یادداشت؛ هوش مصنوعی؛ ابزاری که دیگر خطرناک نیست
مجتبی دلخوشیان: هوش مصنوعی به این معناست که من باید حدس بزنم کلمه بعدی چه چیزی باشد که به مذاق شما خوش بیاید. این یک تعریف است. حالا سوال اینجاست که آیا هوش مصنوعی برای طراحان خطراتی به همراه دارد؟ آیا هوش مصنوعی یک ابزار حرفهایتر است، مثلاً یک فتوشاپ با ورژن بالاتر، یا به نوعی رنسانس در دنیای طراحی محسوب میشود؟ به نظرم این ابزار به نوعی یک نگاه جدید به جریان طراحی است. این تغییر دلیل دارد، گرچه لایههای پایینتر ابزار هم به شکل جدیدی درآمدهاند. وقتی به تعریف مدرنتری از هوش مصنوعی میرسیم، مفهوم آن در ذهن افراد به عنوان یک فضای کاری پیشرفته تجسم میشود. یعنی ما به لبههای تکنولوژی رسیدهایم؛ زمانی که ما پیکان تولید میکردیم و دیگران بنز. اکنون دیگر از تکنولوژیهای جدید ترسی نداریم؛ زیرا ما هم در حال ساخت نسخههای بعدی هستیم. آنچه که باعث نگرانی ما میشود، وجود ناآگاهی است، نه وجود تکنولوژیهای جدید.
ایبنا (خبرگزاری کتاب ایران )
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اسماعیل امینی در نشست «اهمیت نقش زبان فارسی در فرهنگ ملی» که چهارشنبه ۳۱ مرداد در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد، با اشاره به شرحهای نادرست در حوزه زبان عنوان کرد: به دلیل اینکه ما با زبان به طور روزمره سروکار داریم تصور میکنیم اموری که با زبان فارسی مرتبط است، نیازی به تخصص ندارد. در واقع مواجهه ما با زبان فارسی، بر مبنای ذوقیات است و زبان فارسی در معرض ذوقیات عام قرار گرفته است.
این کارشناس ادبی و فرهنگی با مثال از استفاده روزمره از اصطلاح جنجالی در رسانهها افزود: متاسفانه استفاده از کلمه جنجالی در تیتر زدن و سخنرانیها به عنوان سخن پرطرفدار باب شده است. در حالی که اساساً جنجال نمایشگر بیخردی و تولیدکننده بلاهت است. خردمندی با آرامش و اعتدال همراه است یعنی هر چیزی در جای خودش قرار دارد.
زبان ابزار نیست پدیدهای فرهنگی است
این شاعر درباره قیاس زبانها با یکدیگر گفت: هیچ زبانی به مثابه پیشینه و دایره واژگان گسترده یا فشرده به دیگری برتری و ارجحیت ندارد. زبان یکی از نمادهای فرهنگی و اسباب ارتباط همزمانی و درزمانی مردم با یکدیگر و فرهنگ است. پیش از مشروطه عدهای خط فارسی را نارسا میدانستند چرا که برای بعضی از حروف چندین نشانه داشتیم. آنها در پی اصلاح زبان بودند در حالی که این مسئله اساساً در حوزه زبان ضعف به حساب نمیآید همان طور که در زبانهای دیگری چون انگلیسی ممکن است برای یک نشانه چندین معادل صدایی داشته باشیم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه هیچ خطی نمیتواند منعکس کننده زبان گفتاری باشد اضافه کرد: در این باره پروژه شکست خوردهای وجود دارد به این شکل که زبانشناسان خطی درست کردند که برای همه صداها یک نشانه مشخص داشت، خطی که تلفظ و آموختن آن نیز بسیار آسان بود به گونهای که کارآموزان آن میتوانستند ۱۵ روزه آن را فرا بگیرند. این خط قرار بود در سطح بینالمللی مورد استفاده قرار گیرد اما شکست خورد. به این دلیل که زبان ابزار نیست پدیدهای فرهنگی است و دخل و تصرف بردار نیست. اصلاحات زبانی باید به صورت طبیعی و در زمان انجام شود.
این شاعر در ادامه به مقوله خط پرداخت و ادامه داد: خط یک قراردادی اجتماعی است، در این باره تصرف در رسم الخط، مانند تغییر دادن علائم راهنمایی و رانندگی است که نشانههایی بینالمللی در سطح جهان هستند.
امینی همچنین با اشاره به اینکه فرهنگ مجموعهای از نظام جهاننگری حاکم بر هر دوره است، گفت: وقتی فرهنگی از دستبرد زمان مصون بماند، ماندگار میشود و بخشهایی از دست رفته نیز در خرده فرهنگها نفوذ میکنند. این کارکرد زمان بر زبان و فرهنگ است که بخشهایی را حفظ و بخشهایی را حذف میکند. آنچه که باقی میماند میراث و تمدنی ارزشمند است که از حذف و آسیبپذیری مصون مانده است. این مسئله اصلاً به معنای مقدس بودن، مفاخره و محل مجادلهای بر این میراث نیست و هیچ امتیازی به مثابه برتر بودن فرهنگ ایجاد نمیکند.
نویسنده کتاب «من یکپایین شهریام»، درباره فرهنگ و کارکرد آن بیان کرد: بخشی از فرهنگ ما ملموس است مانند بناهای تاریخی که صورت بیرونی دارند و بخشی از فرهنگ ناملموس است و صورت بیرونی ندارند مثل مجموعه باورها، آداب، نظامهای ارزشها و ضد ارزشها، به طور کلی فرهنگ رفتاری است که مطابق طبیعت نیست، مانند رفتار رزمندهای که از همسر و فرزند میگذرد تا در حماسه حضور داشت. در فرهنگ ما با وجود ضرر به مثابه طبیعت، امری ناملموس را ترجیح میدهیم که در طول زمان به شکل آیین میشود، مانند سفره هفتسین و چهارشنبهسوری که گاهی فرهنگ حاکمیت سعی میکند آن را تغییر داده و به جای سیزدهبهدر از روز طبیعت و به جای عبارت چهارشنبه سوری به سه شنبه آخر سال استفاده کند در حالی که اینها مصادیقی از فرهنگ ملی و نمایش بیرونی تجلی باورهای ماست و زبان میراث ناملموس فرهنگ است که تجلی بیرونی ندارد و ابزار به فعلیت درآمدن همه نمادهای فرهنگی است.
نگاهبان رسمی برای زبان خطر بزرگی است
این کارشناس فرهنگی با تاکید بر پیوند روایت و زبان، گفت: اگر زبان و روایت نبود تخت جمشید پارهای سنگ و بنا بود. زبان برای هنرها روایت درست میکند و آن را در بافت یا موقعیت تعریف میکند. اسطورههایی مانند آرش با زبان زنده هستند. باید دقت کرد؛ که انسان به طور روزمره با نشانههای فرهنگی چون آثار باستانی و آثار هنری سر و کار ندارد اما با زبان هر روزه سر و کار دارد، زبان صدایی است که هیچگاه ساکت نمیشود و حتی در خواب هم فعالیت میکند.
امینی درباره مرگ برخی از زبانهای مهم در جهان توضیح داد: اگر زبانهای بزرگی مانند سانسکریت و لاتین از بین رفتهاند به این دلیل است که اولاً متن مقدس داشتند دوم اینکه نگهبانان رسمی داشتند. نگاهبان رسمی برای زبان خطری بزرگ و باعث از بین رفتن آن میشود. حفظ زبان، کار نگهبانان رسمی نیست کار همه کسانیست که با زبان به صورت روزمره سر و کار دارند. از طرفی دخل و تصرف و تغییرات آن نیز به مثابه خطای بزرگ است.
وی همچنین تاکید کرد: ما نمیتوانیم از منظر ذوقیات و تحلیل شخصی با زبان مواجه شویم. سیاستها مبنی بر این است که لغت انگلیسی وارد زبان فارسی نشود! به نظر من این تفکر سادهلوحانه است چرا که همه زبانها با هم داد و ستد دارند. امروزه صحبت درباره زبان خالص و نژاد خالص غیر علمی و غیرممکن است. برخی زبان معیار را بدون لهجه میدانند در حالی که همه زبانها لهجه دارند و ما به هیچ عنوان زبانی بیرون از لهجه نداریم. به همین دلیل سیاستی که میخواهد گویشها را به نفع گویش مرکز کمرنگ کند، بسیار کودکانه و استدلال ظالمانهای بود که رضا شاه وارد زبان کرد و ما نباید آن را ادامه دهیم. تنوع لهجهها و گویشها باعث بارورتر شدن زبان است. دانش زبان فارسی یک تخصص است که نیاز به متخصص خودش را دارد.