ناشر کتب علمی ، آموزشی و فرهنگی

سفرنامه مالزی (دیار مهربانی و سازندگی)

 

سفر نامه مالزی حاصل هفت روز مسافرت نویسنده می باشد که شرح این گشت وگذار با تور از فرودگاه مشهد شروع می‌شود .
جمله «امروز» از«دیروز»یاد می گیریم که «فردا» را چگونه بسازیم نشان ازاین دارد که با کسی روبرو هستیم که تحصیل کرده رشته تاریخ است.

لزوم نوشتن سفر نامه چنین بیان شده اکه وسیله ای است برای سال های بعد خواندن ومرورخاطرات شدن و ازسویی راهنمای خوبی ست برای کسانی که قصد مسافرت به این کشور را دارند.

نویسنده قبل ازسفربا مطالعه سفرنامه ها وکتاب هایی که راجع به مالزی نوشته شده اطلاعاتی جامع وکامل بدست آورده وبا عبارت «انگاربه این سفر نرفته مالزی را دیده ام».

استفاده ازتمام ساعات شبانه روزبا سحرخیزی چهارصبح وبیداربودن تا یازده شب برای به نگارش درآوردن زیبایی های این کشور می آموزد که درمسافرت هرچه بیشترگشت ودیدنی ها را دید بیشترمی توان به جاذبه های شهری پی برد.

تفاوت این سفرنامه با سفرنامه های دیگردراین جاست که فقط به معرفی چند جاذبه فرهنگی وبنای تجاری ، تاریخی نپرداخته بلکه او را چون یک گزارشگردرکوچه وخیابان می بینیم که درحال مصاحبه است.

گفت وگوهایی که هرکدام لایه های پنهان زندگی مردم آن دیاررا بیان می کند.دراین گفت وگوهاست که شهرکوالالامپور
از ابعاد اقتصادی ،سیاسی، اجتماعی ،وفرهنگی به خواننده معرفی می شود.

شاید این کلام ارزشمند
« ای جی فیکری» که فرموده :«زندگی خیلی ها در لابلای کتاب هاست کتاب ها را بخوانید تا قلب‌ها را بشناسید.»درخواندن این سفرنامه به خواننده کمک می کند تا «قلب»ها شناخته شود.

نویسنده سفرنامه یکی ازرموزموفقیت کشورمالزی را دراین عبارت افلاطون می داند که فرموده:
« حاکم باید حکیم باشد یا حکیم باید که حاکم باشد.»

چون حکیمان را برای وزارت خانه ها
انتخاب کردند ، ازآن ها برنامه برای کارهای شان تقاضا کردند بهترین ها را برگزیدند به جایی رسیدند که کشور 24میلیونی مالزی سالانه 24میلیون جهانگرد را پذیراست .

نکته ظریف دراین جاست که ابتدا گردشگری کشوررا تقویت کردند دادن وام ، تبلیغات گسترده مردم را به مسافرت وادارکرد. درپایان هرسفرازمردم خواستند انتقادات وپیشنهادات خود را بنویسند. این نگارش ها ، موردبررسی وآنالیزدقیق قرارگرفت که یک گردشگر به چه چیزهایی نیازدارد، چه جیزهایی آزاردهنده ست .

امروزه یک گردشگرخارجی هیچ مشکلی دراین کشورندارد، اگردرباران های استوایی شدید ، شلواروکفشش خیس شد، هیترهای بزرگ درمکان های تفریحی ، تجاری ، فرهنگی بلافاصله روشن می شوند تا به خشک کردن آنها اقدام کنند. بیش ازنوددرصد مردم به زبان انگلیسی مسلط شده اند که مهم ترین مشکل یک توریست پیداکردن هم زبان بوده وهست.

تاچه اندازه برای مسئله گردشگری تلاش کرده اند که شما به محض سوارشدن به تاکسی ، راننده می پرسد ازکدام کشورآمده اید ؟ به محض این که واژه «ایران»را می شنود باگذاشتن یک سی دی ازموسیقی ایرانی دلت را به کشورت پیوند می زند.

بالاترین نیازیک گردشگر، برقراری امنیت می باشد امنیتی مثال زدنی دراین دیارحاکم است به شکلی که موتورسوار، همسروفرزندش ، کلاه کاسکت خود را روی موتورسیکلت گذاشته ودرپی کارهای روزمره وخرید هستند کسی به آنها نگاه نمی کند.

دختران وزنانی درخیابان تنها ازچهارصبح تا ساعت ها بعد ساعت ده درخیابان تردد می کنند نه متلکی می شنوند نه مورداذیت وآزارقرارمی گیرند.

دربخشی ازسفرنامه نویسنده اشاره به یکی ازشخصیت های مهم این دیاراشاره می کند که بدون اسکورت ، با زنبیلی پلاستیکی برای خرید ضروریات روزانه منزل به شلوغ ترین نقطه شهرآمده است.
نویسنده که فرهنگی بازنشسته می باشد وسالیان سال درس تاریخ تدریس کرده نگاهی تاریخی دارد و به دنبال پاسخ به این سئوال است که «چگونه مالزی در کمترازسی سال چنین رشد وتوسعه ای پیدا کرد؟»

پاسخ دراعتراض جمعی ست که دردهه نود میلادی از ماهاتیرمحمد می پرسند چرا بودجه آموزش وپرورش یک باره جهش فراوانی پیدا می کند که می گوید:«بایدآموزش وپرورش را ساخت تا معلمان جامعه فردای مالزی را بسازند.اگرجوان داری نتوانی جهان داری نخواهیم توانست.»ده سالی نگذشت که به اندیشه ودوربینی ماهاتیرمحمّد آفرین گفتند.

مالزی مسلمان شافعی دارد،هندی ها وچینی ها بامذاهب مختلف درآن جا زندگی می کنند و«زیست مسالمت آمیز»یعنی اینکه درایام خاص مذهبی هرسه قوم اگرعزاداری دارند همه کشورعزادارست واگرجشنی وجود دارد جشن همگان می باشد.

نویسنده به رمزورازاین موضوع باید پی ببرد که چرا کافه رستوران ها ، درگوشه وکنار شهردیده می شوند وهمیشه هم مشتری دارند؟ به سراغ یکی ازرستوران دارها می رود دلیل را صادقانه بیان می کند:«سه دلیل عمده دارد اول اینکه دراین سرزمین تورم وجود ندارد تن ماهی که ده سال قبل خریده ام هنوزهم به همان قیمت می خرم. چون کلی خرید دارم مواداولیه را ارزان تهیه می کنم بنابراین نسبت به خرید شخصی افراد ارزان تردرخواهد آمد .دلیل سوم اینکه اگرغذایی دراین محل پخت می شود عصاره ده ها کیلو مواد اولیه ست که مسلما درمزه غذا اثردارد.شاید یک دلیل اصلی هم اینه که مردم سرزمین من دورهم بودن را دوست دارند هیچ عجله ای برای خوردن ندارند با آرامش کامل ظرف سوپی را که شمع روشنی درزیرش قراردارد میل می کنند.»

سیدی زاده ازهرمکانی درسی فرامی گیرد وباسخاوت دراختیارخواننده قرار می دهد دربازدید ازکارخانه شکلات خلوص شکلات کاکائویی را چنین به نگارش درمی آورد:«فروشنده که خانمی بود وجعبه شکلاتی را بالای سرش گرفته بود بالهجه شیرینی به سبک ایرانی ها تبلیغ می کرد ومی گفت :«دوتابخرسه تاببر»توضیح داد شکلات کاکائویی خالص اگرازدست تان افتاد نباید بشکند.»

کاردرمالزی معنی ومفهومی زیبا دارد ازفروشنده خانمی سئوال می کند درروزچندساعت کارمی کنید وقتی می گوید «هشت ساعت»می پرسد هفت ساعت ونیم کارکرده اید خسته نیستید؟ پاسخ فوق العاده ست :«خسته نیستم ، نیم ساعت دیگه وقت دارم که درخدمت مردم باشم واین کاربرای ما لذت بخشه.»

همیشه خال هایی که هندی روی پیشانی می گذارند برای همه سئوال بوده وهست که چرا به رنگ های مختلف می بینیم . پاسخ را در معبد هندوها (باتوکیو)اززبان یک گردشگردیگر پیدا می کنیم:«

مجردها خال سفید ، متاهلین خال قرمز و شوهر مرده ها خال مشکی. »

چرادرمالزی مسئله فرارمغزها عدد صفر را نشان می دهد؟ پاسخ برمی گردد به خرید اندیشه وارزش کسانی که برنامه خوبی ارائه می کنند. آموزگاری به ماهاتیرمحمد پیشنهاد کرده بود:«برای اینکه فرزندا ن ما برای ادامه تحصیل به انگلستان وآمریکا سفرنکنندکه هم ارزمملکت خارج شود هم خودشان مقیم آنجا شوند ازدانشگاه های آن ها بخواهیم که درمالزی شعبه بزنند. نیمی ازفرزندان ما ونیمی ازجوانان کشوردیگر دراینجا تحصیل کنند.مدرکی که می گیرند مدرک دانشگاهی همان کشورها باشد.»

درمغازه ای که کالاهایی برای جشن تولد و هالووین و... اجناسی را می فروشد با خانمی تایلند روبروست که فرصت را ازدست نمی دهد وازویژگی خاص کشورش سئوال می کند که می شنود:«مردم کشورم هرروزیک رنگ لباس می پوشند مثلا شنبه آّبی ، یکشنبه نارنجی و...زیباست وقتی روزشنبه درخیابان های تایلند راه می روید همه آّبی پوشیده اند وحس وحال خوبی به آدم می دهد.»

اگرقصدمقایسه ایران با مالزی را دارد احساس حقارت نمی کنی ظریفانه وبا کلامی طنزمی نویسد:«چراخیابان های اینجا تا این اندازه تمیزاست مردم چقدرعقده ای هستند که نه می توانند هرروزگردوخاک کفش شان را تمیزکنند ونه توان این را دارند که واکس بزنند وگاهی ممکن است ماه ها بگذرد ویادشان برود که قوطی واکس را کجا گذاشته اند؟!»

قلم نویسنده درنگارش گزارش با «میان تیترهای زیبایی» که انتخاب شده هرخواننده ای را درهفت روزسفربه دنبال خود می کشاند ودرتوصیف مکان ها، چنان قلم فرسایی کرده که می توان آن صحنه ها را به خوبی تصورکرد.

دبیربازنشسته شیرمحمّد برزگر

 

 

به نقل از وبلاگ :

http://khodaazad.blogfa.com/post/12382

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

نگاهی به سفرنامه مالزی به قلم آقای برزگر

 

سفر نامه مالزی حاصل هفت روز مسافرت نویسنده می باشد که شرح این گشت وگذار با تور از فرودگاه مشهد شروع می‌شود .
جمله «امروز» از«دیروز»یاد می گیریم که «فردا» را چگونه بسازیم نشان ازاین دارد که با کسی روبرو هستیم که تحصیل کرده رشته تاریخ است.

لزوم نوشتن سفر نامه چنین بیان شده اکه وسیله ای است برای سال های بعد خواندن ومرورخاطرات شدن و ازسویی راهنمای خوبی ست برای کسانی که قصد مسافرت به این کشور را دارند.

نویسنده قبل ازسفربا مطالعه سفرنامه ها وکتاب هایی که راجع به مالزی نوشته شده اطلاعاتی جامع وکامل بدست آورده وبا عبارت «انگاربه این سفر نرفته مالزی را دیده ام».

استفاده ازتمام ساعات شبانه روزبا سحرخیزی چهارصبح وبیداربودن تا یازده شب برای به نگارش درآوردن زیبایی های این کشور می آموزد که درمسافرت هرچه بیشترگشت ودیدنی ها را دید بیشترمی توان به جاذبه های شهری پی برد.

تفاوت این سفرنامه با سفرنامه های دیگردراین جاست که فقط به معرفی چند جاذبه فرهنگی وبنای تجاری ، تاریخی نپرداخته بلکه او را چون یک گزارشگردرکوچه وخیابان می بینیم که درحال مصاحبه است.

گفت وگوهایی که هرکدام لایه های پنهان زندگی مردم آن دیاررا بیان می کند.دراین گفت وگوهاست که شهرکوالالامپور
از ابعاد اقتصادی ،سیاسی، اجتماعی ،وفرهنگی به خواننده معرفی می شود.

شاید این کلام ارزشمند
« ای جی فیکری» که فرموده :«زندگی خیلی ها در لابلای کتاب هاست کتاب ها را بخوانید تا قلب‌ها را بشناسید.»درخواندن این سفرنامه به خواننده کمک می کند تا «قلب»ها شناخته شود.

نویسنده سفرنامه یکی ازرموزموفقیت کشورمالزی را دراین عبارت افلاطون می داند که فرموده:
« حاکم باید حکیم باشد یا حکیم باید که حاکم باشد.»

چون حکیمان را برای وزارت خانه ها
انتخاب کردند ، ازآن ها برنامه برای کارهای شان تقاضا کردند بهترین ها را برگزیدند به جایی رسیدند که کشور 24میلیونی مالزی سالانه 24میلیون جهانگرد را پذیراست .

نکته ظریف دراین جاست که ابتدا گردشگری کشوررا تقویت کردند دادن وام ، تبلیغات گسترده مردم را به مسافرت وادارکرد. درپایان هرسفرازمردم خواستند انتقادات وپیشنهادات خود را بنویسند. این نگارش ها ، موردبررسی وآنالیزدقیق قرارگرفت که یک گردشگر به چه چیزهایی نیازدارد، چه جیزهایی آزاردهنده ست .

امروزه یک گردشگرخارجی هیچ مشکلی دراین کشورندارد، اگردرباران های استوایی شدید ، شلواروکفشش خیس شد، هیترهای بزرگ درمکان های تفریحی ، تجاری ، فرهنگی بلافاصله روشن می شوند تا به خشک کردن آنها اقدام کنند. بیش ازنوددرصد مردم به زبان انگلیسی مسلط شده اند که مهم ترین مشکل یک توریست پیداکردن هم زبان بوده وهست.

تاچه اندازه برای مسئله گردشگری تلاش کرده اند که شما به محض سوارشدن به تاکسی ، راننده می پرسد ازکدام کشورآمده اید ؟ به محض این که واژه «ایران»را می شنود باگذاشتن یک سی دی ازموسیقی ایرانی دلت را به کشورت پیوند می زند.

بالاترین نیازیک گردشگر، برقراری امنیت می باشد امنیتی مثال زدنی دراین دیارحاکم است به شکلی که موتورسوار، همسروفرزندش ، کلاه کاسکت خود را روی موتورسیکلت گذاشته ودرپی کارهای روزمره وخرید هستند کسی به آنها نگاه نمی کند.

دختران وزنانی درخیابان تنها ازچهارصبح تا ساعت ها بعد ساعت ده درخیابان تردد می کنند نه متلکی می شنوند نه مورداذیت وآزارقرارمی گیرند.

دربخشی ازسفرنامه نویسنده اشاره به یکی ازشخصیت های مهم این دیاراشاره می کند که بدون اسکورت ، با زنبیلی پلاستیکی برای خرید ضروریات روزانه منزل به شلوغ ترین نقطه شهرآمده است.
نویسنده که فرهنگی بازنشسته می باشد وسالیان سال درس تاریخ تدریس کرده نگاهی تاریخی دارد و به دنبال پاسخ به این سئوال است که «چگونه مالزی در کمترازسی سال چنین رشد وتوسعه ای پیدا کرد؟»

پاسخ دراعتراض جمعی ست که دردهه نود میلادی از ماهاتیرمحمد می پرسند چرا بودجه آموزش وپرورش یک باره جهش فراوانی پیدا می کند که می گوید:«بایدآموزش وپرورش را ساخت تا معلمان جامعه فردای مالزی را بسازند.اگرجوان داری نتوانی جهان داری نخواهیم توانست.»ده سالی نگذشت که به اندیشه ودوربینی ماهاتیرمحمّد آفرین گفتند.

مالزی مسلمان شافعی دارد،هندی ها وچینی ها بامذاهب مختلف درآن جا زندگی می کنند و«زیست مسالمت آمیز»یعنی اینکه درایام خاص مذهبی هرسه قوم اگرعزاداری دارند همه کشورعزادارست واگرجشنی وجود دارد جشن همگان می باشد.

نویسنده به رمزورازاین موضوع باید پی ببرد که چرا کافه رستوران ها ، درگوشه وکنار شهردیده می شوند وهمیشه هم مشتری دارند؟ به سراغ یکی ازرستوران دارها می رود دلیل را صادقانه بیان می کند:«سه دلیل عمده دارد اول اینکه دراین سرزمین تورم وجود ندارد تن ماهی که ده سال قبل خریده ام هنوزهم به همان قیمت می خرم. چون کلی خرید دارم مواداولیه را ارزان تهیه می کنم بنابراین نسبت به خرید شخصی افراد ارزان تردرخواهد آمد .دلیل سوم اینکه اگرغذایی دراین محل پخت می شود عصاره ده ها کیلو مواد اولیه ست که مسلما درمزه غذا اثردارد.شاید یک دلیل اصلی هم اینه که مردم سرزمین من دورهم بودن را دوست دارند هیچ عجله ای برای خوردن ندارند با آرامش کامل ظرف سوپی را که شمع روشنی درزیرش قراردارد میل می کنند.»

سیدی زاده ازهرمکانی درسی فرامی گیرد وباسخاوت دراختیارخواننده قرار می دهد دربازدید ازکارخانه شکلات خلوص شکلات کاکائویی را چنین به نگارش درمی آورد:«فروشنده که خانمی بود وجعبه شکلاتی را بالای سرش گرفته بود بالهجه شیرینی به سبک ایرانی ها تبلیغ می کرد ومی گفت :«دوتابخرسه تاببر»توضیح داد شکلات کاکائویی خالص اگرازدست تان افتاد نباید بشکند.»

کاردرمالزی معنی ومفهومی زیبا دارد ازفروشنده خانمی سئوال می کند درروزچندساعت کارمی کنید وقتی می گوید «هشت ساعت»می پرسد هفت ساعت ونیم کارکرده اید خسته نیستید؟ پاسخ فوق العاده ست :«خسته نیستم ، نیم ساعت دیگه وقت دارم که درخدمت مردم باشم واین کاربرای ما لذت بخشه.»

همیشه خال هایی که هندی روی پیشانی می گذارند برای همه سئوال بوده وهست که چرا به رنگ های مختلف می بینیم . پاسخ را در معبد هندوها (باتوکیو)اززبان یک گردشگردیگر پیدا می کنیم:«

مجردها خال سفید ، متاهلین خال قرمز و شوهر مرده ها خال مشکی. »

چرادرمالزی مسئله فرارمغزها عدد صفر را نشان می دهد؟ پاسخ برمی گردد به خرید اندیشه وارزش کسانی که برنامه خوبی ارائه می کنند. آموزگاری به ماهاتیرمحمد پیشنهاد کرده بود:«برای اینکه فرزندا ن ما برای ادامه تحصیل به انگلستان وآمریکا سفرنکنندکه هم ارزمملکت خارج شود هم خودشان مقیم آنجا شوند ازدانشگاه های آن ها بخواهیم که درمالزی شعبه بزنند. نیمی ازفرزندان ما ونیمی ازجوانان کشوردیگر دراینجا تحصیل کنند.مدرکی که می گیرند مدرک دانشگاهی همان کشورها باشد.»

درمغازه ای که کالاهایی برای جشن تولد و هالووین و... اجناسی را می فروشد با خانمی تایلند روبروست که فرصت را ازدست نمی دهد وازویژگی خاص کشورش سئوال می کند که می شنود:«مردم کشورم هرروزیک رنگ لباس می پوشند مثلا شنبه آّبی ، یکشنبه نارنجی و...زیباست وقتی روزشنبه درخیابان های تایلند راه می روید همه آّبی پوشیده اند وحس وحال خوبی به آدم می دهد.»

اگرقصدمقایسه ایران با مالزی را دارد احساس حقارت نمی کنی ظریفانه وبا کلامی طنزمی نویسد:«چراخیابان های اینجا تا این اندازه تمیزاست مردم چقدرعقده ای هستند که نه می توانند هرروزگردوخاک کفش شان را تمیزکنند ونه توان این را دارند که واکس بزنند وگاهی ممکن است ماه ها بگذرد ویادشان برود که قوطی واکس را کجا گذاشته اند؟!»

قلم نویسنده درنگارش گزارش با «میان تیترهای زیبایی» که انتخاب شده هرخواننده ای را درهفت روزسفربه دنبال خود می کشاند ودرتوصیف مکان ها، چنان قلم فرسایی کرده که می توان آن صحنه ها را به خوبی تصورکرد.

دبیربازنشسته شیرمحمّد برزگر

 

به نقل از وبلاگ http://khodaazad.blogfa.com/post/12369

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

آموزش حکمت های ناب نهج البلاغه به صورت سه زبانه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

نقش زبان فارسی در فرهنگ ملی بررسی می‌شود

نقش زبان فارسی در فرهنگ ملی بررسی می‌شود

نشست تخصصی «اهمیت نقش زبان فارسی در فرهنگ ملی» به میزبانی سرای قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار می‌شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

معلمان و والدین الهام بخش / مهم و ضروری برای همه مشاوران و والدین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

کلاس های آمادگی ورود به پایه بالاتر ویژه متوسطه اول و دوم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

همه می توانند موفق شوند به شرط این که...

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

بازارپردازی فرهنگی؛ رمز موفقیت و رونق حوزه کودک و نوجوان

بازارپردازی فرهنگی؛ رمز موفقیت و رونق حوزه کودک و نوجوان

یادداشت مهمان؛

بازارپردازی فرهنگی؛ رمز موفقیت و رونق حوزه کودک و نوجوان

کودکان و نوجوانان و خانواده‌هایشان خیلی مهم هستند؛ ما باید به بازارپردازی فرهنگی توجه کنیم؛ اینکه در کنار کتاب، اسباب‌بازی بچه‌ها چه باشد، پوشاک‌شان چطور باشد و چیدمان اتاق یک کودک چقدر ایرانی و فرهنگی باشد.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - امیرحسین تفرشی، کارشناس حوزه کودک و نوجوان: زمانی که کرونا شروع شد آزمونی بود برای خانه کتاب و ادبیات ایران که نمایشگاه کتاب را به سمت مجازی‌شدن پیش ببرد و از این بستر سامانه فروش مجازی استفاده کند. این نقطه خیلی مثبتی بود؛ به واسطه اینکه دسترسی کسانی را که شهرستان بودند به کتاب‌هایی که شاید در کتابفروشی منطقه‌شان پیدا نمی‌شد بهتر کرد. همچنین پست آن کتاب‌ها هم رایگان بود و به همه‌جا ارسال می‌شد؛ این امر با نمایشگاه مجازی استانی شروع شد و به نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران رسید. کار خوبی بود؛ البته می‌شود الحاقی‌هایی نیز به آن اضافه کرد؛ مثلاً این نمایشگاه مجازی را به روش گیمیفیکشن اجرا کرد که مخاطبان به تعامل با این سامانه ترغیب شوند و هم اینکه می‌توان به نوعی حین خرید کتاب و کتابخوانی را هم ترویج کرد. کار جالب توجه و مبارکی می‌شود. به نظر من در قسمت نمایشگاه حضوری در این سه سال، کمی در فاز اجرایی ضعف وجود داشته است: مثل عقب‌افتادن زمان برگزاری نمایشگاه؛ اما اتفاقات خوبی هم رخ داده است. کمیته فرهنگی نمایشگاه عملکرد خوبی داشت؛ در سراهای اهل قلم پیشرفت خوبی وجود داشت هم در مکان و هم در بحث ظاهر و دکور. مثلاًً کوشک کتاب اضافه شد و جای قرارگیری‌اش در وسط نمایشگاه ایده خوبی بود. هر چقدر به این مسائل پروبال داده شود بهتر هم می‌شود. همچنین موضوع غرفه کتاب‌آرا و نشست‌های مرتبط به آن هم که از سه سال پیش شروع شده، اتفاق خوبی بوده است. در بخش کودک و نوجوان هم که تحولی شد و برای اولین‌بار در بخش از سه سال پیش تا کنون، سالنی مخصوص کودک و نوجوان در نظر گرفته شد و حالا هم در بخش نمایش‌ها، استیج و بخش میدانی، برنامه زمان‌بندی خوبی در نظر گرفته شد و گروه‌های مختلفی برای بچه‌ها و خانواده‌ها برنامه اجرا کردند.

البته این خیلی مهم است که مسئولان مرتبط به بخش کودک و نوجوان در خانه کتاب و ادبیات ایران، نگرش خود درباره بخش کودک و نوجوان را اصلاح کنند، بهبود دهند و بودجه و جای بهتری را برای سالن و غرفه‌های کودک و نوجوان اختصاص دهند؛ یعنی مکان حاشیه‌ای و بودجه خرد نباشد. کارهای مختلفی در این چندسال انجام شده است؛ ولی برایش تبلیغ مناسبی نشد؛ به این صورت که کسی که به نمایشگاه می‌آمد واقعاً نمی‌دانست که چنین چیزهایی هم هست؛ بنابراین از بسترهای مختلف -چه رسمی و چه غیررسمی- باید این کارهایی که کمیته فرهنگی می‌کند اطلاع‌رسانی شود.

یکی از نقطه‌های قوت این دوره توجه به مدیری بود که در حوزه اداره کتاب ارشاد منصوب شد. به نظر من تغییر رویه و ریل‌گذاری جدیدی بود برای اینکه او هم مسلط به کار بود و در این یک سال اخیر که کار را برعهده گرفت هم خودش نقاط ضعف را می‌شناخت و هم از کارشناس‌های مختلف و دغدغه‌مند استفاده کرد در زمینه رصد بازار کتاب چاپ اولی و تجدید چاپ. ما قبلاً خیلی سردرگمی داشتیم در ارزیابی‌ها و ممیزی‌ها. گروهی که کار می‌کردند یا سوگیری داشتند یا خیلی اهمیت نمی‌دادند به محصولی که باید به دست کودکان و نوجوانان برسد. من در حوزه کودکان و نوجوانان کارشناس هستم و می‌دانم خیلی از کتاب‌ها که برای سنین خردسال چاپ می‌شود مشکل دارند؛ یعنی واضح است که فلان کتاب مشکل دارد و نباید چاپ می‌شد ولی نظارتی وجود نداشت.

دومین موضوع اینکه چالش‌هایی که ما در کشور با آن روبه‌رو هستیم مثل مسائل فرهنگی و اجتماعی، باید برای سیاست‌گذار در اولویت باشد و آن را در حوزه کتاب به ناشر سوق دهد. جای خالی همه مسائلی را که برای ما در انقلاب اسلامی مهم است، در بازار کتاب می‌بینیم. البته که در این چندوقت وضعیت نسبت به سال‌های گذشته بهتر شده است و ان‌شاالله که این امر ادامه پیدا کند. برای ما امید و پیشرفت خیلی مهم است؛ نوجوان باید امیدوار باشد و پیشرفت‌های کشور را ببیند.

درباره حمایت معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از کتابفروشان نیز باید گفت که کار خیلی خوبی بود که کتابفروشی‌ها در نمایشگاه مجازی دیده شدند و بخشی از منابعی که برای متقاضی ارسال می‌شد از کتابفروشی‌ها بود؛ این یعنی مخاطب هم می‌توانست از کتابفروشی خرید کند و هم از ناشر به صورت مستقیم دریافت کند. طرح بازار کتاب باعث شد که آن سهم کتابفروشی‌ها که همیشه عده‌ای می‌گفتند در نمایشگاه کتاب، حذف می‌شود و سهم پخش کتاب حذف می‌شود و غیره، این‌بار در سامانه مجازی اجرا و لحاظ شود و کتابفروشی‌ها نیز دیده شوند و سهم خود را از بازار بگیرند.

یکی از موضوعات مطرح در صنعت چاپ کشور کاغذ است به‌ویژه کاغذ ایرانی. در نمایشگاه کتاب تهران امسال کارخانه مازندران را دیدم؛ کار خوبی بود که حضور پیدا کرده و آثاری را هم که چاپ کرده بود به نمایشگاه آورده بود. نقطه تعاملی شده بود برای اینکه ناشران با این کارخانه ارتباط بگیرند. وقتی ما می‌گوییم اقتصاد مقاومتی یکی از کارها همین است که ما بتونیم از آن ظرفیتی که در داخل داریم استفاده کنیم. این کارخانه در سال ۱۴۰۲ چند برابر ظرفیتش تولید کرده است که به خاطر سفارش‌های آموزش و پرورش برای کتاب‌های درسی و علاقه نشان‌دادن برخی از ناشران بزرگ کتاب کودک و نوجوان به آن است؛ همچنین تعدادی قرآن کریم هم با کاغذ این کارخانه چاپ شده است. شاید این کاغذها کیفیت آن کاغذ خارجی را نداشته باشند؛ ولی اگر به سمت آن نرویم و ظرفیت‌هایش را فعال نکنیم، این صنعت رشد نمی‌کند. امیدوارم ارتقا پیدا کند و خودباوری ایجاد کند و ان‌شاالله کیفیت به آن سمت می‌رود که این کاغذها نیز مطلوب باشند و همه ناشران از آن استفاده کنند.

به نظر من یکی از خلاهایی که در معاونت‌های مختلف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد این است که کارشناس و مدیر آشنا به فضای حوزه کودکان و نوجوانان ندارند. الحمدلله سال گذشته فرزانه فخریان به عنوان مشاور وزیر ارشاد در حوزه کودکان و نوجوانان منصوب شد؛ این موضوع نشان داد که دولت سیزدهم به کودک و نوجوان اهمیت می‌دهد حتی به اندازه یک مشاور. این امر در دولت‌های بعدی باید گسترش پیدا کند و در همه معاونت‌ها چنین اشخاصی حضور داشته باشند تا کارها بهتر پیش برود. همین نخستین جشنواره ملی و بین‌المللی کتاب کودک و نوجوان نشان می‌دهد که ما اگر در حوزه ارشاد که یک بخش بزرگ از فرهنگ مملکت را مدیریت می‌کند، به قشر بزرگ جامعه که کودکان و نوجوانان هستند و آینده‌ساز کشور، اهمیت دهیم اتفاق‌های مهمی رخ می‌دهد. کودکان و نوجوانان و خانواده‌هایشان خیلی مهم هستند و ما باید بتوانیم از کسانی استفاده کنیم که در این زمینه کار کرده‌اند و تجربه دارند؛ باید چنین اشخاصی را در سیاست‌گذاری‌هایمان دخیل کنیم. ما باید به بازارپردازی فرهنگی توجه کنیم؛ اینکه در کنار کتاب، اسباب‌بازی بچه‌ها چه باشد، پوشاک‌شان چطور باشد و چیدمان اتاق یک کودک چقدر ایرانی و فرهنگی باشد. این امر مستلزم این است که ما به مسائلی مانند تولیدات پویانمایی و انیمیشنی توجه کنیم، به جشنواره‌هایی که در این حوزه هستند دقت کنیم و در این‌باره سیاست‌گذاری و حمایت کنیم تا ذائقه‌سازی انجام شود.

در این چندوقت معاون فرهنگی وزیر ارشاد با مؤلفان و دست‌اندرکاران حوزه کتاب کودک و نوجوان دیدارهایی داشته است؛ دیدار مهم هست ولی مهم‌تر از آن این است که نگرش مدیران، معاونان و مسئولان مرتبط از شعار به سمت بیان و اجرایی‌کردن کارها بیاید. باید به سمت اجرا و سیاست‌گذاری درست پیش برویم و همانطور که قبلاً بیان کردم، باید از بدنه فعال حوزه کودک و نوجوان کمک بگیریم و انتصاب‌هایمان به این سمت برود که کودک و نوجوان برایمان در مسائل فرهنگی کشور مهم باشند و مختص به آن‌ها مدیر مرتبط داشته باشیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

با پایتونی شو ، پایتون را کامل یاد بگیر

 

 

هوش مصنوعی

آموزش پایتون

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh

"ما در نگاه آنها" کاری جذاب از استاد سید احسان سیدی زاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
H.Kh