به فرزندانمان هم از کودکی عادت بدهیم کتاب بخوانند. مثلاً وقتی می خواهند بخوابند، کتاب بخوانند. یا وقتی ایام فراغتی هست؛ روز جمعه ای هست که تفریح م یکنند، حتماً بخشی از آن روز را به کتاب خواندن اختصاص دهند. در تابستانها که نوجوانان و جوانان محصّل، تعطیلند حتماً کتاب بخوانند. یعنی کتابهایی را معیّن کنند، بخوانند و تمام کنند. افرادی که کار روزانه دارند مثلاً کارمند اداری، کارگر، کاسب و یا کشاورز هستند وقتی به خانه می آیند، بخشی از زمان را ولو نیم ساعت برای کتاب خواندن بگذارند.
چقدر کتابها را در همین نیم ساعتها می شود خواند! بنده دوره های بیست جلدی و بیست و چند جلدی کتاب را در همین فاصله های ده دقیقه، بیست دقیقه و یک ربع ساعته خوانده ام. پشت این کتابها را هم یادداشت می کنم که معلوم باشد. شاید صدها جلد کتاب را همین طور در این فاصله های کوتاه ده دقیقه ای خواند ه ام. بسیاری از افراد را هم می شناسم که این گونه اند.
من یک دوره ی کتاب هشت جلدی را که یک نویسنده ی عرب نوشته است و از کتابهای معروف هم هست نمی خواهم اسم بیاورم در سالهای دور، وقتی به تهران می آمدم و در اتوبوس زیاد معطل می شدم، خواندم.
همه ی این دوره ی هشت جلدی را که راجع به تاریخ ادبیات و علوم و معارف اسلامی است، تقریباً در اتوبوس خواندم.
*. بیانات در مصاحبه صدا و سیما، در ششمین «نمایشگاه بی نالمللى کتاب 1372/02/21