
در گفتوگو با ایبنا مطرح شد؛
صاحبان اثر ظرفیتهای ناشران استان خودشان را نادیده میگیرند
سمنان- مدیرمسئول انتشارات «زاک و ماریان» در شهرستان شاهرود، با اشاره به چالشهای حوزه نشر در استان سمنان، گفت: صاحبان اثر در شهرستانها تمایل زیادی به همکاری با ناشران شهرهای بزرگتر و خصوصاً تهران دارند و پتانسیلهای موجود در محدوده خود را نادیده میگیرند.
سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - ندا شمس: فعالان صنعت نشر کتاب در استان سمنان مانند سایر فعالان این حوزه در سطح کشور به خصوص در سالهای اخیر با تلاطم های ارزی، مسائل اقتصادی، گرانی کاغذ و… روبرو هستند که عرصه را برایشان تنگ کرده است. آنها عقیده دارند که هزینههای چاپ کتاب افزایش پیدا کرده و باید دولت مشوقهایی را در این زمینه به کار ببرد و حمایتهای بهتری را از بخش خصوصی انجام دهد.
«حمیدرضا حسن زاده» کارشناس حوزه نشر و مدیرمسئول انتشارات «زاک و ماریان» در شهرستان شاهرود، دانش آموخته زبان و ادبیات انگلیسی و دبیر آموزش و پرورش است.
ورود به عرصه چاپ و نشر را از عنفوان جوانی آغاز کرده، هشت سالی است که به صورت مستقل مدیر انتشارات زاک و ماریان و پیش از آن نیز به مدت ۴ سال معاونت تولید انتشارات و گروه آموزشی «خط سفید» را عهده دار بوده است. با این در خصوص وضعیت صنعت چاپ در استان و کشور به گفتوگو نشستیم.
چرا به حوزه نشر ورود کردید؟
کتاب تنها کالایی است که هم میتواند جامعه را نجات دهد و هم اینکه نخستین قربانی بیتوجهی به فرهنگ است و نشر، جلوهگاه این تقابل به شمار میرود. کتاب، به عنوان میراث ماندگار بشری، فقط یک کالا نیست، بلکه حافظه جمعی انسانها و پل ارتباطی بین گذشته، حال و آینده است. هر کتاب، جهانی از اندیشه، تجربه و احساس است که میتواند زندگی فردی و اجتماعی را دگرگون کند.
ناشر هم به نوبه خود، فقط تولیدکننده کتاب نیست، بلکه امانتدار فرهنگ است. ناشران پل ارتباطی نویسندگان به عنوان منبع و منشا تفکر، تجربه و احساس از یک طرف و جامعه به عنوان مخاطبان اثر از طرف دیگر هستند. بنابراین انتخاب ناشر بین کمیت و کیفیت و نحوه انتخاب اثر برای توزیع و انتشار، موجب شکلدهی به ذائقه فرهنگی جامعه میشود و چه بسا ناشران گاه مانند یک فیلتر فرهنگی عمل میکنند. کتاب امکان گفتگوی بین نسلی و فرامنطقهای را فراهم میکند و ناشر میتواند با تنوعبخشی به اندیشهها، مقاومت در برابر یکسانسازی فرهنگی و ایستادگی در برابر هجوم فرهنگهای مهاجم و ترویج تفکر نقادانه و تقویت روحیه پرسشگری، به غنیتر و پربارتر شدن این گفتگوی بین نسلی کمک کند. از این رو با درکی که نسبت به اهمیت حوزه نشر داشتم، به این بخش ورود کردم.
از دغدغههای خود در این مسیر بگویید.
در این مسیر، ناشران با مشکلات پرشمار و بزرگی دست و پنجه نرم میکنند. در یک دستهبندی میتوانم در سه سطح ملی، منطقهای و محلی به برخی از این مشکلات اشاره کنم. نشر فقط چاپ و توزیع کتاب نیست، بلکه یک فرایند فرهنگی – اقتصادی است. سهم نشر در تولید ناخالص داخلی بسیار کم است، اما تأثیر فرهنگی آن بسیار گسترده است. از نظر فرهنگی، نشر ارتباط مستقیمی با آموزش، پژوهش و توسعه فکری جامعه دارد. جامعهای که کتاب نمیخواند، محکوم به تکرار اشتباهات گذشته است.
در روزگار کنونی، با توجه به فراگیر شدن تولید محتوا در فضای دیجیتال و استفاده همه اقشار جامعه از گوشیهای هوشمند، سرانه مطالعه کتاب بسیار پایین آمده است. از طرف دیگر افزایش قیمت کتاب به دلیل افزایش هزینههای تمام شده آن و کاهش قدرت خرید جامعه در مواجهه با محتوای رایگان، کوتاه و در دسترس دیجیتال و شبکههای اجتماعی، به کاهش سرانه مطالعه دامن زده است.
در این میان نقش حاکمیت و مدیریت کشور در تقویت فرهنگ کتابخوانی بسیار پررنگ و تعیین کننده است. فرهنگسازی برای افزایش سرانه مطالعه نیازمند یک تلاش همه جانبه و سازمان یافته است. اقداماتی نظیر برگزاری مسابقات کتابخوانی و رویدادهای مرتبط با آن، نیازمند بررسی اثربخشی آنها در افزایش سرانه و توسعه متوازن صنعت نشر است. اگر چه برگزاری این رویدادها خالی از لطف نیست، اما آموزش غیر مستقیم و توسعه و تقویت روحیه کتابخوانی در بین افراد جامعه نیازمند راهکارهای متعدد دیگری است و نیازمند تهیه یک نقشه راه توسط کارشناسان و جامعهشناسان فرهنگی است.
و از منظر اقتصادی؟
از منظر اقتصادی نیز حمایتهای دولتی کافی نیست و عملاً منجر به افزایش سرانه مطالعه نشده است. در این بین ناشران نیز هم برای تولید محتوای باکیفیت دغدغه فرهنگی دارند و هم در حفظ بقای خود و کسب و کار خود با واقعیتهای تلخ و خشن اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند از طرف دیگر تعامل بین دستگاههای مرتبط با کتاب و کتابخوانی میتواند به گشوده شدن این گره کمک شایانی نماید.
مفهوم آموزش همیشه با کتاب پیوند بسیار عمیق و ناگسستنی داشته است و بر همین اساس آموزش و پرورش نقشی کلیدی در توسعه کتاب و کتابخوانی دارد و میتواند فضایی را برای فعالیت ناشران فراهم کند، اما همیشه یکی از خطوط قرمز آموزش و پرورش، فعالیت و ورود ناشران آموزشی به سیستم آموزشی رسمی کشور بوده است.
اما رویدادهای کتاب را هم در این بین داریم.
بله؛ رویدادهایی که در ارتباط با کتاب و کتابخوانی در آموزش و پرورش برگزار میشود، همیشه مربوط به عناوین خاصی از ناشران محدودی است که توان پشتیبانی مالی از این رویدادها و تأمین جوایز آنها را دارند و عملاً این رویدادها به توسعه متوازن در بین ناشران و یا گسترش مهارت و فرهنگ کتابخوانی نمیشود. فعالیت وزارت علوم نیز که در ادامه و امتداد آموزش و پرورش قرار گرفته و در مقاطع سنی و تحصیلی بالاتر با کتاب و کتابخوانی درآمیخته، از این قاعده مستثنی نیست، به گونهای که دانشگاههای کشور امتیازاتی را که برای تألیفات اساتید و دانشجویان خود قائل میشوند، محدود و مشروط به چاپ و انتشار توسط انتشارات دانشگاه خود یا سایر دانشگاههای زیر نظر وزارت علوم کردهاند که عملاً بازاری انحصاری برای ناشران خود فراهم میآورند و تقریباً سهم ناشران دیگر از این بازار نزدیک به صفر است.
در ادامه رسانهها نیز میتوانند در توسعه کتاب و فرهنگ کتابخوانی مؤثر باشند. فرهنگسازی در واقع یک سرمایهگذاری بلندمدت و همهجانبه است که رسانهها نیز میتوانند در انعکاس فعالیتها و بازتاب تأثیرات آن نقشآفرینی کنند.
از مشکلات حوزه نشر در شهرستان شاهرود بگویید.
همانطور که بیان شد مشکلات ملی، منطقه ای و محلی هستند که درباره ملی صحبت شد اما در منطقهای نیز توجه دستگاههای متولی و اتحادیهها به توسعه متوازن در بین همه نقاط استان و منطقه میتواند به ادامه حیات صنعت نیمهجان نشر کمک نماید. موارد متعددی وجود دارد که آثار نویسندگان شهرستانها یا مکتوبات دستگاههای اجرایی به ناشران مرکز استانها معرفی شده و توسط آنها چاپ و منتشر میشوند، در حالیکه عکس این فرایند و چاپ و انتشار آثار مرکز استانها هرگز توسط ناشران شهرستانی محقق نمیشود.
در سطح محلی نیز شاهد این موضوع هستیم که صاحبان اثر در شهرستانها تمایل زیادی به همکاری با ناشران شهرهای بزرگتر و خصوصاً تهران دارند و پتانسیلهای موجود در محدوده خود را نادیده میگیرند. در این بین نقش ادارات فرهنگ و ارشاد شهرستانها برای معرفی ناشران تحت نظر خود به نهادها و مؤسسات بومی و محلی بسیار پررنگ است و کانونها و انجمنها نیز نظیر انجمن اهل قلم و کانون نویسندگان میتوانند با رویکرد حمایتی نسبت به ناشران بومی و ایجاد بستر مناسب برای تعامل سازنده دوجانبه و گسترش همکاریها و در نتیجه توسعه متوازن فرهنگی در محدوده خود فعالیت کنند.
در انتها ضرورت دارد مخاطبان نیز برای حفظ حقوق ناشران و مؤلفان و تضمین امکان تداوم فعالیت آنها، علاوه بر ترویج مطالعه، به جای دانلود غیرقانونی آثار، نسبت به خرید کتاب اقدام کنند. صنعت نشر ایران، همزمان هم قربانی تحولات اقتصادی است و هم پیشران تحولات فرهنگی؛ اما امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به توجه دارد.