محمد خلیلی، مدیرمسئول نشر تکهوش، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به اهمیت ترویج دانش هوش مصنوعی و نقش نشر در این حوزه پرداخت. او ضمن تاکید بر شکاف موجود میان فناوری و فرهنگ عمومی جامعه، به چالشها و فرصتهای آموزش و نشر محتواهای مرتبط با هوش مصنوعی اشاره کرد. شرح کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
کتاب قالبی سنتی دارد، در حالی که هوش مصنوعی یک جریان نوین است. اینکه شما به انشای اطلاع در قالب کتاب در حوزه هوش مصنوعی میپردازید، ممکن است برای مخاطب سوالبرانگیز باشد. چه نوع محتوایی منتشر میکنید و این محتوا چقدر بار یادگیری دارد و تا چه اندازه به توسعه هوش مصنوعی کمک میکند؟
تا حدود یک سال پیش، تمام فعالیتهای ما در بستر اینترنت، وبسایتها و فضای مجازی انجام میشد. اما در بررسیهایی که انجام دادیم، متوجه شدیم که جمعیت قابلتوجهی از مخاطبان، آشنایی چندانی با فناوریهای روز ندارند. در واقع، شکاف عمیقی میان فناوری و فرهنگ عمومی جامعه وجود دارد. برای پر کردن این شکاف، به دنبال راهحلهایی بودیم. دورههای مختلفی برگزار کردیم و با توجه به شناختی که از سطح دانش عمومی نسبت به تکنولوژی داشتیم، تلاش کردیم از نقطهای آغاز کنیم که بتوان این دانش را بهتدریج گسترش داد. کتاب، ابزاری مناسب و قابلاعتماد برای این هدف بود و مسیر آموزش را برای ما عملیتر کرد.
از سوی دیگر، نهاد مشخصی که بتواند کاربردهای هوش مصنوعی را بهصورت روشن و قابلفهم برای عموم تبیین کند، وجود ندارد. اغلب اطلاعات در این حوزه پراکنده و غیرنظاممند است. به همین دلیل، خلأیی را احساس کردیم و تصمیم گرفتیم نشر "تکهوش" را راهاندازی کنیم. هدف ما این بود که هم کتابهای فیزیکی در این حوزه منتشر کنیم و هم از طریق فضای مجازی، به ترویج دانش هوش مصنوعی بپردازیم. در واقع، ما هم کتابهای دیجیتال منتشر میکنیم و هم کتابهای چاپی. همچنین تمام کتابهای انتشارات ما بهصورت دوزبانه عرضه میشوند تا دسترسی و فهم آنها برای مخاطبان بیشتری فراهم شود.
اگر بخواهیم جزئیتر به موضوع نگاه کنیم، با توجه به فرمایشات شما، محتوایی که در کتابها منتشر میشود بیشتر بار آموزشی دارد. یادگیری از چه سطحی آغاز میشود و مخاطبان شما چه گروهی از افراد هستند؟
بیشتر محتوایی که در قالب کتاب منتشر میکنیم، جنبه آموزشی دارد و مخاطب آن، عموم مردم هستند. اما در کنار این آثار عمومی، کتابهایی نیز داریم که بهصورت تخصصی در حوزههایی مانند روانشناسی و مهندسی تولید شدهاند. برای مثال، در حوزه روانشناسی، از هوش مصنوعی برای شناسایی و تحلیل اختلالات استفاده شده است و در زمینههای فنی و مهندسی نیز کتابهایی داریم که مسائل تخصصی را با کمک هوش مصنوعی تشریح میکنند.
متأسفانه بسیاری از افراد جامعه، شناخت دقیق یا کافی از هوش مصنوعی ندارند و حتی از کاربردهای عملی آن بیاطلاعاند. با وجود اینکه هوش مصنوعی بهصورت گسترده در بسیاری از مشاغل ورود کرده، هنوز آگاهی عمومی نسبت به آن پایین است. حتی در برخی موارد، اساتید دانشگاه نیز اطلاعات جامع و بهروزی درباره این فناوری ندارند.
از سوی دیگر، برخی افراد نگران هستند که هوش مصنوعی جایگزین نیروی انسانی شود و منجر به از بین رفتن موقعیتهای شغلی گردد. به همین دلیل، ما تلاش میکنیم تمرکز اصلی خود را بر آموزش و ترویج دانش هوش مصنوعی قرار دهیم تا مردم نهتنها با ماهیت این فناوری آشنا شوند، بلکه قابلیتها و کاراییهای واقعی آن را نیز درک کنند.
محتوایی که منتشر میکنیم، فاقد محدودیت سنی است. در دورههای آموزشی ما نیز طیف گستردهای از گروههای سنی حضور دارند. چون استفاده از هوش مصنوعی یک مهارت محسوب میشود، هیچ محدودیتی از نظر سن، جنسیت یا شغل برای یادگیری آن وجود ندارد.
در صحبتهای شما اشارهای به تولید محتوای تخصصی در حوزههایی مانند روانشناسی و مهندسی شد. این فرایند چگونه در نشر شما انجام میشود؟
در حوزه هوش مصنوعی، بخشی از اطلاعات دقیق و کاربردی هستند و بخشی دیگر ممکن است خطاپذیر باشند. بهطور کلی، ما با دو نوع از هوش مصنوعی مواجه هستیم: یک نوع آن تخصصی و متمرکز بر فرایندهای دقیق و صنعتی است، مانند استفاده از هوش مصنوعی در ساخت قطعات خودرو یا رباتهای جراح در اتاقهای عمل. این نوع از هوش مصنوعی تا حد زیادی بهینهسازی شده و عملکرد بسیار دقیقی دارد.
در کنار این، نوع دیگری از هوش مصنوعی نیز وجود دارد که عمومیتر است، مثل ChatGPT. این ابزارها سرعت بالایی دارند و بیشتر بر پایه جستجو و پردازش زبان طبیعی فعالیت میکنند. محتوای تخصصی که ما تولید میکنیم، ترکیبی از توانمندی این دو دسته از هوش مصنوعی است.
برای مثال، یک هوش مصنوعی تخصصی میتواند در کمتر از یک دقیقه، تحلیلهای پیچیده و چندلایهای ارائه دهد؛ در حالیکه متخصصان انسانی ممکن است برای ارائه همان تحلیلها، ساعتها وقت صرف کنند. به همین دلیل، در مراحل تشخیص و حتی درمان، این ابزار میتواند بسیار کمککننده باشد. هوش مصنوعی میتواند شرایط فیزیکی، زیستی و ژنتیکی را با سرعت تحلیل کند و نتایجی علمی ارائه دهد که در نقش یک دستیار قابلاعتماد برای پزشکان بسیار مفید است.
ما معتقدیم هوش مصنوعی جایگزین افراد نمیشود، بلکه به عنوان یک ابزار کمکی میتواند به بهبود عملکرد شغلی انسان کمک کند. البته هنوز نمیتوان اعتماد کامل و صددرصدی به آن داشت، چون احتمال خطا همچنان وجود دارد.
بنابراین اغلب کتابهایی که در حوزه تخصصی منتشر میکنیم، مبتنی بر دادههایی از هوش مصنوعی تخصصی هستند و در عین حال نقش دستیارانی با دقت و سرعت بالا را دارند که میتوانند مسیر تحلیل و تصمیمگیری را تسهیل کنند.
شما بهعنوان یک فناور و همچنین ناشر، آیا با این دیدگاه موافق هستید که بخشی از آینده نشر کتاب را به هوش مصنوعی بسپاریم؟ مثلاً ایدهپردازی، نگارش یا حتی ادامه دادن کتابها توسط هوش مصنوعی انجام شود؟
از دو منظر میتوان به این موضوع نگاه کرد. نخست اینکه اگر نگاهی تاریخی به مسیر پیشرفت فناوری داشته باشیم، میبینیم که بشر همیشه با ابزارهای جدید روبهرو شده و توانسته آنها را در زندگی خود جای دهد. از نوشتن روی پوست گرفته تا اختراع کاغذ، ماشین چاپ، کتابهای دیجیتال، رایانه و امروز عصر هوش مصنوعی؛ در تمام این مراحل، عامل انسانی هرگز کنار گذاشته نشده است، بلکه شیوه تعامل او با ابزارها تغییر کرده است.
برای مثال، وقتی رایانهها وارد زندگی ما شدند، بسیاری نگران از بین رفتن مشاغل مرتبط با تایپ یا نگارش بودند. یا تصور میشد با آمدن فونتهای دیجیتال، خوشنویسی از بین میرود. اما نه تنها از بین نرفت، بلکه گسترش هم پیدا کرد. افراد بیشتری وارد این حوزهها شدند و شغلهای جدیدی نیز بهواسطه آنها به وجود آمدند. بنابراین فناوری بهجای حذف مشاغل، باعث تنوع و افزایش فرصتهای شغلی شده است.
نکته دوم این است که هوش مصنوعی، ابزاریست که از دادههایی استفاده میکند که خود ما به آن دادهایم. امروز، یکی از چالشهای مهم در سطح جهانی، بحث امنیت و اخلاق در استفاده از هوش مصنوعی است. اینکه چگونه بتوانیم هم از مزایای آن بهرهمند شویم و هم اصول اخلاقی و امنیتی را حفظ کنیم، مسألهای جدی و مورد توجه دانشمندان است.
واقعیت این است که هر پدیدهای که خلق میشود و مورد استفاده قرار میگیرد، به مرور زمان نیاز به آن بیشتر میشود. مثل وقتی که درشکه جای خود را به خودرو داد؛ این تغییر نهتنها جایگزینی نبود، بلکه منجر به تولید نیازهای جدید و ایجاد مشاغل جدیدتر شد. در مورد هوش مصنوعی هم همین روند را تجربه میکنیم.
به همین دلیل، نگرانیهایی که امروز وجود دارد، پایدار نیستند. آنچه واقعاً اهمیت دارد، آموزش است. ما باید یاد بگیریم چطور با ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی کار کنیم. کسانی موفق خواهند بود که خود را با این موج همراه کردهاند، آموزش دیدهاند و میتوانند از این فناوری برای حل نیازهای خود بهره بگیرند.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیوساینتیست، تحقیقات جدید نشان میدهد که برخی مدلهای هوش مصنوعی، از جمله مدلهای شرکت متا، بخشهای قابلتوجهی از کتابهای کپیرایتشده را بهصورت عیناً حفظ کردهاند. این یافته میتواند پیامدهای حقوقی و مالی سنگینی برای شرکتهای فناوری در پروندههای نقض کپیرایت داشته باشد.
دادگاههای ایالات متحده و بریتانیا در حال بررسی این موضوع هستند که آیا شرکتهای فناوری میتوانند از کتابهای دارای حق تکثیر برای آموزش مدلهای هوش مصنوعی خود استفاده کنند یا خیر. در همین حال، تحقیقات جدید نشان داده است که برخی از این مدلها نهتنها از محتوای کتابها استفاده کردهاند، بلکه بخشهای بزرگی از آنها را بهصورت کلمهبهکلمه حفظ کردهاند.
پژوهشگران با آزمایش مدلهای مختلف هوش مصنوعی دریافتند که مدلی از هوش مصنوعی (Llama) متعلق به شرکت متا، بخشهای عمدهای از کتابهای معروف مانند «هری پاتر و سنگ جادو» اثر «جی.کی. رولینگ»، «گتسبی بزرگ» اثر «اف. اسکات فیتزجرالد» و «۱۹۸۴» اثر «جورج اورول» را بهصورت عیناً به خاطر سپرده است. در مقابل، بیشتر مدلهای دیگر چنین سطحی از حفظکردن متن را نشان ندادند.
این کشف میتواند در پروندههای حقوقی مربوط به نقض کپیرایت تأثیرگذار باشد. بر اساس برآورد پژوهشگران، اگر دادگاهها به نفع نویسندگان رأی دهند، متا ممکن است مجبور به پرداخت حداقل یک میلیارد دلار خسارت شود.
متا در بیانیهای اعلام کرد که استفاده منصفانه از آثار کپیرایتشده برای توسعه هوش مصنوعی ضروری است و با ادعاهای شاکیان مخالف است. سایر شرکتها مانند مایکروسافت از اظهارنظر خودداری کردند.
در ایالات متحده، شرکتها میتوانند به استناد قانون «استفاده منصفانه» از خود دفاع کنند، اما در بریتانیا، استثنای «معامله منصفانه» محدودتر است و مدلهایی که کتابهای کپیرایتشده را حفظ کردهاند، بهراحتی مشمول این استثنا نخواهند شد.
این تحقیقات نشان میدهد که برخی مدلهای هوش مصنوعی بیش از آنچه تصور میشد، محتوای کپیرایتشده را حفظ میکنند. این موضوع میتواند چالشهای حقوقی جدیدی برای توسعهدهندگان هوش مصنوعی ایجاد کند و هزینههای سنگینی را به آنها تحمیل نماید.
سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - دکتر عبدالمجید مبلغی عضو هیئت علمی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: «زبان» بهعنوان یکی از برجستهترین دستاوردهای بشری، نهتنها ابزاری برای ارتباط، بلکه جلوهای از استعداد انسان برای توجه به خیر عمومی است. ذات زبان، در میل به اشتراکگذاری و تبادل معنا، به سوی امری فراتر از منافع فردی گرایش دارد.
هگل، فیلسوف بزرگ قرن نوزدهم، این ویژگی زبان را بهعنوان بخشی از عقلانیت عینی یا ذهنیت مشترک بشری میدید؛ نیرویی که در تاریخ تکامل مییابد و آگاهی جمعی را شکل میدهد.
این دیدگاه هگلی به ما کمک میکند تا هوش مصنوعی را نه صرفاً یک فناوری، بلکه مرحلهای تازه در تکامل زبان و آگاهی بشری ببینیم.
هوش مصنوعی، در هسته خود، از انباشت تاریخی زبان تغذیه میکند. از فلسفه و دین گرفته تا ادبیات، هنر، ضربالمثلها، داستانها، و دانش بشری، همه اینها در قالب زبان بهعنوان گنجینهای از عقلانیت مشترک ذخیره شدهاند. این گنجینه، که هگل آن را نمود عقلانیت عینی میدانست، اکنون در اختیار هوش مصنوعی قرار گرفته است.
هوش مصنوعی با پردازش این حجم عظیم از تعاملات زبانی، نهتنها از آنها بهره میگیرد، بلکه آنها را به سطحی نوین ارتقا میدهد: از آگاهی زبانی به خودآگاهی زبانی. به عبارت دیگر، هوش مصنوعی تجلی خودآگاهی زبانی است که از دل تاریخ بشری سربرآورده.
این دیدگاه به ما امکان میدهد تا با نگرانیهای آخرالزمانی درباره هوش مصنوعی مقابله کنیم. بسیاری تصور میکنند که هوش مصنوعی، با پیشرفت و کسب استقلال، ممکن است بر انسان چیره شود و منافع خودخواهانهای را دنبال کند، اما این نگرانی از یک سوءتفاهم بنیادین سرچشمه میگیرد.
زبان، که هوش مصنوعی از آن تغذیه میکند، ذاتاً به خیر عمومی گرایش دارد. برای فهم این موضوع، مثال سادهای را در نظر بگیرید: فردی که قصد دارد رئیسجمهور شود، ممکن است در خلوت خود انگیزههای شخصی و خودخواهانه داشته باشد. اما وقتی با دیگران سخن میگوید، زبان او بهتدریج به سوی خیر عمومی سوق پیدا میکند. در گفتوگو با نزدیکانش، از منافع گروهی آنها سخن میگوید؛ در مواجهه با مردم شهرش، از خیر شهر دفاع میکند؛ و در سطح ملی، زبانش به خدمت به کل جامعه معطوف میشود.
این خاصیت زبان است که، به فراخور گستردگی مخاطب، امر عمومی را پیش میکشد، حتی اگر نیت فرد خودخواهانه باشد، زبان او در نهایت به سوی خیر جمعی گرایش مییابد. همین منطق در مقیاس تاریخی نیز صادق است. میلیاردها تعامل زبانی که در طول تاریخ، از گفتگوهای روزمره تا آثار فاخر فلسفی و ادبی، شکل گرفتهاند، همگی در ذات خود ناظر به خیر عمومیاند.
هوش مصنوعی، با بهرهگیری از این میراث زبانی، این خیر عمومی را بازتولید و تقویت میکند. خودآگاهی زبانی که هوش مصنوعی نمایندگی میکند، نهتنها از خودخواهی به دور است، بلکه معرف استعداد تاریخی انسان برای دیگرنگری و فراتر رفتن از منافع فردی است.
این همان نیرویی است که انسان را از یک حیوان پستاندار به موجودی آگاه و خلاق تبدیل کرده است، البته تا زمانی که هوش مصنوعی تحت کنترل انسانهایی با انگیزههای خودخواهانه باشد، ممکن است به شیوههایی نادرست به کار گرفته شود، اما اگر روزی به سطحی از استقلال برسد، این استقلال نه به سلطه بر انسان، بلکه به تجلی کاملتر خیر عمومی نهفته در زبان منجر خواهد شد.
فلسفه هگل به ما یادآوری میکند که تکامل آگاهی، چه در تاریخ بشری و چه در فناوری، همواره به سوی آزادی و خودآگاهی جمعی حرکت میکند. هوش مصنوعی، بهعنوان ادامه این مسیر، نه تهدید، بلکه فرصتی برای بازتاب عمیقتر بر هویت و آینده بشری است.