کانکس زنگ‌زده مدرسه عشایری با «کوله نارنجی کتاب» احیا شد

در گفت‌وگو با ایبنا مطرح شد؛

کانکس زنگ‌زده مدرسه عشایری با «کوله نارنجی کتاب» احیا شد

خوزستان- مسئول کتابخانه سپهر دانش روستای مربچه رامهرمز معتقد است: کتابدار یک شنونده خوب، مشاور عالی، دوست قابل اعتماد و منبع به‌روز اطلاعات علمی، فرهنگی و ادبی است که جاذبه زیادی برای مخاطبان ایجاد می‌کند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – فریبا حیدرپور: احمد حیدری مجد، کتابداری است که آرزوی خدمت و ترویج کتاب بین روستاها و عشایر را دارد و به گفته خودش کاش کتابدار محضِ کتابخانه سیاری بود تا با ماشین سیارش، برای رویارویی با اتفاق‌هایی که منجر به کشف زیبایی و رسیدن به کودکانی که عطش سیری ناپذیرِ چشیدن طعم کتاب را دارند، بود و دل به جاده‌های خاکی می‌سِپرد.

احمد حیدری مجد با مدرک کارشناسی ارشد کتابداری، تجربه سال‌ها خاک صحنه و شعر و ترانه را در پرونده هنری خود به ثبت رسانده است. وی مسئولیت کتابخانه سپهر دانش روستای مربچه رامهرمز را برعهده دارد. او در سفرهایش به مناطق عشایرنشین و روستاها به این باور رسیده که هنوز آدم‌هایی به خوبیِ کتاب وجود دارند که اهلِ شوقِ به داد هم رسیدن هستند و لای چرخ دنده‌های روزمرگی و بی‌عاطفگی، گیر نیفتاده‌اند و با عشق، اخلاق و معرفت زنده‌اند. حیدری در سال ۱۴۰۳ توانست کتابدار برتر استان شود. تلاش و همت وی در برگزاری این دوره جشنواره طعم کتاب با عشایر دستمایه این گفت‌وگو قرار گرفت.

چگونه از وادی تئاتر و شعر به اعماق کتابخانه سفر کردید و کتابدار شدید؟

تقریباً ۱۵ سال است که در انجمن‌های شعر و تئاتر شهرستان رامهرمز فعالیت دارم. شعر و ترانه بخش بزرگی از علاقه‌مندی‌های من است و در عرصه نمایش طنز نیز ۱۳ سال فعالیت مستمر در گروه‌های نمایشی را دارم و سالی یک یا دو نمایش طنز را به صحنه می‌برم. چند سالی است که به لطف کتابدار بودن، فعالیت قصه‌گویی و نوشتن قصه را تجربه می‌کنم و قصد دارم در این زمینه قدم‌های محکم‌تری بردارم. از نوجوانی به کتابخانه‌های عمومی رامهرمز می‌رفتم و عضو بودم. به‌خصوص کتابخانه شهدای رامهرمز. در سال‌های اخیر، کتابدار افتخاری بودم و مدتی هم به عنوان نیروی جایگزین خدمت کردم و در حال حاضر مسئول کتابخانه سپهر دانش روستای مربچه رامهرمز هستم.

آیا منابع کتابخانه سپهر دانش جوابگوی نیاز آن روستا است؟ کتابخانه چه تعداد عضو دارد؟

حدود ۳۰۰ عضو دارم و نزدیک به چهار هزار جلد کتاب، نشریه و… در مخزن کتابخانه وجود دارد. غالباً در روستا، کودکان و نوجوانان و افراد پشت کنکوری از مراجعان کتابخانه هستند و تلاش ما شناسایی جامعه هدف و تامین کتاب‌های مورد نیازشان است. ضمن اینکه از روستاهای اطراف و حتی به‌واسطه نزدیکی کتابخانه به جاده اصلی رامهرمز - اهواز، مرتب دوستان و کسانی که در شهرهای دیگر شاغل و محل زندگی‌شان رامهرمز است، در مسیر رفت یا برگشت‌شان به کتابخانه مراجعه می‌کنند. در مورد تأمین منابع کتابخانه، بارها توسط خیرین، کتاب کمک درسی و کودک به کتابخانه اهدا شده و سعی ما بر این است که منابع بر اساس نیاز، سلیقه و درخواست مراجعان تقویت شود و نیز به‌صورت ماهانه کتاب و مجلات خریداریِ متمرکز از نهاد، برای کتابخانه ارسال می‌شود.

در سومین دوره طعم کتاب با عشایر چه روستاهایی برای اجرای طرح انتخاب شد و با چه رویکرد و برنامه خلاقانه طرح را اجرا کردید؟

امسال نیز توفیق خدمت در این طرح را کنار همکارانم در شهرستان داشتم و به روستاها و عشایر ماهور، دژگلی، سرگچ، دره نی، عین کره، جاده سور خانمی مراجعه کردیم و اهداف طرح پیگیری شد. کوشیدیم با اجرای برنامه‌های قصه‌گویی، شعرخوانی، کتابخوانی و برنامه‌های مشابه دانش‌آموزان را به مقوله کتاب و کتابخوانی علاقه‌مند کرده و با حضور مداوم در فصل‌های مناسب، دسترسی بچه‌ها به کتاب‌های غیردرسی و متنوع را آسان کردیم همچنین به همت جمعیت هلال حمر رامهرمز، کمک‌های اولیه و جلوگیری مخاطرات طبیعی به دانش‌آموزان آموزش داده شد و به برکت اجرای این طرح و محبت خیّرین، به دانش‌آموزان عشایر هدایای فرهنگی تعلق گرفت. در نهایت هدف ما آشنایی، ایجاد علاقه به مقوله کتاب و کتابخوانی و تقویت برنامه، برای کشف و توسعه استعدادهای سرشار بچه‌ها است و این راه کماکان ادامه خواهد داشت.

کوله نارنجی توشه کتاب، کانکس زنگ‌زده مدرسه عشایری را احیا کرد

نحوه برخورد بچه‌ها در مواجهه با طرح و میزان استقبال‌شان چگونه بود؟

دانش آموزان عشایر به‌شدت کودکان مستعد و سختکوشی هستند ولی متأسفانه در محرومیت زیادی بسر می‌برند. عمیقاً علاقه‌مند به این طرح و برنامه‌ها هستند و خوشبختانه از میان این دانش‌آموزان، برگزیدگانی در سومین جشنواره استانی طعم کتاب با عشایر و مسابقات این جشنواره داشتیم که علاوه بر افتخار شهرستان، بچه‌ها نیز حس خوب موفقیت در عرصه‌های بزرگ‌تر و کسب تجربه‌های تازه را به‌دست آوردند و جدا از کتابخوانی، روحیه اعتماد به نفس در کودکان و دانش‌آموزان تقویت شد.

در ترویج کتاب و اجرای طعم کتاب با عشایر در این روستاها و عشایر به چه خاطره و تجربه جدیدی دست یافتید؟

در مسیر اجرای طرح «توشه کتاب» که یکی از طرح‌های جشنواره «طعم کتاب با عشایر» است، کوله‌های مخصوص طرح توشه کتاب را درون خودرو گذاشتم و به سمت یکی از نقطه‌های هدف حرکت کردم. در یکی از مناطق عشایری کانکس فرسوده و زنگ زده یک دبستان عشایری وجود داشت که به نظر می‌رسید سال‌ها در این وضعیت غم‌انگیز قرار دارد. معلم این دبستان عشایری می‌گفت که تاکنون کسی کمکی در این مورد نکرده است. این دبستان، تقریباً با ۱۰ دانش‌آموز متأسفانه از امکانات برق، آب و دیگر مزایا بی‌بهره بود. انگار جای دوری از جهان مدرن چشم‌انتظار یک اتفاق، برای نو شدن ایستاده بود. بچه‌ها در برخورد اول هیچ‌گونه شناخت، اشتیاق و تمایلی برای ایجاد ارتباط با کتاب و کتابخوانی و تعامل با یک آدم غریبه را نداشتند. از معلم‌شان اجازه گرفتم تا خودم و طرح توشه کتاب را معرفی کنم. از کتاب و کتابخانه گفتم و کمی بعد در هوای آزاد و طبیعت بکر نشستیم و شروع به گفتن قصه با چاشنی طنز و ته لهجه جنوبی و گویشی که خوشایند فهمِ بچه‌ها بود، کردم. کم‌کم یخ بچه‌ها آب شد و نشانه‌های اعتماد و اشتیاق جلوه‌گری می‌کرد، آن‌ها هم حرف زدند و پُرحرف‌تر شدند. کتاب‌ها را میان بچه‌ها پخش و عضوگیری کردم. اما داستان خاطره من به کانکس زنگ‌زده برمی‌گردد. غمگین بودم و از خودم می‌پرسیدم چرا کانکسی که باید جان‌پناه کودکان با نماد زیبایی، جذابیت و حس امنیت باشد، این همه فرسوده و نازیبا است. بین آن همه سؤال بی محابا و بی‌تکرار، ناگهان فکری به ذهنم خطور کرد و با همکارم که رنگ‌آمیز ماهری در کتابخانه‌ها است، تماس گرفتم و اندوهِ واقعه را شرح دادم. همکارم در جواب گفت: اگر رنگ فراهم شود، رایگان این کار را انجام می‌دهم.

بالاخره امکان رنگ‌آمیزی کانکس عشایری فراهم شد؟

بله ماجرا دارد. دو روز از رنگ کانکس که دغدغه ذهنی‌ام بود، گذشته بود که به طور اتفاقی دوستم که سال‌ها از آن بی‌خبر بودم را در خیابان دیدم. پس از احوال‌پرسی در مورد کارم سوال کرد. از شاغل بودن در کتابخانه تا رفتن بین عشایر و دغدغه و کمک به مدرسه کانکسی را گفتم. دوستم لبخندی زد و گفت: شما مشکل مالی ندارید؛ تمام هزینه‌های این کار را تقبل می‌کنم و پای کار هستم. در چشم برهم زدنی معجزه اتفاق افتاد. وسایل خریداری و در کمترین زمان کانکس تعمیر، تمیز و رنگ‌آمیزی شد. و آن ذوقِ به وقتِ رنگ‌شدنِ کانکس که درون بچگیِ بچه‌ها بود، قابل توصیف نیست! بعدها فهمیدم دوستم، یکی از خَیرین فرهنگی شهرستان است و همه این اتفاق‌های سریع و قشنگ به لطف خدا، بهانه کتاب و کوله نارنجی طرح توشه کتاب بود.

کوله نارنجی توشه کتاب، کانکس زنگ‌زده مدرسه عشایری را احیا کرد

به نظر می‌رسد برخی کتابداران هنوز کتابخانه را مکانی برای مطالعه و امانت‌دهی می‌بینند، اما در استانداردهای جهانی کتابخانه‌ها محلی برای برگزاری میزگردها، تبادل نظر، مباحث اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و برنامه‌های متعدد با نیاز روز جامعه برای مخاطبان هستند، در کتابخانه سپهردانش چگونه از خلاقیت‌ها و روزآمد بودن استفاده می‌کنید؟

بله. کتابخانه‌ها مدت‌ها از قالب قرائت‌خانه و مکانی برای امانت کتاب خارج شده است و همگام با تغییرات جهانی در تلاش هستند تا خدمات‌شان را روزآمد کنند. در این مسیر سعی می‌کنیم صرفاً یک کتابدار با تعریف قدیمی که فقط کتاب امانت می‌دهد، نباشیم. مشارکت در مباحث با موضاعات مختلف در کنار اعضا، دانش‌آموزان، کودکان و… بخشی از توانمندی‌های به‌روزرسانی شده کتابدار امروز است. رفتن به مدارس، عشایر و روستاها و بردن کتاب، قصه و داستان در قالب طرح‌های متفاوت، بخشی از خدمات و برنامه‌های ما در این زمینه بوده است. ضمن اینکه در نهاد کتابخانه‌های عمومی محافل ادبی گسترده داریم و در رامهرمز محفل ادبی با موضوعات متفاوت و متناسب با ایام، سن و نیاز اعضای کتابخانه برگزار می‌کنیم. اجرای کارگاه‌هایی با محوریت درسی و بر اساس نیازِ دانش‌آموزان پشت کنکوری، اولویت این کتابخانه است که غالباً خروجی‌های این کارگاه‌ها با نظر مساعد دانش‌آموزان روبه‌رو بوده است. کتابدار و کتابخانه امروزی، به پایگاه اجتماعی بسیار گسترده و متنوعی تبدیل شده که کمترین فعالیت‌اش امانت دادن کتاب است و همواره تلاش ما در برخورد با نیازهای اعضای پیر و جوان امروزی، به روز بودن‌مان است. کتابدار یک شنونده خوب، مشاور عالی، دوست قابل اعتماد و منبع به‌روز اطلاعات علمی، فرهنگی و ادبی است که جاذبه زیادی برای مخاطب کتابخانه ایجاد می‌کند. کتابدار امروز، برای سوالات هر مراجعه کننده با سلایق مختلف، در کمترین زمان، منبع و پاسخ ارائه می‌دهد.

به باور من همه باید به یک اندازه از عدالت فرهنگی برخوردار باشند، اما متاسفانه در برخی مناطق عشایری و روستاها بچه‌ها تاکنون از داشتن کتاب و خواندن محروم هستند. نقش یک کتابدار در ترویج کتابخوانی بین مناطق کم برخوردار و عشایر تا چه میزان تاثیرگذار است؟

به اعتقاد من می‌توان اقدامات ثمربخشی با راه‌اندازی کتابخانه سیار انجام داد و این خلع‌ها را تا حدودی برطرف کرد. البته باید اعتباراتی تخصیص داده شود و بدون شک در صورت تأمین منابع و امکانات، برای ترویج اهداف نهادینه و امکان برداشتن گام‌های بزرگ‌تر، میسر می‌شود. طرح توشه کتاب در جشنواره طعم کتاب با عشایر و نیز جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خروجی‌های بسیار دلگرم کننده‌ای داشت. امیدوارم با قدرت تمام و با همین اندک امکانات روستاها و عشایر بیشتری در این برنامه‌ها قرار گیرند.

  •  
  •  
  •  
  •  
  •