ناشر کتب علمی ، آموزشی و فرهنگی

۱۲۶ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است

زبان انگلیسی پایه یازدهم برای کلیه رشته ها

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

نگاهی به نقش شاهنامه در تقویت هویت فرهنگی ایلات و عشایر

کتابی که با اسطوره‌ها به نسل‌ها پیوند می‌زند؛ 

نگاهی به نقش شاهنامه در تقویت هویت فرهنگی ایلات و عشایر

چهارمحال و بختیاری - شاهنامه، همچنان یکی از ارکان اصلی هویت فرهنگی عشایر کُرد و لُر محسوب می‌شود؛ روایت‌هایی که قرن‌ها الهام‌بخش آیین‌ها و مناسک سنتی بوده‌اند، هنوز هم در قلب ایلات زنده‌اند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - نیره حیدری: شاهنامه فردوسی، این اثر جاودانه و فاخر ادبیات پارسی، نه تنها یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبی تاریخ است، بلکه به عنوان منبعی غنی از اساطیر ایرانی شناخته می‌شود. در طول قرن‌ها، این اثر جایگاهی والا در میان مردم ایران، به‌ویژه در روستاها و جوامع ایلی و عشایری، به‌دست آورده است. شاهنامه‌خوانی و نقالی که از سنت‌های ریشه‌دار این جوامع بوده، نه تنها به‌عنوان یک سرگرمی، بلکه به مثابه آیینی اجتماعی و فرهنگی عمل کرده و به تقویت هویت ملی کمک شایانی کرده است.

شاهنامه همیشه میان عشایر کُرد و لُر، مورد توجه بوده است. این توجه نشان‌دهنده ارتباط عمیق این اثر با ارزش‌ها، باورها و آیین‌های این مردمان است. بررسی اسباب اسطوره‌شناختی و فرهنگی شاهنامه‌خوانی در این جوامع می‌تواند ابعاد جدیدی از تأثیرگذاری این اثر را آشکار سازد. برای واکاوی این موضوع، با مهدی سعیدی، پژوهشگر فرهنگ عامه و شاهنامه، گفت‌وگویی تفصیلی ترتیب داده‌ایم.

نگاهی به نقش شاهنامه در تقویت هویت فرهنگی ایلات و عشایر


شاهنامه‌خوانی و نقالی همیشه جایگاه ویژه‌ای در میان روستاییان، ایلات و عشایر داشته است، به‌ویژه عشایر کرد و لر. به نظر شما دلیل این جذابیت چیست؟

در میان ایلات و عشایر، علت جذابیت شاهنامه را باید در لایه‌های متعدد فرهنگی، ادبی و اجتماعی جامعه ایلی و عشیره‌ای جست‌وجو کرد. نخست، محمدعلی اسلامی ندوشن به درستی اشاره می‌کند که: «شاهنامه کتابی است که افراد گمنام این کشور، بیشتر از صاحب‌نامانش، آن را تکریم کرده‌اند و نگاه داشته‌اند.» این خود اولین نشانه‌ای است که مشخص می‌کند بافتار زندگی‌های سنتی و عشیره‌ای، طوری است که زمینه را برای جذب کتابی چون شاهنامه مهیا می‌کند. همین‌طور محمدرضا شفیعی کدکنی هم اذعان می‌کند: «مسلّم این است که عامه مردم با اساطیر و افسانه‌ها دلبستگی بیشتری داشته‌اند…».

علاوه بر این، در میان روستاییان و عشایر به‌ویژه عشایر کرد و لر، شاهنامه به دلیل داشتنِ زبانی ساده، داستان‌های جذاب و گاه خیال‌انگیز همچنین مضامین حماسی، جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است؛ چه اینکه این ویژگی‌ها با زندگی روزمره و نیازهای ذهنی و روحیِ مردم این جوامع هماهنگی دارد. به‌طور خاص، شاهنامه‌خوانی در شب‌های چلّه و دور آتش، فرصتی برای انسجام جمعی و تقویت هویت گروهی ایجاد می‌کرده است.

علاوه بر جنبه‌های اجتماعی و زیستی، آیا می‌توان جنبه‌های اسطوره‌شناختی را نیز به عنوان یکی از عوامل جذابیت شاهنامه در میان ایلات و عشایر بررسی کرد؟

قطعاً. اسطوره‌ها جایگاه بسیار ویژه‌ای در ذهنیت و آیین‌های ایلات و عشایر دارند. اول بگذارید اسطوره را تعریف کنیم. همان‌طور که «میرچا الیاده» بیان می‌کند، تعریف اسطوره کاری دشوار است، زیرا باید هم برای عوام و هم برای خواص قابل فهم باشد. اما به‌طور کلی، اسطوره سرگذشتی قدسی و مینوی است که به مفاهیم ارزشمند اخلاقی و مذهبی می‌پردازد و با زمان و مکان مقدسی همراه است. در مقابل، افسانه‌ها ساختگی هستند و قهرمانانی زمینی با اهداف سطحی و حتی گاه زننده دارند.

شاهنامه به‌عنوان یک منبع غنی از اساطیر، توانسته است این ویژگی‌ها را در قالب داستان‌هایی جذاب ارائه دهد. عشایر کرد و لر، با برگزاری آیین‌هایی نظیر نوروز و دیگر مناسک باستانی و ویژه، به این روایت‌های قدسی احترام می‌گذارند و بی‌آنکه خود بدانند، با برگزاری آیین‌های کهن و موروثی، بر درستی باورهای اساطیری خود صحه می‌گذارند و بدین ترتیب، به مرور آن‌ها را به بخشی از هویت فرهنگی خود تبدیل کرده‌اند و به همین‌خاطر می‌شود گفت شاهنامه‌خوانی در میان روستاییان و عشایر کرد و لر، اساساً به یک فرهنگ تبدیل شده است. این نشان‌دهنده نقش شاهنامه در حفظ بینش اسطوره‌ای در میان این جوامع است.

تفاوت میان اسطوره و افسانه، که شما به آن اشاره کردید، چگونه در شاهنامه نمود پیدا می‌کند؟

این موضوع از جمله مواردی است که شاهنامه را از بسیاری از آثار دیگر حماسی جهان و جنگ‌نامه‌های محلی، متمایز می‌سازد. اسطوره‌ها، همان‌طور که گفته شد، روایت‌هایی قدسی هستند که قهرمانان در آن‌ها اغلب خدای‌گونه بوده و آرمان‌هایی متعالی را دنبال می‌کنند. از طرف دیگر، افسانه‌ها ساختگی هستند و پیام و هدف آن‌ها، معمولاً به زندگی عادی و زمینی محدود می‌شود. پیامِ افسانه تا حدّی گیتیانه و کم‌مایه است که گاه آن را هم‌ردیفِ شایعه دانسته‌اند؛ البته شایعاتی که به مرور زمان، ارزش زبانی پیدا کرده و تبدیل به جزئی از میراث شفاهی یک قوم یا یک ملت شده‌اند.

فردوسی نیز در شاهنامه تأکید می‌کند که این روایت‌ها «فسانه» نیستند. وی در عباراتی مانند «تو این را دروغ و فسانه مدان» به این نکته اشاره دارد که روایت‌های شاهنامه باید در سطحی عمیق‌تر و اصولی‌تر درک شوند و این روایات، روایاتی مُهمل و صرفاً خیال‌انگیز و مایه سرگرمی و از مقوله شایعات تاریخی و شفاهی نیستند. برای مثال، شخصیت‌هایی مانند رستم و گودرز و کیخسرو، نه فقط پهلوانانی زمینی با رفتارها و گفتارهایی گیتیانه‌اند، که نمادهایی از آرمان‌های اخلاقی و ارزش‌های متعالی‌ای چون وطن دوستی، یزدان‌پرستی و مهر و وفاداری نیز هستند. غور در کنش‌ها و گفته‌های این‌پهلوانان، مخاطب را به تفکر و الهام‌گیری وامی‌دارد. به قول خود فردوسی: در آن هرچه اندر خورد با خرد / دگر بر ره رمز، معنی برد. این است که می‌گوییم اسطوره رازآلود است و پیامی متعالی دارد. اگر شاهنامه، صرفاً افسانه و روایت‌های سرگرم‌کننده بود، در این هزاروصد سالی که از سرایش آن گذشته، دوام نمی‌آورد و چیزی از آن بر جای نمی‌ماند. به‌قول محمدعلی اسلامی ندوشن: تاریخ ایران، پاره‌سنگ با خود نمی‌برد.

با توجه به موارد گفته‌شده، آیا شاهنامه هنوز هم می‌تواند در زندگی معاصر ایلات و عشایر نقشی مؤثر ایفا کند؟

بله، همین‌طور است. شاهنامه فردوسی، فراتر از یک اثر ادبی، به‌عنوان یک پل تاریخی و فرهنگی عمل می‌کند که ارتباط میان گذشته، حال و آینده را امکان‌پذیر می‌کند. این اثر جاودانه، همچنین توانایی الهام‌بخشی به آیین‌ها، باورها و حتی سبک زندگی ایلات و عشایر را دارد. هنوز هم آیین‌های بسیاری میان ایلات و عشایر داریم که با ردیابی پیشینه تاریخی آن‌ها، سر از شاهنامه در می‌آوریم. نمونه‌هایش کم نیست؛ مثلاً آیین طلب باران، یا مثلاً آیین استقبال از مهمان، خوان گستردن، سوگواری و گیسو بریدن و به اصطلاح فردوسی، رُخ شخودن و نمونه‌های دیگر.

در حقیقت، شاهنامه نه تنها یک کتاب اسطوره‌ای بلکه منبعی برای الهام‌گیری از ارزش‌های اخلاقی، هویتی و اجتماعی نیز هست. داستان‌های حماسی شاهنامه، مانند روایت‌های مربوط به رستم یا سیاوش، همچنان حامل پیام‌هایی هستند که می‌توانند در مواجهه با چالش‌های امروزی نیز راهگشا باشند. عشایر، با داشتن پیوندی عمیق با طبیعت و زندگی جمعی، از مضامین شاهنامه الهام می‌گیرند تا آرمان‌های اخلاقی، همبستگی و مقاومت در برابر دشواری‌ها را در زندگی خود تقویت کنند.

چگونه این الهام‌گیری در زندگی معاصر تجلی پیدا می‌کند؟

یکی از تجلیات مهم این الهام‌گیری در حفظ آیین‌های سنتی است. به‌عنوان مثال، نوروز که یکی از برجسته‌ترین آیین‌های ایرانی است، بازتابی از بینش اسطوره‌ای شاهنامه محسوب می‌شود. همان‌طور که بهمن سرکاراتی اشاره می‌کند، نوروز تلاشی است برای بازگشت به عصر زرین اسطوره‌ای، یعنی زمانی که انسان‌ها و طبیعت در هماهنگی کامل بودند و در این زمان، آفرینش یا بُندَهش تداعی می‌شود. شاهنامه در چنین آیین‌هایی، نه تنها به‌عنوان منبع داستانی بلکه به‌عنوان نمادی از امید، آغاز دوباره و بازگشت به ارزش‌های اصیل عمل می‌کند.

از سوی دیگر، روایت‌های شاهنامه در قالب نقالی و شاهنامه‌خوانی، هنوز هم در میان عشایر زنده‌اند. این روایت‌ها نه تنها سرگرمی، بلکه راهی برای حفظ هویت جمعی و تقویت پیوندهای اجتماعی و حفظ استقلال ایلیاتی نیز هستند. مثلاً در روایت‌های عصر پهلوی و قضیه تختِ قاپوی عشایر ذکر شده که عشایر لُر، با نوشیدن دوغ و خواندن شاهنامه، آنقدر یاغی می‌شدند که با حکومت مرکزی به تقابل می‌پرداختند. همین هم باعث می‌شد که امنیه، دستور به جمع‌آوری شاهنامه‌ها را از سیاه‌چادرها بدهد. شب‌های چلّه و نشستن‌های دور اوج هیجانِ شاهنامه‌خوانی در شب‌ها بود؛ زمانی که همه به‌دور آتش جمع می‌شدند و این روایت‌ها به زندگی اجتماعی عشایر معنا می‌بخشید و نسل‌های مختلف را به هم پیوند می‌زد و هنوز هم همین‌طور است.

در مواجهه با چالش‌های فرهنگی مدرن، آیا شاهنامه می‌تواند نقشی فراتر از گذشته بازی کند؟

بله، همین‌طور است. در دنیای امروز که با چالش‌هایی مانند جهانی‌شدن (گلوبالیسم) و کم‌رنگ شدن فرهنگ‌های بومی روبه‌رو هستیم، شاهنامه می‌تواند نقش فعالی در ارتقای آگاهی و صیانت از داشته‌های فرهنگی‌مان ایفا کند. شاهنامه می‌تواند به نسل‌های جوان بیاموزد که چگونه از گذشته بیاموزند و ارزش‌های آن را با نیازهای دنیای مدرن تطبیق دهند.

برای مثال، آرمان‌های پهلوانی شاهنامه، مانند شجاعت، انصاف، وفاداری و پایبندی به اخلاق، نه تنها در اعصار گذشته، بلکه در دنیای امروز نیز اهمیت دارند. این آرمان‌ها می‌توانند راهنمایی برای حل مشکلات مدرن باشند، از مسائل خانوادگی و اجتماعی گرفته تا چالش‌های بزرگ‌تر در سطح ملی و جهانی و این همان چیزی است که دغدغه بسیاری از فلاسفه و متفکرین بوده است و گاه و بی‌گاه به آن اشاره کرده‌اند. حتماً این جمله معروف را از جواهر لعل‌نهرو شنیده‌اید که می‌گوید: «می‌توان بومی زیست، ولی جهانی اندیشید!»

آیا این ارزش‌ها می‌توانند به نسل‌های جوان منتقل شوند؟

بله، مُنتها این ارزش‌ها باید با شیوه‌های مناسب به نسل‌های جوان منتقل شوند. آموزش از طریق هنرهای نمایشی، مانند نقالی یا بازآفرینی داستان‌های شاهنامه در قالب‌های مدرن‌تر، می‌تواند یکی از ابزارهای مؤثر باشد. همچنین، با توجه به علاقه نسل جوان به تکنولوژی، ایجاد بازی‌های ویدیویی یا داستان‌های تعاملی بر اساس شاهنامه می‌تواند راهی برای جلب توجه آن‌ها به این اثر گران‌بها باشد.

به طور کلی، شاهنامه به‌عنوان یک منبع بی‌پایان از الهام و بینش، توانایی حفظ هویت فرهنگی و تقویت پیوندهای اجتماعی را دارد. این اثر می‌تواند همچنان در قلب زندگی عشایر زنده بماند و به عنوان پلی میان سنت و مدرنیته، فرهنگ ایرانی را به نسل‌های آینده منتقل کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

مشکل ریاضیات را برای همیشه حل و فصل کنید

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

صاحبان اثر ظرفیت‌های ناشران استان خودشان را نادیده می‌گیرند

صاحبان اثر ظرفیت‌های ناشران استان خودشان را نادیده می‌گیرند

در گفت‌وگو با ایبنا مطرح شد؛

صاحبان اثر ظرفیت‌های ناشران استان خودشان را نادیده می‌گیرند

سمنان- مدیرمسئول انتشارات «زاک و ماریان» در شهرستان شاهرود، با اشاره به چالش‌های حوزه نشر در استان سمنان، گفت: صاحبان اثر در شهرستان‌ها تمایل زیادی به همکاری با ناشران شهرهای بزرگتر و خصوصاً تهران دارند و پتانسیل‌های موجود در محدوده خود را نادیده می‌گیرند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - ندا شمس: فعالان صنعت نشر کتاب در استان سمنان مانند سایر فعالان این حوزه در سطح کشور به خصوص در سال‌های اخیر با تلاطم های ارزی، مسائل اقتصادی، گرانی کاغذ و… روبرو هستند که عرصه را برایشان تنگ کرده است. آنها عقیده دارند که هزینه‌های چاپ کتاب افزایش پیدا کرده و باید دولت مشوق‌هایی را در این زمینه به کار ببرد و حمایت‌های بهتری را از بخش خصوصی انجام دهد.

«حمیدرضا حسن زاده» کارشناس حوزه نشر و مدیرمسئول انتشارات «زاک و ماریان» در شهرستان شاهرود، دانش آموخته زبان و ادبیات انگلیسی و دبیر آموزش و پرورش است.

ورود به عرصه چاپ و نشر را از عنفوان جوانی آغاز کرده، هشت سالی است که به صورت مستقل مدیر انتشارات زاک و ماریان و پیش از آن نیز به مدت ۴ سال معاونت تولید انتشارات و گروه آموزشی «خط سفید» را عهده دار بوده است. با این در خصوص وضعیت صنعت چاپ در استان و کشور به گفت‌وگو نشستیم.

چرا به حوزه نشر ورود کردید؟

کتاب تنها کالایی است که هم می‌تواند جامعه را نجات دهد و هم اینکه نخستین قربانی بی‌توجهی به فرهنگ است و نشر، جلوه‌گاه این تقابل به شمار می‌رود. کتاب، به عنوان میراث ماندگار بشری، فقط یک کالا نیست، بلکه حافظه جمعی انسان‌ها و پل ارتباطی بین گذشته، حال و آینده است. هر کتاب، جهانی از اندیشه، تجربه و احساس است که می‌تواند زندگی فردی و اجتماعی را دگرگون کند.

ناشر هم به نوبه خود، فقط تولیدکننده کتاب نیست، بلکه امانت‌دار فرهنگ است. ناشران پل ارتباطی نویسندگان به عنوان منبع و منشا تفکر، تجربه و احساس از یک طرف و جامعه به عنوان مخاطبان اثر از طرف دیگر هستند. بنابراین انتخاب ناشر بین کمیت و کیفیت و نحوه انتخاب اثر برای توزیع و انتشار، موجب شکل‌دهی به ذائقه فرهنگی جامعه می‌شود و چه بسا ناشران گاه مانند یک فیلتر فرهنگی عمل می‌کنند. کتاب امکان گفتگوی بین نسلی و فرامنطقه‌ای را فراهم می‌کند و ناشر می‌تواند با تنوع‌بخشی به اندیشه‌ها، مقاومت در برابر یکسان‌سازی فرهنگی و ایستادگی در برابر هجوم فرهنگ‌های مهاجم و ترویج تفکر نقادانه و تقویت روحیه پرسشگری، به غنی‌تر و پربارتر شدن این گفتگوی بین نسلی کمک کند. از این رو با درکی که نسبت به اهمیت حوزه نشر داشتم، به این بخش ورود کردم.

از دغدغه‌های خود در این مسیر بگویید.

در این مسیر، ناشران با مشکلات پرشمار و بزرگی دست و پنجه نرم می‌کنند. در یک دسته‌بندی می‌توانم در سه سطح ملی، منطقه‌ای و محلی به برخی از این مشکلات اشاره کنم. نشر فقط چاپ و توزیع کتاب نیست، بلکه یک فرایند فرهنگی – اقتصادی است. سهم نشر در تولید ناخالص داخلی بسیار کم است، اما تأثیر فرهنگی آن بسیار گسترده است. از نظر فرهنگی، نشر ارتباط مستقیمی با آموزش، پژوهش و توسعه فکری جامعه دارد. جامعه‌ای که کتاب نمی‌خواند، محکوم به تکرار اشتباهات گذشته است.

در روزگار کنونی، با توجه به فراگیر شدن تولید محتوا در فضای دیجیتال و استفاده همه اقشار جامعه از گوشی‌های هوشمند، سرانه مطالعه کتاب بسیار پایین آمده است. از طرف دیگر افزایش قیمت کتاب به دلیل افزایش هزینه‌های تمام شده آن و کاهش قدرت خرید جامعه در مواجهه با محتوای رایگان، کوتاه و در دسترس دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی، به کاهش سرانه مطالعه دامن زده است.

در این میان نقش حاکمیت و مدیریت کشور در تقویت فرهنگ کتابخوانی بسیار پررنگ و تعیین کننده است. فرهنگسازی برای افزایش سرانه مطالعه نیازمند یک تلاش همه جانبه و سازمان یافته است. اقداماتی نظیر برگزاری مسابقات کتابخوانی و رویدادهای مرتبط با آن، نیازمند بررسی اثربخشی آن‌ها در افزایش سرانه و توسعه متوازن صنعت نشر است. اگر چه برگزاری این رویدادها خالی از لطف نیست، اما آموزش غیر مستقیم و توسعه و تقویت روحیه کتاب‌خوانی در بین افراد جامعه نیازمند راهکارهای متعدد دیگری است و نیازمند تهیه یک نقشه راه توسط کارشناسان و جامعه‌شناسان فرهنگی است.

صاحبان اثر ظرفیت‌های ناشران استان خودشان را نادیده می‌گیرند

و از منظر اقتصادی؟

از منظر اقتصادی نیز حمایت‌های دولتی کافی نیست و عملاً منجر به افزایش سرانه مطالعه نشده است. در این بین ناشران نیز هم برای تولید محتوای باکیفیت دغدغه فرهنگی دارند و هم در حفظ بقای خود و کسب و کار خود با واقعیت‌های تلخ و خشن اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند از طرف دیگر تعامل بین دستگاه‌های مرتبط با کتاب و کتابخوانی می‌تواند به گشوده شدن این گره کمک شایانی نماید.

مفهوم آموزش همیشه با کتاب پیوند بسیار عمیق و ناگسستنی داشته است و بر همین اساس آموزش و پرورش نقشی کلیدی در توسعه کتاب و کتابخوانی دارد و می‌تواند فضایی را برای فعالیت ناشران فراهم کند، اما همیشه یکی از خطوط قرمز آموزش و پرورش، فعالیت و ورود ناشران آموزشی به سیستم آموزشی رسمی کشور بوده است.

اما رویدادهای کتاب را هم در این بین داریم.

بله؛ رویدادهایی که در ارتباط با کتاب و کتابخوانی در آموزش و پرورش برگزار می‌شود، همیشه مربوط به عناوین خاصی از ناشران محدودی است که توان پشتیبانی مالی از این رویدادها و تأمین جوایز آن‌ها را دارند و عملاً این رویدادها به توسعه متوازن در بین ناشران و یا گسترش مهارت و فرهنگ کتابخوانی نمی‌شود. فعالیت وزارت علوم نیز که در ادامه و امتداد آموزش و پرورش قرار گرفته و در مقاطع سنی و تحصیلی بالاتر با کتاب و کتابخوانی درآمیخته، از این قاعده مستثنی نیست، به گونه‌ای که دانشگاه‌های کشور امتیازاتی را که برای تألیفات اساتید و دانشجویان خود قائل می‌شوند، محدود و مشروط به چاپ و انتشار توسط انتشارات دانشگاه خود یا سایر دانشگاه‌های زیر نظر وزارت علوم کرده‌اند که عملاً بازاری انحصاری برای ناشران خود فراهم می‌آورند و تقریباً سهم ناشران دیگر از این بازار نزدیک به صفر است.

در ادامه رسانه‌ها نیز می‌توانند در توسعه کتاب و فرهنگ کتابخوانی مؤثر باشند. فرهنگسازی در واقع یک سرمایه‌گذاری بلندمدت و همه‌جانبه است که رسانه‌ها نیز می‌توانند در انعکاس فعالیت‌ها و بازتاب تأثیرات آن نقش‌آفرینی کنند.

از مشکلات حوزه نشر در شهرستان شاهرود بگویید.

همانطور که بیان شد مشکلات ملی، منطقه ای و محلی هستند که درباره ملی صحبت شد اما در منطقه‌ای نیز توجه دستگاه‌های متولی و اتحادیه‌ها به توسعه متوازن در بین همه نقاط استان و منطقه می‌تواند به ادامه حیات صنعت نیمه‌جان نشر کمک نماید. موارد متعددی وجود دارد که آثار نویسندگان شهرستان‌ها یا مکتوبات دستگاه‌های اجرایی به ناشران مرکز استان‌ها معرفی شده و توسط آن‌ها چاپ و منتشر می‌شوند، در حالیکه عکس این فرایند و چاپ و انتشار آثار مرکز استان‌ها هرگز توسط ناشران شهرستانی محقق نمی‌شود.

در سطح محلی نیز شاهد این موضوع هستیم که صاحبان اثر در شهرستان‌ها تمایل زیادی به همکاری با ناشران شهرهای بزرگتر و خصوصاً تهران دارند و پتانسیل‌های موجود در محدوده خود را نادیده می‌گیرند. در این بین نقش ادارات فرهنگ و ارشاد شهرستان‌ها برای معرفی ناشران تحت نظر خود به نهادها و مؤسسات بومی و محلی بسیار پررنگ است و کانون‌ها و انجمن‌ها نیز نظیر انجمن اهل قلم و کانون نویسندگان می‌توانند با رویکرد حمایتی نسبت به ناشران بومی و ایجاد بستر مناسب برای تعامل سازنده دوجانبه و گسترش همکاری‌ها و در نتیجه توسعه متوازن فرهنگی در محدوده خود فعالیت کنند.

در انتها ضرورت دارد مخاطبان نیز برای حفظ حقوق ناشران و مؤلفان و تضمین امکان تداوم فعالیت آن‌ها، علاوه بر ترویج مطالعه، به جای دانلود غیرقانونی آثار، نسبت به خرید کتاب اقدام کنند. صنعت نشر ایران، همزمان هم قربانی تحولات اقتصادی است و هم پیشران تحولات فرهنگی؛ اما امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به توجه دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

جان تمدن‌ها به کتاب وابسته است

جان تمدن‌ها به کتاب وابسته است

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین افتتاح نمایشگاه کتاب تهران:

جان تمدن‌ها به کتاب وابسته است

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین افتتاح سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران گفت: تمدن هم کالبد دارد و هم جان، جان تمدن‌ها به حوزه کتاب وابسته است. باید باور داشته باشیم، جامعه جز با کتاب قدرت ماندگاری پیدا نمی‌کند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا آیین افتتاح سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با حضور، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس فرهنگ عراق افتتاح شد.

 

سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین افتتاحیه نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴ تهران گفت: درباره جایگاه کتاب صحبت‌های زیادی شده است اما بهترین سخن را رهبر انقلاب فرموده‌اند، همان جا که می‌فرمایند: «کتاب مبدا و عصاره تمدن سازی است» این جمله بهترین تعریف از کتاب است. اگر به تمدن‌های بشری نگاه کنیم، این موضوع به خوبی نمایان است.


وی ادامه داد: تمدن یونان، تمدن چین، تمدن هند و.. همه بر بستر کتاب حرکت کرده و جلو آمده است و نظایر آن را می‌توان در آثار و کتاب‌های هر یک از این تمدن‌ها مشاهده کرد.


صالحی با بیان اینکه درباره تمدن ایران پس از اسلام هم همین است، ادامه داد: اگر شاهنامه خلق نمی‌شد، بین ایران پیش از اسلام و ایران پس از اسلام نیز پیوند برقرار نمی‌شد و ما درگیر بین ایران پیش از اسلام و ایران پس از اسلام بودیم. شاهنامه این قدرت را داد تا ایرانیان هم به تاریخ قبل از خود اقتدا کنند و هم به تاریخ ایران پس از اسلام و ما درگیر و دار اختلاف بین ایران قبل از اسلام و پس از اسلام نیافتیم.


صالحی افزود: تمدن هم کالبد دارد و هم جان، جان تمدن‌ها به حوزه کتاب وابسته است. باید باور داشته باشیم، جامعه جز با کتاب قدرت ماندگاری پیدا نمی‌کند.


وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با طرح این موضوع که دغدغه کتاب، دغدغه توسعه اجتماعی است، گفت: اگر می‌خواهیم توسعه اجتماعی رخ دهد، احتیاج به تولید کتاب خوب و مصرف کتاب خوب داریم معتقدم نمایشگاه فرصتی بر ای پرداختن به این دغدغه است.


وی همچنین بیان کرد: نمایشگاه کتاب ایران یک باشگاه بزرگ اجتماعی است،؛ نیاز داریم که باشگاه‌های موجود را حفظ کرده و باشگاه‌های جدی‌ای خلق کنیم. ایران امروز نیاز به همگرایی و همراهی دارد، هرچه بیشتر این همگرایی را نشان دهیم راه ایران را هموارتر کرده‌ایم. اگر توسعه ایران را می‌خواهیم باید به کتاب بیشتر فکر کنیم و در راه توسعه این این فرهنگ در ایران بیشتر تلاش کنیم.‌

 

در ادامه محسن جوادی، رئیس نمایشگاه کتاب تهران در سخنانی با بیان اینکه نمایشگاه کتاب نه فقط ویترین صنعت نشر بلکه آینه افق‌های بین المللی ماست، گفت: ۱۵۰۰ ناشر از تهران و ۸۰۰ ناشر از شهرستان ها در این دوره نمایشگاه حضور دارند، که به عرضه ۲۷۰ هزار عنوان کتاب می‌پردازند. از میان این ۳۷۰ هزار عنوان. ۶۵ هزار عنوان چاپ سال ۱۴۰۳ است که این رقم نشان‌دهنده حیات پُرتحرک نشر ایران است.

 

جوادی با اشاره به رویکرد کلیدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در واگذاری امور اجرایی به صنوف نشر برای تقویت مشارکت، گفت: در بخش بین‌الملل نیز شاهد حضور بیش از ۵۰ ناشر خارجی و حضور رسمی کشور عراق به عنوان مهمان ویژه هستیم.

 

رئیس سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب همچنین به برگزاری فلوشیپ تهران در حاشیه نمایشگاه کتاب اشاره کرد و گفت: در فلوشیپ تلاش کردیم تا ارتباط ناشران با بازار کتاب جهان را فراهم کنیم.

 

جوادی همچنین از افزایش ۲۵ درصدی مجموعه یارانه‌ها خبر داد و گفت: خوشبختانه تاکنون ۶۰ هزار دانشجو برای دریافت بن ثبت‌نام کردند، همچنین بیش از ۲ هزار درخواست برای فعالیت‌های فرهنگی داشتیم که بخش قابل توجهی ازین برنامه‌ها طی ایام نمایشگاه اجرا می‌شود.

 

ادامه دارد…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

بازی با کاغذ در سرزمین کاغذتایی

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

لغات زبان انگلیسی دوازدهم را برای همیشه در ذهن ماندگار کنید

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

نویسنده برای خلق ادبی باید دست به کشف تاریخی بزند/ درام تاریخی مخاطب زیادی دارد

نویسنده برای خلق ادبی باید دست به کشف تاریخی بزند/ درام تاریخی مخاطب زیادی دارد

در گفت‌وگو با ایبنا عنوان شد؛

نویسنده برای خلق ادبی باید دست به کشف تاریخی بزند/ درام تاریخی مخاطب زیادی دارد

قم– نویسنده دو رمان تاریخی «نجیب‌بنی‌امیه» و «صراط» با اشاره به استفاده از تاریخ برای ادبیات، گفت: نویسنده برای خلق ادبی باید دست به کشف تاریخی بزند.

‌سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - یونس عزیزی: روایت؛ فصل مشترک داستان‌نویس و مورخ است. داستان‌نویس اما می‌خواهد اثر هنری خلق کند، بنابراین از قوه تخیل و خلاقیت استفاده می‌کند و به توصیف صحنه، شخصیت و اتفاقات می‌پردازد، در حالی که تاریخ‌نگار گزارش‌گر تاریخ است و صرفاً آنچه را که در گذشته رخ داده روایت می‌کند.

بر این اساس، پیوند بین داستان و تاریخ باید به‌گونه‌ای انجام شود که هم خلق ادبی اتفاق بیفتد و هم از آنچه در گذشته رخ داده بهره گرفته شود. به مناسبت چاپ رمان «صراط» در مورد پیوند داستان و تاریخ با علیرضا خواستار به گفت‌وگو نشستیم.

تاریخ یکی از بسترهای مهم برای نوشتن داستان است، چه شد که در دو رمانی که نوشتید سراغ تاریخ رفتید؟

حقیقتاً من احساس می‌کنم گره بسیاری از مشکلات امروز جامعه ما در تاریخ نهفته است و ملتی که تاریخ نخواند محکوم به تکرار اشتباه گذشته است. به‌خاطر همین من تاریخ را برای بستر رمانم انتخاب کردم.

تاریخ گستره وسیعی است. انتخاب شما اما تاریخ صدر اسلام است. چرا؟

جوابش روشن است. چون ملت ما همچنان در این برهه تاریخی یعنی اسلام قرار دارد. بنابراین مرور حوادث صدر اسلام یعنی جایی‌که ریشه نگاه‌های امروز جامعه از آن دوران نشأت می‌گیرد، امری ضروری و واجب به نظر می‌رسد. قطعاً اگر در ایران زندگی نمی‌کردم یا ایرانی نمی‌بودم، تاریخی غیر از اسلام را انتخاب می‌کردم ولی در حال حاضر راه گریزی از پردازش به این قسمت از تاریخ نیست. شاید شما بگویید چرا مثلاً تاریخ هخامنشیان یا تاریخ ملی را برای رمانم انتخاب نکردم اما من باز هم می‌گویم چون مسئله امروز ما اسلام است.

برای دور شدن از تاریخ‌نگاری و خلق ادبی چه باید کرد تا مخاطب همچنان در وهله اول داستان و ادبیات بخواند؟

به نظر من نویسنده تاریخی امروز وقتی می‌خواهد برهه‌ای از تاریخ را روایت کند باید از خود بپرسد چه کشف تازه‌ای از تاریخ کرده است؟ قرار نیست ما در رمان تاریخی مثلاً ذکر مصیبت کنیم و یا حوادث تاریخی را موبه‌مو روایت کنیم. نویسنده برای خلق ادبی باید دست به کشف تاریخی بزند. یعنی مثلاً از خود بپرسد چه نگاه تازه‌ای به واقعه عاشورا دارد تا خلق آن اثر بدیعی در مخاطب بگذارد.

چقدر و تا چه حدودی می‌توانیم در ساحت ادبیات از واقعیت تاریخی عدول کنیم. به هر حال وقتی به برهه‌ای از تاریخ مثلاً در کارهای شما به تاریخ اسلام می‌پردازید، اگر در تاریخ دست ببرید، حواشی به وجود خواهد آمد.

فکر می‌کنم به جز زیرشاخه‌های تاریخ دگرگون که دست نویسنده را برای تغییر وقایع تاریخی باز می‌گذارد در سایر موارد ما حق تغییر و دست بردن در وقایع تاریخی را نداریم. هرچند متاسفانه نویسندگان تاریخی امروز ما این مورد را رعایت نمی‌کنند و گاهی ما شاهد تغییر وقایع از نویسندگان بزرگ و صاحب نام هستیم. نویسنده تاریخی کارش پر کردن حلقه‌های خالی پازل است. یعنی جاهایی که تاریخ سکوت کرده آنجا جایی برای تخیل و خلق ادبیات و هنر است به گونه‌ای که با اصل وقایع همخوانی داشته باشد.

نویسنده برای خلق ادبیات باید دست به کشف تاریخی بزند/ درام تاریخی خواهان زیادی دارد

حلقه اتصال تاریخ و ادبیات را در چه می‌دانید؟

سوال بسیار خوبی پرسیدید و این از نظر من پاسخی سلیقه‌ای دارد. شما هیچ وقت نمی‌توانید متون سخت تاریخی را به خورد مخاطب نوجوان و جوان امروز بدهید چون کسل‌کننده است و نسل جوان آن را پس می‌زند اما اگر در خلال یک داستان آن‌را برای مخاطبتان بازگو کنید با گوش جان به سخنان شما دل می‌سپارد. این همان نقطه عطف است. کاری که نویسنده و هنرمند امروز در قبال تاریخ وظیفه دارد. این است که احساسات مخاطب را با حادثه تاریخی درگیر می‌کند. در این نقطه قفل مخاطب باز می‌شود و با حوادث تاریخی همراه می‌شود. کاری که سینمای هالیوود امروز انجام می‌دهد همین است.

ببینید اتفاقاً درام تاریخی امروز خواهان زیادی دارد اما نویسنده کاربلد کم داریم. نویسنده‌ای که بتواند حوادث تاریخی را دراماتیزه کند. کاری که غرب و حتی سینمای منطقه امروز در قبال سریال معاویه انجام داد. یعنی طوری حوادث صدر اسلام را دراماتیزه کرده بود که دل آدم برای معاویه می‌سوخت! هرچند نویسنده آشکارا دست در حوادث تاریخی برده بود.

نویسنده رمان تاریخی چه تفاوتی با نویسنده‌هایی دارد که به اصطلاح به نویسنده آیینی شناخته می‌شود؟

تفاوت بین نویسندگان آیینی و تاریخی است. نویسنده آیینی از منظر دین و آیین به حوادث صدر اسلام نگاه می‌کند اما نویسنده تاریخی از منظر انسانیت به ماجرا می‌پردازد. من سعی کردم در طول آثارم به خصوص «صراط» به بعد انسانی شخصیت‌ها بیشتر نزدیک شوم و از این نظر خودم را یک نویسنده تاریخی می‌دانم نه آیینی!

عموم مخاطبین و منتقدین، نویسنده رمان تاریخی را با نویسنده داستان آیینی اشتباه می‌گیرند. هرچند این دو نویسنده وجوه مشترک زیادی با هم دارند اما تفاوت فاحش یک تاریخی‌نویس با یک آیینی‌نویس در این است که نویسنده رمان تاریخی از بُعدِ انسانی به ماجرا می‌نگرد مثلاً تلاش می‌کند شخصیت‌های منفی تاریخ مثل معاویه و یزید را از جنبه انسانی تحلیل کند اما نویسنده آیینی درصدد است تا به همه چیز از دیدگاه آیات و روایات بنگرد. اگر به لفظم ایراد و اشکال وارد نکنید و بتوانم راحت‌تر حرف بزنم، می‌توانم بگویم متاسفانه در اکثر نویسندگان آیینی ما یک تعصب خشن وجود دارد و طوری شخصیت منفی را به تصویر می‌کشند که گویی مثلاً معاویه از روز اول و ازل معاویه زاده شده و خباثتش جزء لاینفک درونی اوست اما تاریخی‌نویس‌ها فرآیند معاویه شدن را به تصویر خیال خواننده می‌کشند. من خودم را یک تاریخی نویس می‌دانم و سعی کردم در دوجلدی نجیب بنی‌امیه و صراط به تمامی شخصیت‌ها از بُعدِ انسانی نزدیک شوم.

بپردازیم به نجیب‌بنی‌امیه. درباره این کتاب برایمان بگویید؟

نجیب در واقع ابتدا طرح یک رمان با محوریت رسول اکرم بود. اما از آنجایی که استفاده از شخصیت معصوم به عنوان راوی را صحیح نمی‌دانم سعی کردم داستان را به یک شخصیت نزدیک به ایشان هدایت کنم. کار تحقیق این اثر چیزی حدود یک سال طول کشید. آغاز نگارش آن سال ۱۴۰۱ زده شد و در سال ۱۴۰۲ به چاپ رسید و از سوی نشر کتابستان راهی بازار شد.

چرا سراغ خالد رفتید. این همه سوژه و شخصیت؟

من خیلی جاها به این سوال پاسخ دادم. برعکس حوادث تاریخی که خودم آن‌ها را برای روایت انتخاب می‌کنم اما برای انتخاب قهرمان یا شخصیت داستان احساس می‌کنم قضیه برعکس است. یعنی حس می‌کنم این راوی است که شبی یا نیمه شبی در کنار گوشم زمزمه می‌کند و از من خواهش می‌کند تا در داستان او را به عنوان راوی انتخاب کنم. خب خالد شخصیتی بکر و تازه بود. خالدبن‌سعید ضمن واقعی بودن، یک اموی زاده بود و این هیجان و چالش رمان را بالا می‌برد. کسی از قبیله بنی‌امیه که عاشق پیامبر اسلام می‌شود.

تا چه اندازه دست‌تان برای ساختن شخصیت غیرتاریخی یا خیالی باز است؟

شخصاً اهل ساختن شخصیت خیالی در رمان تاریخی نیستم. به نظرم در طول تاریخ به قدری شخصیت زیاد است که تنها نویسنده کم‌سواد و کم‌مطالعه شخصیت تاریخی خیالی می‌سازد. البته در موارد استثنایی وجود دارد که نمی‌توان اسامی شخصیت‌های واقعی که جنجال برانگیز هستند را نام برد و آنجا هم باید از شخصیت خیالی استفاده کرد.

و رمان «صراط» که به تازگی منتشر شده است. این رمان در ادامه «نجیب‌بنی‌امیه» است و در واقع جلد دوم این مجموعه. از «صراط» بگویید.

بله، صراط جلد دوم نجیب است. در واقع این مجموعه با نام اولیه روشن‌تر از آفتاب آغاز شد. جلد اول آن نجیب بود که به حوادث دوران مکه پیامبر می‌پردازد و در جلد دوم خالد قهرمان داستان از حبشه برمی‌گردد و حوادث دوران مدینه و پس از هجرت پیامبر زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد.

واقعاً نیازی به جلد دوم بود؟

بله. خب ببینید من قصدم این بود که از بعثت تا رحلت رسول اکرم را روایت کنم و این چیزی حدود ۲۵ سال زمان است. آن هم ۲۵ سال پرتلاطم. ۲۵ سالی که هر روزش خودش یک داستان است. اگر مثلاً این تعداد سال را ما در یک مقطع تاریخی معمولی می‌خواستیم روایت کنیم، شاید امکانش بود که در یک جلد به مخاطب عرضه شود اما حوادث صدر اسلام به قدری زیاد بود که ناگزیر کار را به جلد دوم می‌کشاند. برای اینکه کار و مطلب شهید نشود باید با صبر و حوصله کار را در دو جلد تنظیم می‌کردیم.

آیا جلد سومی هم در راه است؟

این اولین‌بار است که این خبر را می‌دهم و در جایی به صورت رسمی اعلام نکردم. هدف من نگارش یک مجموعه ۲۵۰ ساله به اندازه عمر تمام امامان معصوم است. به شرط توفیق و حیات قصد دارم سالی یک جلد از اهل‌بیت روایت کنم و خواه ناخواه صراط نیز دنباله‌دار می‌شود اما قهرمان داستان تغییر خواهد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

نگاه گردشگران ایرانی به سایر کشورها در محموعه جذاب و بسیار خواندنی "آنها در نگاه ما "

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

کتابی کاملا ضروری برای مشاوران ، مربیان ، معلمان و والدین

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh