همه ی آدم ها می توانند یک داستان جذاب برای شما تعریف کنند، جمله جالبیه! مگه نه؟ اگه بگم آره، شما باورتان نمیشه، یک اتفاق خیلی بدی برام افتاده! امروز در پارک که قدم می زدم با آدم جدیدی آشنا شدم که مسیر زندگی منو تغییر داد، هرچه بود اون قدیم ها اتفاق افتاده... باید از این شهر برم تا یکی دیگه بشم ! می خوام یک کار جدیدی رو انجام بدم چرا؟ چون اواخر بهمن ماه سال هزار و چهار صد بود، او روزها سخت مشغول مطالعه بودم و قصد شرکت تو آزمون کنکور دکتری هنر رو داشتم تمام دغدغه من بود و بس، وای که چقدر سخته ... گاهی اوقات دغدغه اصلی ام نوشتن نمایش نامه و فیلم نامه بود تا این که در حین مطالعاتم با آئین های نمایشی و شفاهی کهن ایرانی آشنا شدم، ناگهان جرقه ای به ذهن من خطور کرد، چرا کسی تا به حال به آئین های نمایشی و کهن ایرانی هیچ توجهی نکرده، آئین هایی که برخاسته از فرهنگ عامه و مذهب است، به خصوص که این آئین ها ریشه در جامعه اجتماعی و مردم همان منطقه داشته و آئین هایشان جنبه های مختلف نمایشی را دارد، مطالعاتم را در این زمینه جدی تر و منسجم یافته تر کردم و متوجه شدم نویسندگان عرصه سینما و تلویزیون کمتر به این موضوع توجه داشته اند و من تصمیم ام را جدی تر نمودم و برخودم لازم دانستم تا ماحصل تجربیاتم از مطالعات آئین های نمایشی کهن ایرانی را که بخشی را به جنبه های نمایشی آئین ها اختصاص دادم و بخشی را به عنصر عروسک های نمایشی که عروسک ها و شبه عروسک ها که کارکرد آئینی و مذهبی هم دارند، در برخی از این آئین های نمایشی حضور دارند را شرح دهم.