱۳۴۰ از کار در چاپخانه بادیانت آغاز کرد و با همت و عشق، در سال ۱۳۵۴ نخستین چاپخانه مستقل خود را در بجنورد بنیان گذاشت. از روزگار دستگاه‌های لترپرس تا ورود ماشین‌های GTO و افست، او نه‌تنها شاهد بلکه یکی از معماران صنعت چاپ در شمال شرق ایران بود. این روایت، مرور نیم‌قرن تلاش مردی است که صنعت چاپ را نه یک حرفه، که رسالتی فرهنگی می‌دانست و هنوز هم در برابر افول این صنعت ایستاده است.

وی از پیشکسوتان صنعت چاپ در خراسان شمالی، متولد سال ۱۳۲۶ در روستای کهن‌سال خوش از توابع شهرستان اسفراین است. او از همان سال‌های کودکی، با ذهنی جست‌وجوگر و نگاهی بلندپروازانه، مسیر متفاوتی از همسالان خود را برگزید. خاطرات او از کودکی، سرشار از تیزهوشی، شوق دانستن و علاقه‌ای عمیق به نشریات چاپی است؛ علاقه‌ای که بعدها در قامت یک حرفه و عشق پایدار، شکل جدی‌تری به خود گرفت.

ابراهیمی در شرح یکی از خاطرات دوران کودکی‌اش چنین روایت می‌کند: در همان دوران هزار تومان در قرعه‌کشی بانک برنده شدم. وقتی اسم خودم را در مجله بانک دیدم، از ذوق نام خودم را به دیگران نشان می‌دادم و برایم مهم نبود که عکسی درج نشده؛ فقط دیدن اسمم در یک مجله چاپی برایم دلگرم‌کننده بود و همان زمان بود که فهمیدم علاقه‌ام به چاپ، ریشه در کودکی دارد.

وی همواره شیفته دیدن نام‌ها و کلمات بر صفحات چاپی بود؛ تا آنجا که از دوران نوجوانی، رؤیای چاپ اسم خود را در نشریات در سر می‌پروراند. همین جرقه‌های ابتدایی، بعدها به اشتیاقی جدی برای فعالیت حرفه‌ای در صنعت چاپ بدل شد.

متأسفانه زادگاهش از امکان تحصیل در مقاطع بالاتر برخوردار نبود و در نتیجه، با تصمیمی دشوار اما مصمم، برای ادامه تحصیل و یافتن راهی برای ورود به دنیای چاپ، راهی بجنورد شد. این مهاجرت، سرآغاز ورود یکی از چهره‌های ماندگار صنعت چاپ به این عرصه بود.

از بادیانت تا ایران‌چاپ؛ مسیری که با ایمان به توسعه آغاز شد

ابراهیمی بیان کرد: بیش از ۱۱ سال از عمر حرفه‌ای خود را در چاپخانه باسابقه بادیانت سپری کرد؛ چاپخانه‌ای که به نظر او، مدرسه‌ای واقعی برای آموختن فن و تجربه و شناخت زوایای پنهان این حرفه بود. اما نقطه عطف مسیر کاری او در سال ۱۳۵۴ رقم خورد؛ زمانی‌که تصمیم گرفت رؤیای تأسیس چاپخانه‌ای مستقل را به واقعیت بدل کند.

وی با همراهی شریک و در قالب خرید اقساطی ماشین‌آلات، پایه‌های چاپخانه‌ای نو را بنا نهاد. مجموعه‌ای که امروز با نام چاپخانه ایران‌چاپ بجنورد شناخته می‌شود و عنوان بزرگ‌ترین چاپخانه استان خراسان شمالی را یدک می‌کشد.

چاپخانه‌داری از دهه ۵۰؛ روایت نیم‌قرن ماندگاری پای دستگاه چاپ در خراسان شمالی

در آن دوران، خبری از ماشین‌های افست نبود و ابراهیمی کار خود را با خرید یک دستگاه لترپرس آغاز کرد. اما این تنها آغاز راه بود؛ او به تدریج با تلاش و پیگیری مداوم، ماشین افست و دستگاه پیشرفته GTO را نیز به ناوگان چاپخانه افزود و مجموعه خود را به‌روز و تجهیز کرد.

وی با بیان اینکه تنها به توسعه داخلی بسنده نکرد، گفت: از همان سال‌های جوانی تا به امروز، بازدید مستمر از نمایشگاه‌های بین‌المللی صنعت چاپ در کشورهای مختلف از جمله انگلستان، آلمان، مالزی، امارات و چین را در برنامه کاری خود قرار داد. به باور او، آشنایی با تکنولوژی روز دنیا، ضرورتی انکارناپذیر برای ماندن در رقابت حرفه‌ای و خدمت‌رسانی شایسته به مشتریان است.

از حروف سربی تا روشنایی کارگاه

آقای ابراهیمی، که از اهالی بجنورد است، نخستین بار در نوجوانی، با رؤیای عبور از کوه‌های اسفراین به سمت تحقق آرزوهای فرهنگی، قدم در راهی گذاشت که تا امروز ادامه داشته است.

وی در تعریف یکی از خاطراتش بیان کرد: وقتی به بجنورد آمدم، اولین آرزویم که دیدن آن‌سوی کوه‌های اسفراین بود، محقق شد. حالا باید با تلاش و پشتکار ثابت می‌کردم که می‌توانم به دیگر آرزوها و اهدافم نیز دست پیدا کنم در همان سال‌های ابتدایی، آشنایی او با چاپخانه‌ای قدیمی و فرهنگ‌دوست، زمینه‌ساز ورودش به دنیای حروف، کاغذ و کار شد. چاپخانه‌ای که از آن با عنوان چاپخانه بادیانت یاد می‌کند؛ مکانی که نه فقط محل کار، بلکه مدرسه‌ای برای آموختن فنون چاپ و آداب حرفه‌ای این هنر صنعت بود.

وی می‌گوید: در حوالی آن مغازه که مرا با ساخت و فضای چاپخانه آشنا کرده بود، به اصرار من و با وساطت صاحب مغازه‌ای خیر، مشغول به کار در چاپخانه‌ای شدم که به چاپخانه بادیانت مشهور است و در سایه‌سار چاپخانه بادیانت، نه‌تنها فنون چاپ را آموختم، بلکه با روحیه‌ای پیگیر، دانش‌آموزی شدم که هم‌زمان کار می‌کرد، درس می‌خواند و شب‌ها با نور کم و دست‌های جوهری، مسیر آینده را ترسیم می‌کرد.

چاپخانه‌داری از دهه ۵۰؛ روایت نیم‌قرن ماندگاری پای دستگاه چاپ در خراسان شمالی

او در بخشی دیگر از خاطراتش با اشاره به چاپخانه می‌گوید: بعدها همان‌جا مشغول شدم، اتاقی در چاپخانه اجاره کردم و با پول ناچیز، چراغی روشن نگه داشتم...

وفاداری حیدرقلی ابراهیمی به صنعت چاپ در روزگار افول

حیدرقلی ابراهیمی، مردی که عمر خود را وقف توسعه صنعت چاپ در خراسان شمالی کرده است، امروز نیز با همان انگیزه و علاقه سال‌های نخست، در دل این حرفه حضور دارد. با وجود آنکه در سال‌های اخیر، صنعت چاپ با افول چشمگیری مواجه شده و شرایط اقتصادی نفس بسیاری از فعالان این حوزه را بریده است، اما او هنوز ایستاده و باور دارد که این صنعت فاخر، شایسته بقا و تعالی است.

وی گفت: فرزندانم بارها پیشنهاد فروش چاپخانه و مهاجرت را مطرح کرده‌اند؛ دل‌نگران آینده‌، نگران رکود و نگران ضرر هستند اما من نپذیرفتم و هرگز نخواهم پذیرفت. چرا که من با چاپ زنده‌ام. اینجا تنها محل کار من نیست، بخشی از هویت من است.

تاریخ صنعت چاپ در استان خراسان شمالی، گرچه کمتر ثبت و روایت شده، اما با قدمت و تجربه‌ای قابل اتکا، بخشی جدی از حافظه فرهنگی و اقتصادی این منطقه را شکل داده است. شکل‌گیری نخستین چاپخانه‌های مستقل در دهه پنجاه خورشیدی، همزمان با دوره‌ای بود که استان هنوز موجودیت سیاسی نداشت و زیرمجموعه خراسان بزرگ به شمار می‌رفت.

در چنین بستری، توسعه چاپخانه‌ها در شهر بجنورد، به‌ویژه با ورود تدریجی دستگاه‌های لترپرس و افست، نه تنها پاسخ به نیاز بازار، بلکه نشانی از شکل‌گیری زیرساخت‌های بومی تولید محتوا و ارتباطات نوشتاری در منطقه بود. این روند، همگام با توسعه آموزش، گسترش مطبوعات محلی و ظهور نهادهای فرهنگی ادامه یافت و به مرور بخشی از بدنه فرهنگ مکتوب استان را سامان داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

TALK PRO! به زودی...

 

انتشارات زبان علم

حامی کتاب و کتابخوانی

بجنورد

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

اژدهای راه ابریشم

انتشارات زبان علم

حامی کتاب و کتابخوانی

بجنورد

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

تمساح و پرنده شکمو

 

 

 

 

 

انتشارات زبان علم

حامی کتاب و کتابخوانی

بجنورد

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

زرافه گردن دراز

 

انتشارات زبان علم

حامی کتاب و کتابخوانی

بجنورد

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

طزاحی هنرستان فنی و حرفه ای دختران....

 

انتشارات زبان علم

حامی کتاب و کتابخوانی

بجنورد

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

کارآفرین درون شما

 

انتشارات زبان علم

حامی کتاب و کتابخوانی

بجنورد

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

رویای پرواز ...

 

انتشارات زبان علم

حامی کتاب و کتابخوانی

بجنورد

خراسان شمالی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

جای خالی ادبیات تجربه‌نگاری رسانه‌ای/ چرا روزنامه‌نگاران از خود نمی‌نویسند؟

جای خالی ادبیات تجربه‌نگاری رسانه‌ای/ چرا روزنامه‌نگاران از خود نمی‌نویسند؟

یادداشت؛

جای خالی ادبیات تجربه‌نگاری رسانه‌ای/ چرا روزنامه‌نگاران از خود نمی‌نویسند؟

خراسان‌رضوی- ادبیات تجربه‌محور در رسانه، بستر مهمی برای انتقال دانش و تجربه، تربیت نسل جدید و تحلیل تحولات حرفه‌ای است. با این حال، روزنامه‌نگاران ایرانی اغلب به دلایل متعدد دست به قلم نمی‌برند.

‌سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سید حبیب قاآنی، روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای: روزنامه‌نگاری یکی از مشاغل پرتنش و درعین‌حال پرماجراست، شغلی که پیوسته در دل وقایع، بحران‌ها و تحولات قرار دارد، اما در کمال شگفتی، کمتر به روایت خود می‌پردازد، در حالی‌که اگر این ویژگی‌ها در شغلی دیگر مستتر بود، حجم بالایی از این سبک و نوع کتاب‌ها را به خود اختصالص می‌داد.

در ایران، خلأ جدی در نگارش تجربیات حرفه‌ای روزنامه‌نگاران وجود دارد و کتاب‌هایی که مستند تجربه زیسته آنان باشند، بسیار اندک‌اند. این در حالی است که در کشورهای توسعه‌یافته، کتاب‌های بسیاری در ژانر خاطرات و تجربه‌نگاری روزنامه‌نگاران منتشر می‌شود و هم مرجع آموزش است، هم منبع الهام.

ادبیات تجربه‌محور در رسانه، بستر مهمی برای انتقال دانش و تجربه، تربیت نسل جدید و تحلیل تحولات حرفه‌ای است. با این حال، روزنامه‌نگاران ایرانی اغلب به دلایل متعددی از جمله فشارهای حرفه‌ای، کمبود زمان، خودسانسوری و یا حتی باور نداشتن به اهمیت ثبت تجربه، دست به قلم نمی‌برند. آنان به ثبت و مستندسازی عملکرد دیگران عادت دارند اما نسبت به روایت خویش بی‌تفاوت‌اند. تجربه‌های ارزشمندی که در جریان پوشش حوادث، مصاحبه‌ها، گزارش‌های میدانی، تحریریه‌نشینی، سانسور، تهدید، تعاملات انسانی، امید و خستگی شکل گرفته، ناگفته می‌مانند و در نهایت با بازنشستگی یا کناره‌گیری فرد، برای همیشه از بین می‌روند.

در بسیاری از کشورهای جهان، روزنامه‌نگاران نه‌تنها خاطرات حرفه‌ای خود را می‌نویسند، بلکه این کار جزئی از فرهنگ حرفه‌ای محسوب می‌شود. کتاب‌هایی چون All the President's Men اثر باب وودوارد و کارل برنشتاین، Personal History نوشته کاترین گراهام، یا حتی مجموعه مقالات خبرنگاران تحقیقی New Yorker، نه‌فقط به روایت زندگی حرفه‌ای می‌پردازند، بلکه سند تاریخی یک دوره رسانه‌ای هستند. در این کشورها، نشر کتاب توسط خبرنگاران امری معمول است و حتی نهادهایی چون کالج‌های روزنامه‌نگاری، بنیادها و مراکز آرشیوی از این تجربه‌ها پشتیبانی می‌کنند. در حالی‌که در ایران، حتی نویسندگان حرفه‌ای هم به ندرت به سراغ خاطره‌نگاری رسانه‌ای می‌روند.

چه باید کرد؟ راهی برای احیای تجربه‌های خاموش

نخستین گام برای عبور از این کم‌کاری، پذیرش اهمیت نوشتن تجربیات رسانه‌ای است. باید فضایی ایجاد شود که روزنامه‌نگاران از روایت خود نترسند و آن را امری حرفه‌ای، نه شخصی یا تجملی، بدانند. برگزاری کارگاه‌های تجربه‌نگاری، حمایت نهادهای مطبوعاتی از انتشار خاطرات و تحلیل‌های حرفه‌ای، راه‌اندازی آرشیو ملی روزنامه‌نگاران، دعوت از نسل‌های قدیمی‌تر برای گفت‌وگو و حتی ایجاد بخش‌هایی در مجلات یا سایت‌های خبری برای ثبت این روایت‌ها می‌تواند مفید باشد.

به‌طور کلی، نبود ادبیات مرجع درباره تجربیات زیسته خبرنگاران، ضعف مهمی در نظام رسانه‌ای ایران است. در غیاب این متون، نسل‌های جدید با سردرگمی وارد میدان می‌شوند و مجبورند بار دیگر راه‌هایی را طی کنند که پیشینیان بی‌صدا و بی‌نشان پیموده‌اند. شاید اکنون، بیش از هر زمان، روزنامه‌نگاری نیاز دارد به بازاندیشی در خودش؛ به گفتن از خود، برای حفظ حافظه رسانه‌ای کشور.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

اسکرچ را حرفه ای بیاموزید

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh