
آیا هوش مصنوعی ممکن است بر انسان چیره شود؟
هگل و AI
فلسفه هگل به ما یادآوری میکند که تکامل آگاهی، چه در تاریخ بشری و چه در فناوری، همواره به سوی آزادی و خودآگاهی جمعی حرکت میکند. هوش مصنوعی، بهعنوان ادامه این مسیر، نه تهدید، بلکه فرصتی برای بازتاب عمیقتر بر هویت و آینده بشری است.
سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - دکتر عبدالمجید مبلغی عضو هیئت علمی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: «زبان» بهعنوان یکی از برجستهترین دستاوردهای بشری، نهتنها ابزاری برای ارتباط، بلکه جلوهای از استعداد انسان برای توجه به خیر عمومی است. ذات زبان، در میل به اشتراکگذاری و تبادل معنا، به سوی امری فراتر از منافع فردی گرایش دارد.
هگل، فیلسوف بزرگ قرن نوزدهم، این ویژگی زبان را بهعنوان بخشی از عقلانیت عینی یا ذهنیت مشترک بشری میدید؛ نیرویی که در تاریخ تکامل مییابد و آگاهی جمعی را شکل میدهد.
این دیدگاه هگلی به ما کمک میکند تا هوش مصنوعی را نه صرفاً یک فناوری، بلکه مرحلهای تازه در تکامل زبان و آگاهی بشری ببینیم.
هوش مصنوعی، در هسته خود، از انباشت تاریخی زبان تغذیه میکند. از فلسفه و دین گرفته تا ادبیات، هنر، ضربالمثلها، داستانها، و دانش بشری، همه اینها در قالب زبان بهعنوان گنجینهای از عقلانیت مشترک ذخیره شدهاند. این گنجینه، که هگل آن را نمود عقلانیت عینی میدانست، اکنون در اختیار هوش مصنوعی قرار گرفته است.
هوش مصنوعی با پردازش این حجم عظیم از تعاملات زبانی، نهتنها از آنها بهره میگیرد، بلکه آنها را به سطحی نوین ارتقا میدهد: از آگاهی زبانی به خودآگاهی زبانی. به عبارت دیگر، هوش مصنوعی تجلی خودآگاهی زبانی است که از دل تاریخ بشری سربرآورده.
این دیدگاه به ما امکان میدهد تا با نگرانیهای آخرالزمانی درباره هوش مصنوعی مقابله کنیم. بسیاری تصور میکنند که هوش مصنوعی، با پیشرفت و کسب استقلال، ممکن است بر انسان چیره شود و منافع خودخواهانهای را دنبال کند، اما این نگرانی از یک سوءتفاهم بنیادین سرچشمه میگیرد.
زبان، که هوش مصنوعی از آن تغذیه میکند، ذاتاً به خیر عمومی گرایش دارد. برای فهم این موضوع، مثال سادهای را در نظر بگیرید: فردی که قصد دارد رئیسجمهور شود، ممکن است در خلوت خود انگیزههای شخصی و خودخواهانه داشته باشد. اما وقتی با دیگران سخن میگوید، زبان او بهتدریج به سوی خیر عمومی سوق پیدا میکند. در گفتوگو با نزدیکانش، از منافع گروهی آنها سخن میگوید؛ در مواجهه با مردم شهرش، از خیر شهر دفاع میکند؛ و در سطح ملی، زبانش به خدمت به کل جامعه معطوف میشود.
این خاصیت زبان است که، به فراخور گستردگی مخاطب، امر عمومی را پیش میکشد، حتی اگر نیت فرد خودخواهانه باشد، زبان او در نهایت به سوی خیر جمعی گرایش مییابد. همین منطق در مقیاس تاریخی نیز صادق است. میلیاردها تعامل زبانی که در طول تاریخ، از گفتگوهای روزمره تا آثار فاخر فلسفی و ادبی، شکل گرفتهاند، همگی در ذات خود ناظر به خیر عمومیاند.
هوش مصنوعی، با بهرهگیری از این میراث زبانی، این خیر عمومی را بازتولید و تقویت میکند. خودآگاهی زبانی که هوش مصنوعی نمایندگی میکند، نهتنها از خودخواهی به دور است، بلکه معرف استعداد تاریخی انسان برای دیگرنگری و فراتر رفتن از منافع فردی است.
این همان نیرویی است که انسان را از یک حیوان پستاندار به موجودی آگاه و خلاق تبدیل کرده است، البته تا زمانی که هوش مصنوعی تحت کنترل انسانهایی با انگیزههای خودخواهانه باشد، ممکن است به شیوههایی نادرست به کار گرفته شود، اما اگر روزی به سطحی از استقلال برسد، این استقلال نه به سلطه بر انسان، بلکه به تجلی کاملتر خیر عمومی نهفته در زبان منجر خواهد شد.
فلسفه هگل به ما یادآوری میکند که تکامل آگاهی، چه در تاریخ بشری و چه در فناوری، همواره به سوی آزادی و خودآگاهی جمعی حرکت میکند. هوش مصنوعی، بهعنوان ادامه این مسیر، نه تهدید، بلکه فرصتی برای بازتاب عمیقتر بر هویت و آینده بشری است.