این حادثه ی جنگ، واقعاً حادثه ی عجیبی بود. بنده هم که می گویم عجیب بود، یقین دارم که
ابعاد شگفتی این جنگ را به تمام درک نکرده ام. این مثل آن است که شما از فاصله ی خیلی زیادی، ساختمان خیلی عظیمی را بالای کوه می بینید و می فهمید که خیلی باعظمت است؛ اما درمی یابید که هنوز هم ابعاد عظمت آن را نفهمیده اید؛ وقتی که بروید لمس کنید و اطرافش را ببینید، آن وقت خواهید فهمید که چه قدر عظمت دارد؛ قضیه ی ما حقیقتاً این است. اگرچه ما جنگ را از نزدیک دیدیم، اما - به قول شهریار - به تاریکی دیدیم و آن را درست نشناختیم*. این هشت سال، تجربه ی عجیبی بود.
- بیانات در دیدار اعضاى دفتر پژوهش و گسترش فرهنگ جبهه
*. شب علی دید و به نزدیکی دیدگرچه او نیز به تاریکی دید