سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نجمه شمس: اخیراً نخستین مجموعه نقد با موضوع رمانهای نامزد شانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد به قلم احمد شاکری، منتقد و پژوهشگر ادبی تالیف و از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عرضه شده است. نویسنده در این اثر با عنوان «درباره جمال و جلال رمان» به واکاوی رمانهای «بیروط» نوشته ابراهیم اکبری دیزگاه، «غمسوزی» اعظم عظیمی، «گروگانکشتگی» نوشته نوید ظریف کریمی و «سفر به اتش» اثر مریم مطهریراد پرداخته است.
در گفتوگو با شاکری وضعیت جوایز ادبی بهویژه جایزه جلال آل احمد و بایدها و نبایدهای نقد ادبی در کشورمان بررسی شده است.
- درباره جایگاه جشنوارههای ادبی در ادبیات کشورمان بگویید.
جشنوارهها بهعنوان یکی از حلقههای زنجیره پیشاتولید تا پسامصرف در حوزه کتاب و ادبیات، خود، زاییده و برآمده از دیگر ارکان مؤثر و سازنده ادبیات هستند. بهتعبیری، جشنواره ادبی در صورتی میتواند بر فرایندها تأثیر بگذارد که از همسنخی و خورند کافی با دیگر ارکان آن برخوردار باشد. این سنخیت شامل مؤلفهها و زمینههای متعددی، ازجمله زمان برگزاری، سیاستها و اهداف کلی حاکم بر جشنوارههای ادبی، برگزارکنندگان و مخاطبان، گونهها، قالبها و انواع حاضر در رقابت جشنوارهای، طول مدت برگزاری، میزان جوایز تعلقگرفته به آثار و تعلق جشنواره به جریانهای ادبی است؛ بنابراین، جشنوارهها بیش از آنکه بر ادبیات تحمیل شوند، از ادبیات زاده میشوند و آن را نمایندگی و البته هدایت و حمایت میکنند.
در عین حال ظهور جشنوارهها، خاصه جشنوارههای ادبی، در دهههای اخیر و تکثیر و تنویع آنها و البته برجستهشدگی آنها در فضای ادبیات، بهدلیل خلأ و ضعف نسبی برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت دیگر، ضرورت توجه به آنها را دوچندان میکند. واقعیت آن است که «جایشناسی» نامناسب جشنوارهها در فضای ادبیات معاصر و انتظارات و کارکردگزینیهای اغراقگونه درباره اهداف و نتایج، به قربانگاه آنها تبدیل خواهد شد؛ چراکه کمفروغشدگی برخی جشنوارههایِ جاری و تعطیلی برخی دیگر، بیش از آنکه نشان عدماهتمام برگزارکنندگان یا ضعف بنیه مالی در اجرای آنها باشد، حکایتگر برآوردهنشدن انتظاراتی است که مؤسسان و مبلغان آنها از جشنوارهها انتظار داشته و بدان وعده میدادهاند.
همچنان که اکتفا به جشنوارهها و بعضاً تعریف آنها بهعنوان حلالمسائل حوزه ادبیات در دورههایی ازسوی متولیان جشنوارهها، اعم از دولتی و نیمهدولتی و خصوصی، در دورههای بعد ابطال شده است. زمانی که از جشنوارهها سخن میگوییم باید در افقی بلندتر، به سندهای چشمانداز بالادستی که حاکم بر حوزه فرهنگ و ادبیات است، تأمل کنیم؛ لازم است بحث را از معرفت به چیستی و کجایی ادبیات معاصر، چرایی تجربههای گذشته و معرفت به افقهای پیش رو آغاز کنیم؛ زیرا تصمیم به طراحی جشنوارهها و ادامه آنها، نتیجه معرفت به حوزه ادبیات، معرفت به مسائل، معرفت به راهحلها و معرفت به روشهای دستیابی به راهحل است. خطا در هریک از مراحل این فرایند، میتواند تردیدهایی را در برگزاری اصل جشنواره، نوع، طول زمانی یا جنس آن وارد کند؛ بنابراین، با ضعف یا فقدان مطالعات و اسناد بالادستی یا معرفتهای پیشینی، عموم جشنوارهها، تا دچار بحران هویتی هستند.
- ملاک و معیار مناسب برای بررسی جشنوارههای ادبی کدام است؟
هدفگذاری جشنوارهها، روشهای فکرشده برای نیل به این اهداف و ارزیابی تحقق اهداف یا عدمتحقق آنها میتوانند سنجههای مناسبی در تحلیل جشنوارهها باشند. اما چنین انتظاری دقیقاً ازسوی چه فرد یا افرادی و با دسترسی به چه اطلاعاتی قابلتحقق است؟ با پایانیافتن یک جشنواره، چه رکنی در خود جشنواره فرایندها را دقیقاً موردمطالعه قرار میدهد، آنها را ارزیابی میکند یا درباره صحت و سقم انتخابها و کنش داوران به ارزیابی مینشیند؟ اغلب سازوکاری برای بررسی نتایج و فرایندهای گزینش جشنوارهها وجود ندارد و با برگزاری مراسم اختتامیه همهچیز تمام میشود.
بعضاً داورانی که در انتخابها مکرراً دچار خطا شدهاند، مجدداً در همان جشنواره یا جشنوارههای دیگر به داوری میپردازند که دلیل این امر بسیار واضح است؛ زیرا هیچ جشنوارهای در اذعان به کاستیهای روشی یا کنشی خود در امر داوری و درنتیجه، خدشه وارد ساختن به نتایج خود، مفتخر نخواهد بود.
به شهادت تجربه، داوران یک جشنواره خود به کنه و بطن اثری که خواندهاند اشراف نداشته یا تصور دقیقی درباره زوایای ساختاری اثر ندارند. اما این تجربه، نه تجربهای عمومی، بلکه خاص و مربوط به کسانی است که اثر منتخب را خوانده و امکان گفتوگو با داوران جشنواره انتخابکننده را بیابند. پرسشهای بیپاسخی از این دست، نهتنها درباره روشها که درباره معیارها و افراد (داوران) نیز قابل طرح است. گمان غالب و غلط دراینباره که زوایای ادبیات را درنوردیده، این است که «نویسنده» بماهو، لزوماً داور ادبی نیز میتواند باشد.
این تلقی تنها به حوزه داوری محدود نشده و شاهد سلطهبخشی به نویسندگان در حوزههای تخصصی، همچون پژوهش ادبی و نقد ادبی و سیاستگذاری ادبی، بودهایم. پای معیارهای ارزیابی که به میان میآید، چالشها از این نیز پیچیدهتر میشود. دراینباره حداقل سه موضوع حائز اهمیت وجود دارد. نخست، اهداف جشنواره و مصالح ناظر بر آن، دوم، شناخت عمیق معیارها و سوم، روشهای تطبیق معیارها بر مصادیق و اصل کلی دراینباره وجود دارد که در ساحت هنر نمیتوان ضوابط و مؤلفهها را بهصورت دقیق فهرستبندی کرد. بهتعبیری، هنر از چهارچوبها میگریزد و آنها را توسعه و تضییق میدهد؛ بنابراین، طراحی فرمهای داوری در برخی جشنوارهها و حتی نگارش شیوهنامه و آییننامه قادر نیست معضلات داوری و بهویژه معیارهای داوری را بهتمامه حل کند؛ بلکه معیار بهنحو اصیل از ذهن قوامیافته داور میجوشد و توانایی داور در درک معیار و هنر او در کاربست آنهاست که فرمهای ارزیابی را به سخن درمیآورد. اما این نیز تمام آنچه باید موردتوجه قرار گیرد، نیست؛ زیرا نتایج، چه جشنواره ادبی برگزیدهای داشته یا نداشته باشد و چه برگزیده در مقام نخست معرفی یا تقدیر شود، در صورتی به هدف خود دست خواهد یافت که واجد بیان باشد.یعنی آنچه ملاک داوریها و ارزشهای ماهوی اثر است، منتقل شود. در غیر این صورت، صرف معرفی آثار، قادر نخواهد بود ملاکها را بهروشنی آشکار سازد و در پی آن، جریانی پدید آورد.
معضل دیگری که نوعاً برای جشنوارههای ادبی بحرانساز است، دوره زمانی برگزاری آنهاست. جشنوارهها فرایندی مقایسهای در بازه زمانی مشخص، مثلاً سالانه، دارند. یعنی لزوماً براساس معیارهای اصیل نقد نمیشوند؛ بلکه براساس اصل رقابت و مقایسه به انتخاب میرسند. حال بسته به اینکه در هر دوره زمانی چه آثاری تولید شده باشند، گردونه و طرفین رقابت و درنتیجه، بروندادها میتواند متفاوت باشد. چالش دیگری که جشنوارهها با قابلتفسیرند. به این معنا که برگزیدهشدن اثری بهصورت کلی، گویای وجوه قوت و تفکیک آنها از وجوه ضعف نیست؛ بنابراین جشنوارهها قدرت کافی یا امکانات کافی برای کنترل نتایج و هدایت مشخصی که بر حوزه ادبیات انتظار دارند، نخواهند داشت.
- جایگاه جایزه جلال آل احمد در میان جشنوارههای ادبی کشورمان کجاست؟
جایزه ادبی ملی جلال آلاحمد که به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی تأسیس شده، برابر جایزه کتاب سال و نسبت به جوایز ادبی دیگر از امتیاز قابلتوجهی برخوردار است. فارغ از قضاوتها درباره ادوار برگزاری این جایزه ادبی و فرازوفرودهای آن و قوتوضعفهای علمی و عملی در فرایندهای اجرایی و انتخابها، جایزه جلال آلاحمد همچنان مهمترین جایزه ادبی کشور محسوب میشود. باوجوداین، جایزه جلال آلاحمد تاکنون به حلقههای پیشینی و پسینیِ ارکان هندسه معرفتی ادبیات، پیوند ساختارمندی برقرار نکرده است.
به این معنا که جایزه ادبی هم ازسویی امتدادبخش جریان ادبی در ارکان هندسه معرفتی پیش از خود باشد و برای مثال، جریان آموزش یا جریان نقد یا جریان پژوهش ادبی را به کار گرفته و آنها را تقویت کرده باشد و هم ازسوی دیگر و در ساحت پسینی، امتدادی معنادار و جریانساز در ارکان هندسه معرفتی پس از فرایند برگزاری و انتخاب جایزه داشته باشد. ازجمله این امتدادهای متوقع، بازتاب جایزه ادبی جلال در حوزه نقد ادبی است؛ چراکه دیدهشدن بهواسطه برگزیدهشدن در جایزه ادبی، ناقص و موقت و مجمل است. تثبیت جریان ادبی بهواسطه تثبیت آثار مطرح تولیدشده در بازههای زمانی مشخص رخ خواهد داد و این جز با بیان ظرفیتهای تولیدشده در هر اثر، تسهیل و تعمیق مواجهه خوانندگان با اثر و رجوع و ارجاع متخصصان و منابع نظری به اثر، محقق نخواهد شد؛ علاوهبراین، نقد آثار برگزیده یا نامزدشده در رویدادی همچون جایزه جلال آلاحمد، امکان شفافترشدن فرآیند داوری و علمیترشدن آن را فراهم میکند؛ همچنین این امکان را فراهم میکند تا معیارها و فرآیندها و انتخابکنندگان مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند.
- چه شد که کتابی در حوزه نقد آثار برجسته جایزه جلال نوشتید؟
پیشنهاد نقد مجموعه آثار برجستۀ جایزۀ جلال آلاحمد، دو هدف عمده را بهصورت پایاپای دنبال میکند. نخست، نقد و تحلیل آثار و کشف ظرفیتها و استعدادهای بالقوه و بالفعل ادبی آنها و درنتیجه، تولید روایت علمی در امتداد جایزه ادبی و دوم، تعیین کردن آثار برگزیده یا نامزدشده بهعنوان آثار برترِ دورههای یکساله؛ امری که تا پیشازاین سابقه نداشته و میتواند نشانه حرکت روبهجلو و اراده بر اصلاح و پیشرفت این جایزه ادبیِ ملی ازسوی متولیان و برگزارکنندگان آن باشد.
طبعاً به همان میزان که داوری جوایز ادبی نمیتواند بهلحاظ روش و برونداد، عِدل نقد ادبی محسوب شود، مجموعه نقد نیز قادر نخواهد بود بهصورت تمام به فرایند و ساحت داوریها ورود و آنها را تحلیل کند؛ بیش از هرچیز به این دلیل که فرایند انتخاب در وجه مقایسهای، که جزو جداییناپذیر داوری است، با مطالعه تمام آثار موجود یا تمامی آثار معتنابه ممکن میشود؛ درحالیکه مجموعه نقد، به آثار مشخص و معدود منتخب یا نامزدشده توجه نشان میدهد؛ بنابراین، چهبسا در فرایند مجدد داوری یا نقد، برخی آثار نادیده یا غیرمنتخب نیز با آثار برگزیده قابلرقابت یا حتی در رتبهای بالاتر قرار گیرند. باوجوداین، نتایج بهدستآمده در مجموعه ند آثار میتواند احراز یا عدماحراز صلاحیتهای حداقلی آثار برگزیده یا شایسته تقدیر را به قضاوت بنشیند.
- در مسیر تولید مجموعه نقد داستان چه چالشهایی وجود دارد؟
ازجمله چالشهای تولید مجموعه نقدِ داستان که یکی از علل کمرونقی آن در بازار نشر محسوب میشود، ابتنای نقد به داستان و ویژگیِ تبعی آن در این نسبت است. نقد عملی، تأخیری و واکنشی است؛ به این معنا که بدون موضوع یا خلق داستان محقق نمیشود یا به این معنا که مخاطب نقد، باید مخاطب داستان نیز بوده باشد. به همان سبب که منتقد بدون خواندن داستان قادر به نقد آن نخواهد بود، به نظر میرسد مخاطب نقد نیز ناگزیر به خواندن اثر داستانی موضوع نقد، پیش از مواجهه با متن انتقادی است. چه، بدون این و در فرض سبقت مواجهه مخاطب با نقد نسبت به داستان، مجموعهای از پیشآگاهیها و پیشگرایشها، مواجهۀ مخاطب با داستان را مشروط خواهد ساخت و لذت کشف ابتدایی و شخصی را از مخاطب سلب خواهد کرد. اما تخصیص مخاطبان نقد به کسانی که پیش از آن داستان را خوانده باشند نیز عملاً مخاطبان نقدهای منتشرشده را خواهد کاست. در پاسخ به این نیاز و ضرورت، در مجموعه نقد «جمال و جلال رمان»، راهکارهایی برای استفادۀ استقلالی مخاطب و همچنین کاستن از نیاز مطالعه پیشینیِ داستان موردبحث در نظر گرفته شده است.
چه راهکارهایی؟
نخست آنکه در ابتدای نقد هر داستان خلاصه تفصیلی از آن داستان آمده است. این خلاصه کمک خواهد کرد تا مخاطب، حتی بدون مطالعه داستان، در جریان فصول و صحنههای مهم داستان باشد. از دیگر سو، تهیه چنین خلاصهای، بهویژه برای داستانهایی که واجد پیچیدگیها و ابهامات و تطویلاتیاند، از ضرورت بیشتری برخوردار است؛ بهگونهای که در برخی داستانها تصور کلی از فرایند داستان، حتی برای کسانی که کتاب را خواندهاند، بدون خلاصهای دقیق بهراحتی ممکن نخواهد بود. دوم آنکه مجموعه نقدهای گردآمده در «جمال جلال رمان»، تنها تطبیق معیارها و مبانی و کاربست روشها برای تولید نتیجه و محصول نیست؛ بلکه در نقدها تمرکز ویژهای بر مسئله محوری مدنظر در نقد و تبیین مبانی و معرفی ساختارهای نقد انجام شده است.
همچنین تلاش کردهام تا در پرداخت به مبانی و وجوه انضمامی نقد، برخی موضوعات و مسائل واجد اهمیت و کمتر پرداختهشده و فکرشده را مورد توجه و اهتمام نظری قرار دهم. لذا بحث ارائهشده در نقدها صرفاً مصداقی و موردی نیست، بلکه به مسائلی پرداختهام که در تئوری گونههایی همچون داستان فلسفی، داستان دینی، داستان انقلاب اسلامی و داستان دفاع مقدس محل اظهارنظر بوده و بعضاً پاسخ درخوری نیافتهاند. چهارم آنکه نقد و تحلیل مسئلهمحور بهواسطۀ تمرکز بر مسئله و استخراج موضوعات مرتبط با آن، هدفمند است و نقد جامع محسوب نمیشود. ازاینرو، از ورود به برخی موضوعات و جوانب اثر که در ذیل مسئلۀ منتخب نمیگنجند، پرهیز شده است. در این کتاب تلاش شده به فراخور مسائل مدنظر در هر نقد، مباحث نظری مرتبط با آن تولید یا تبیین شود. تولید کتابهایی با این سبکوسیاق ازسوی اهالی نظر و رأی در حوزه داستان میتواند به سختگی و پختگی بیشتر مطالب انجامد و نواقص یا خطاهای محتمل آن را برطرف کنم. تلاش این مجموعه نقد بر آن بوده تا با فاصلهگرفتن از فضای ژورنالیستی نقد و نظر و بدهوبستانهای محفلی و جریانی، صرفاً بر توسعه و تأسیس مبانی و تطبیق آن بر مصادیق پافشاری کند.
- شیوه کار شما در تهیه این اثر چه بوده است؟
در بازه زمانی محدوِ پایان نگارش نقدها و آمادهسازی چاپ مجموعه نقد، هریک از نقدها را به صاحبان پنج رمان ارسال کردم تا یافتههای نقدها با صاحبان آثار به اشتراک گذاشته شود و نکات پیشنهادی نویسندگان آثار تا حد مقدور در نقدها موردتوجه قرار گیرد. در نتیجه این اقدام، بهصورت حضوری یا مکتوب نظر نویسندگان رمانهای این مجموعه دریافت و به آنها ترتیب اثر داده شد. در فضای کنونی ادبیات داستانی میزان تابآوری نویسندگان نسبت به نقد علمی، مبنایی، صریح و جزئیپردازانه با نقطه مطلوب فاصله قابلاعتنایی دارد. در این زمینه، هم ازسویی جریانباختگی نقدِ متعهد در دوره اخیر و فقدان رویکردهای فنی نقد و ورود مباحث غیرعلمی به ساحت نقد، مؤثر بودهاند و هم ازسویی دیگر، غلبه شبهنقدهای دلنوازانه یا کینجویانه ساحت نقد را متهم کردهاند. فضای نویسندگی همچنان نیازمند بلوغی در مواجهه با نقد است؛ بلوغی که تمایلات و خواستهها و خوشامدهای شخصی یا پیشفرضهای نویسندگان، راه را بر نسبتیافتگی تام و تمام با نقد مسدود نکند.
- مخاطبان این کتاب چه کسانی هستند؟
مخاطب مجموعه نقد جمال جلال رمان، بیتردید، فراتر از نویسندگان این آثار است. پیش از هرچیز، در این مجموعه تلاش شده است روشمندی در ورود و تحلیل و نقد آثار داستانی در معرض تأمل و تحلیل و ارزیابی مخاطبان ادبیات داستانی قرار گیرد؛ سپس یافتههای منتج از کاربست روش معهود، به درنگگاهی درباره سیر و صیرورت ادبیات داستانی معاصر بینجامد.
سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): برای شناخت جایگاه صنعت نشر و نمایشگاه بینالمللی کتاب دهلی، چند عدد و رقم کافی به نظر میرسد؛
انتشار سالانه بیش از ۹۰ هزار عنوان کتاب؛
پیشبینی نرخ رشد ۱۹.۴ درصدی بازار کتاب تا سال ۲۰۲۶؛
درآمد ۵.۸۳ میلیارد دلاری طی سال جاری میلادی ۲۰۲۵؛
پیشبینی رشد مخاطبان کتاب تا سال ۲۰۲۹ به ۵۰.۱۰ میلیون نفر
اشتغال بیش از ۹۰ هزار نفر از هندیها در کسب و کارهای نشر
اینها ویژگیهایی است که صنعت نشر هند را در فهرست ۱۰ کشور برتر این صنعت قرار داده؛ هرچند منابع رسمی، هند را جزو کشورهای هفتم تا نهم این فهرست ارزیابی میکنند اما مسئولان هندی مدعیاند این کشور سومین صنعت نشر دنیا را دارد.
در مجموع میدانیم با هند در صنعت نشر به یک قدرت در منطقه و جهان تبدیل شده است؛ به عبارت دیگر ناشران کشورهای مختلف با یک بازار با ارزش میلیارد دلاری برای سرمایهگذاری روبهرو هستند و تلاش میکنند هرچه در توان دارند، بگذارند تا سهم بیشتری ببرند. یکی از مسیرهای آماده، نمایشگاههای سالانه دهلینو است؛ زمینهای که علاوه بر ایجاد فرصت تعامل مستقیم بین مخاطب هندی با ناشران بینالمللی، امکان عرضه جدیدترین تولیدات ناشران کشورهای مختلف را فراهم کرده میکند.
این نمایشگاه از سال ۲۰۰۰ آغاز شده و بیستوششمین دوره آن با حضور ۲۰۰۰ ناشر و ۱۰۰۰ غرفهدار درحال برگزاری است. صندوق ملی کتاب هند، بهعنوان یک سازمان دولتی زیر نظر وزارت آموزش هند، متولی سازماندهی نمایشگاه جهانی کتاب دهلی همچنین نمایشگاههای کتاب منطقهای و بینالمللی برای ترویج کتابهای هندی است. یکی از اهداف این سازمان ترویج فرهنگ کتابخوانی، افزایش دسترسی به کتابها و حمایت از صنعت نشر در هند تعریف شده است.
علاوه براین «سازمان توسعه تجارت هند» در برگزاری نمایشگاه کتاب دهلی نقش دارد. این سازمان زیر نظر وزارت تجارت و صنعت هند فعالیت میکند که مسئولیت برگزاری نمایشگاهها، رویدادهای تجاری و ترویج صادرات و تجارت داخلی و بینالمللی را دارد.
بهگفته رسانههای هندی، یکی از جذابترین بخشهای نمایشگاه جهانی کتاب ۲۰۲۵، نمایشگاهی است که به گرامیداشت ۷۵ سال دموکراسی هند اختصاص دارد. در این بخش، یک نمایشگاه گسترده، با چهار ستون اصلی دموکراسی، شخصیتهای تاریخی مهم در تدوین قانون اساسی هند و جزئیات بیشتری درباره روند شکلگیری این قانون اساسی در معرض دید مخاطبان قرار دارد. بیش از ۱۰۰ سخنران ازجمله معروفترین نویسندگان هندی در ۳۲ نشست ادبی در این رویداد حضور دارند.
ملاقات در «گوشه» با نویسندگان
مسئولان نمایشگاه کتاب دهلی، بخش «گوشه» را برای ملاقات طرفداران پدیدآورندگان هندی، پیشبینی کردهاند و هر روز علاقهمندان میتوانند با نویسنده مورد علاقه خود در این گوشه، دیدار داشته باشند. در سالن نویسندگان نیز فضای همکاری نویسندگان بینالمللی برای نشستهای امضا و خوانش کتاب برقرار شده است.
بخش کودک
در بخش کودک نمایشگاه کتاب دهلی، علاوه بر قصهگویی، مسابقات و جلسه تعامل با نویسندگان، معلمان و کودکان از مدارس دولتی و خصوصی مشارکت گستردهای دارند؛ علاوه براین کارگاههای آموزشی برای کودکان و بزرگسالان پیشبینی شده است.
نشستهای تخصصی
برگزاری کنفرانس بینالمللی مدیران نشر، نشست B۲B برای مدیران ارشد صنعت نشر با هدف تبادل دانش و تجارت، میز حقوق نشر، جلسات B۲B برای مذاکره درباره ترجمه و حقوق نشر کتابها، احتمالاً از تخصصیترین نشستهای این نمایشگاه است.
حضور نماینده ایران در نمایشگاه کتاب دهلی
مصطفی مستور، نویسنده ایرانی یکی از مهمانان بخش «معرفی آثار نویسندگان بینالمللی و گفتوگوهای فرهنگی» است. وی روزگذشته در دانشگاه جامعه ملیه اسلامیه هند در جمع دانشجویان زبان فارسی سخنرانی کرد؛ درباره بازتاب مقوله «زندگی» در نوشتهها و آثار نویسندگان.
ممنوعیتهای یک نمایشگاه کتاب!
در آییننامه نمایشگاه کتاب دهلی، استفاده و ورود دو جنس به نمایشگاه ممنوع است؛ نخست عرضه و فروش اقلام غیرکتابی ازجمله اسباببازی، پوشاک، وسایل تزئینی و استفاده از پلاستیک.
تاکید بر حفظ محیط زیست با توجه به مسائل زیستمحیطی دلیل اصلی پیشبینی این بند در آییننامه اجرایی نمایشگاه است؛ بنابراین غرفهداران و مخاطبان نباید برای فروش و خرید کتاب از پلاستیک استفاده کنند و توصیه شده، کیسههای کاغذی و پارچهای همراه خود داشته باشند.
علاوه براین نمایشگاه، با اتخاذ این سیاست از پویش کمپین ملی «هند بدون پلاستیک» حمایت کرده است.
سرمایهگذاری درخور توجه هندی در بازار کتاب و برگزاری نمایشگاه کتاب و البته ظرفیت رو به رشد بهویژه نرخ باسوادی بیش از ۷۵ درصد، صنعت نشر در هند را به بازار مصرفی پُررنقی در حوزه کتاب تبدیل کرده است.
📚 آیا آمادهای آینده را امروز بخوانی؟
💡 کتابهای هوش مصنوعی انتشارات زبان علم، کلید ورود به دنیای فناوری!
انتشارات زبان علم
حامی کتاب و کتابخوانی
بجنورد
خراسان شمالی
سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - ماریه رحیمی، کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی و کتابدار کتابخانه ثارالله شهرستان مشهد: در یادداشتی اختصاصی که در اختیار ایبنا قرار گرفته، چگونگی تسهیلگری خواندن یک کتابدار برای کودکان و نوجوانان در سناریو با سه فعالیت و پاسخ پیشنهادی بررسی شده که در ادامه میخوانید:
اولین سناریو؛
دختر بچهای بعد از مدرسه، به کتابخانه محله آمده است. از قفسه کتابخانه، کتابی برداشته و در گوشهای از بخش کودک به تنهایی به خواندن آن میپردازد. مادر آنطرفتر سرگرم گوشی همراه است و کتابدار کتابخانه، پشت پیشخوان کتاب مشغول پاسخگویی به مراجع دیگری است. کتاب خواندن کودک تمام میشود. بلند میشود و کتاب را به قفسه باز میگرداند و به همراه مادر میرود. کتابدار کتابخانه که علاقه زیادی به شغلاش دارد و با نگاه جستجوگر خود رفتار مراجعان را زیر نظر دارد، و از زمان ورود دخترک او را زیر نظر داشته است، پس از رفتن کودک از خود میپرسد: «چطور میشه فهمید که برداشت این کودک از محتوای کتاب چقدر بوده؟! چقدر میتوان مطمئن بود که این کودک محتوای اصلی و پیام نهایی کتابی که خوانده را فهمیده؟ اصلاً بعد از برگشت کتاب به قفسه، چقدر میتوان مطمئن بود که یک هفته بعد یا یک ماه بعد، کودک حتی نام کتابی را که خوانده، به یاد بیاورد؟! آیا وظیفه و کار من کتابدار، همینجا تمام شده است؟!»
پرسش: کتابدار تسهیلگر چه نقشی میتواند در این سناریو بازی کند؟
فعالیت پیشنهادی: به کارگیری فعالیتهای مکمل خواندن جهت دریافت عمیق و تثبیت یادگیری
کتابدار تسهیلگر میداند که صرفاً خواندن فیزیکی یک کتاب، نمیتواند تضمینکنندهی دریافت پیام کتاب و درک کامل محتوای اصلی آن باشد. در کتابداری پویا، کتابدار میداند که در کنار کتابخواندن میتوان تجربهها و فعالیتهای دیگری به عنوان فعالیتهای مکمل برای درک عمیق مفاهیم کتابها در نظر گرفت. در واقع از طریق فعالیتهای مکمل خواندن و با استفاده از شیوههای متنوع تسهیلگری خواندن، کتابدار میتواند کمک مهمی به انتقال مفاهیم و تثبیت آنها در حافظهی بلندمدت افراد بهویژه کودکان داشته باشد. کتابدار میتواند با استفاده از دانش تخصصی خود در حوزه شناخت کتاب و نیز استفاده از مهارتهای ارتباطی و تجربههای کسب شده در محیط کتابخانه، خدمات جدید و متنوعی را برای اعضا کودک کتابخانهی خود طراحی کند. به طور نمونه میتواند گروههای کتابخوانی کودک را در کتابخانه تشکیل و فعالیتهایی از جمله خوانش، پرسشگری، بحثوگفتگو در مورد موضوعات و مفاهیم کتاب را بدون دخالت مستقیم خود برنامهریزی کند و مانند یک مشاور و راهنما بر روند فعالیتهای این جلسات نظارت داشته باشد. کتابدار میتواند با استفاده از مهارتهای تسهیلگری جلسات، با فرآهمکردن فضایی آزاد، به طوریکه کودکان، سهم و فرصت مساوی برای ابراز نظر خود داشته باشند، کتابخانه را به محیطی جذاب و اثربخش برای یادگیری از طریق خواندن تبدیل نماید. در این جلسات او میتواند با استفاده از آموزههای علم روانشناسی و نیز علومتربیتی، و نیز مشاهدهی فعال کودکان، شناخت مناسبی از روحیهی هر عضو پیدا کند. توسط همین شناخت او می تواند با هدف انتقال غیر مستقیم اما اثربخش مفاهیم کتاب ها، به طراحی و اجرای انوای بازیها پرداخته تا همزمان هم روحیه نشاط و شادی به کودکان بخشیده و هم از طریق بازی، کتاب را به زندگی کودک پیوند زند. از دیگر فعالیتهای قابل اجرا در این سناریو، تیمسازی هدفمند کودکان در جلسات کتابخوانی است که در حین انجام یک فعالیت مشترک با محوریت کتاب، به تقویت مهارت کارگروهی و همکاری و بالارفتن سطح تحمل و تلاش برای رسیدن به هدف مشترک در بین کودکان میگردد. تمامی فعالیتهای مطرح شده با استفاده از مهارت تسهیلگری کتابدار، میتواند به عنوان فعالیتهای مکمل خواندن، در تثبیت مفاهیم کتاب در ذهن کودکان و نوجوانان و تشویق آنها به مطالعه مفید، موثر باشد.
دومین سناریو:
دختر نوجوان و پر جنب و جوشی همراه با دوستش بعد از مدرسه به کتابخانه عمومی آمده است، در حالیکه زیر زیرکی میخندد به خانم کتابدار، کتاب توی دستش را نشان میدهد و میگوید: «از این کتابا بازم دارین؟ آخه میدونین خانم! کتابش خیلی خفن بود! کلی ترسیدیم، وقتی خوندیم! … بازم کتاب ترسناک دارین؟ توش نقاشیهای ترسناک داشته باشه… همه همکلاسیهام از این کتابا دوست دارن… چرا بیشتر از مدل کتابا نمییارین؟!» کتابدار در حالیکه در پاسخ دختر به او لبخند میزند، مردد است که باز هم کتاب ژانر وحشت به دختر معرفی کند یا نه!
پرسش: کتابدار تسهیلگر چه نقشی میتواند در این سناریو بازی کند؟
فعالیت پیشنهادی: گوش دادن فعال برای درک نیاز مخاطب و تشخیص نیاز واقعی
گوشدادن فعال و پویا از از مولفههای اصلی در ارتباطات بین فردی است و یکی از روشهای مهم تسهیلگری نیز میباشد. به ویژه نوجوانان بسیار نیاز دارند که افراد به حرفهای آنها گوش کند. اما گوش دادن هرگز فرایندی انفعالی نیست و نیاز به مهارتهایی دارد. از جمله این مهارتها می توان به گوش دادن با توجه و علاقه همراه با تماس چشمی، توجه به زبان بدن در حین گفتگو، عدم قطع صحبتها در میانهی آن و سکوتهای پویا که منجر به تشویق نوجوان برای ادامه صحبت شود، اشاره کرد. نوجوان نیاز دارد که حرفش شنیده و پیامش به صورت کامل منتقل شود. در این سناریو کتابدار میتواند به طرزی موثر با همدلی و صمیمیت به دختر نوجوان گوش کند. ممکن است او از طریق گوشدادن پویا، متوجه شود که علت گرایش دختر به این نوع داستانها؛ همراهی و همرنگشدن با گروه همسالان است و نه لزوماً جذابیت داستان و علاقه شخصی خودش. کتابدار حتی وقتی دختر را تشویق به صحبت بیشتر میکند، متوجه میشود که او بعد از خواندن این نوع کتابها دچار بیخوابیهای شبانه شده است، اما به خاطر اینکه به اصطلاح جلوی دوستانش کم نیاورد، باز هم خودش را مشتاق خواندن کتابهای ژانر وحشت نشان میدهد! … اینجاست که گوشدادن فعال کار خود را کرده است! او صرفاً در یک گفتگوی صمیمانه، متوجه تمام این نکات شده است. حال کتابدار میتواند با کسب این آگاهی به صورت غیر مستقیم، مسیر دیگری برای برطرف کردن نیاز دختر به او نشان دهد. میتواند کتابهایی که در عین جذابیت، ترسناک نیستند را به او معرفی کند. اگر دختر اصرار بر مطالعهی همان ژانر داشته باشد، کتابدار میتواند از این فرصت استفاده نموده و از همکلاسیهای او دعوت کند تا جلسهای برای جمعخوانی کتابهای ژانر وحشت در کتابخانه برگزار کند و پس از خوانش جمعی بحث و گفتگو در مورد موضوع آن بپردازند. همچنین از دانش مشاورهی کتاب استفاده کرده و در همان زمینه موضوعی، کتابهایی که علاوه بر جذابیت ظاهری و ایجاد هیجان و ترس، به ارائه مفاهیم عمیق و شایسته میپردازند را به گروه همسالان معرفی نماید.
سومین سناریو:
پسر نوجوانی با تردید وارد کتابخانه میشود. بیهدف لابهلای قفسهها میچرخد و نگاهی گذرا به عناوین روی عطف کتابها میاندازد… دنیایی از اسامی و واژهها جلوی چشمش رژه میرود که حس دلزدگی و عدم اطمینان از اینکه دقیقاً به دنبال چیست را به او گوشزد میکند. او دقیقاً نمیداند دنبال چیست. فقط میداند که علاقه به خواندن دارد اما مدام از خودش می پرسد دقیقاً باید چی بخواند؟ از کجا شروع کند؟ نگاه مرددش روی کتابدار ثابت میماند و این سوال در ذهنش شکل میگیرد که: «یعنی میتوانم روی کمکش حساب کنم؟!…»
پرسش: کتابدار تسهیلگر چه نقشی میتواند در این سناریو بازی کند؟
فعالیت پیشنهادی: نقش آفرینی به عنوان مشاور و راهنما در مسیر خواندن
نوجوان داستان ما به کتاب خواندن علاقمند است. نیاز به خواندن را در خود احساس کرده و حتی برای رفع نیاز قدم برداشته و به کتابخانه آمده است، درحالیکه گزینههای دیگری هم برای گذراندن وقت خود در دسترس دارد. اما مساله اینجاست که سردرگم است و دقیقاً نمیداند چه میخواهد بخواند و یا چطور باید به سوالاتی که در ذهناش میگذرد، پاسخ دهد. او نیاز به کمک و مشورت دارد و با توجه به اینکه در دوره سنی نوجوانی است، ممکن است برای دریافت کمک، پیشقدم نشود. حتی کمک مستقیم و مدل سنتی مشورتدهی را نیز رد نماید. اینجاست که نقش کتابدار به عنوان راهنما و تسهیلگر، میتواند نقشی حیاتی و کارساز باشد. کتابدار میتواند با درک حس تردید نوجوان مذکور، در رفتن به سمت او و ایجاد ارتباط پیشقدم شود. او میتواند با توجه ویژه به او از طریق دنبال کردن با نگاه و لبخندزدن حس توجه خود را به او منتقل نماید. حتی با سلام کردن و گفتن «چه کمکی می تونم بهت بکنم؟»، اولین قدم را برای یک ارتباط خوب بردارد. کتابدار در نقش مشاور امین، میتواند بهاو کمک نماید تا نیازهای حقیقیاش را تشخیص دهد و بتواند بهتر تصمیم بگیرد. در این مسیر جلب اعتماد، ایجاد حس تعهد و تقویت حس همدلی امری ضروری است. کتابدار میتواند به نسبت آگاهی نوجوان از نیازهای اطلاعاتی خود، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر انتخاب کتاب وی نظارت داشته باشد. گاهی نوجوان کاملاً نسبت به نیاز مطالعاتی خود ناآگاه است. کتابدار میتواند مستقیماً دخالت کرده و با استفاده از دانش و تجربهی خود در امر مشاوره خوانندگان، یک مسیر مستقیم و روشن را به وی نشان دهد. اما گاهی نوجوان خود دارای علاقه و مسیر مطالعاتی است و بخشی از راه را پیموده است، اینجاست که مهارت کتابدار در تسهیلگری غیرمستقیم میتواند به انتخاب راه بهتر و مناسبتر کمک نماید. کتابدار میتواند با درک صحیح از شخصیت نوجوانان، مسائل و نیازهای مرتبط با آنها، به عنوان فردی همراه و مشاور نقش مهمی را ایفا کند. نقشی که با نقش معلمان و مربیان و کادر آموزشی محیطهای آموزشی متفاوت است. در این روش از امر و نهی مستقیم، بحث و جدل و پیشنهاد مستقیم خبری نیست. کتابدار با گفتگو و پیشنهاد کتابها و منابع مناسب برای مطالعه، راهی برای جستوجو و پرسشگری و کنجکاوی برای او باز میکند و کمک میکند تا خودش بتواند مسیر درست را پیدا کند و بتواند با کشف مفاهیم تازه از طریق خواندن و پرسشگری در مسیر مناسب خود قرار گیرد. او میتواند نوجوان را به گروههای کتابخوانی مختلف معرفی کند تا از مسیر مشارکت و ابراز عقیده در جمع، مهارتهای خودباوری و اعتماد به نفس خود را تقویت کرده و انعطاف پذیری و مدیریت زمان را بیاموزد. بدین وسیله مسیر روشنتری برای رشد و پیشرفت خود بیابد.
روزانه صدها سناریو از تقابل مخاطب و کتابدار در کتابخانههای عمومی قابل مشاهده است. در این یادداشت تلاش شد تا نمایی برگزیده و قابل انتظار از یک کتابدار تسهیلگر ارائه شود و راهکارهایی برای نقشآفرینی بهتر و موثرتر در این سناریوها و سایر سناریوهای ممکن ارائه شود.
کتابدار تسهیلگر، کتابداری است که در حرفه خود، متخصص و به شغل خود علاقمند است. او مسئول است تا نگرش مثبت و خوشایندی نسبت به خواندن در افراد ایجاد کند. او مجهز به دانش، خوشخلقی، صبوری و اشتیاق است. پیشرو و تاثیرگذار است. درکتابخانه، نقش منفعل بازی نمیکند، بلکه داوطلبانه، نقشهای فعال و پویایی از جمله مشاوره خوانندگان و تسهیلگری خواندن را بر عهده میگیرد. اینگونه است که از نقش سنتی خود به عنوان نگهدارنده کتابها منفک شده و نقش حساس و موثر یک کتابدار آگاه و پیشرو را در این دنیای پر رقابت به خوبی ایفا میکند.
به گزارش ایبنا ماریه رحیمی، کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی و کتابدار کتابخانه ثارالله شهرستان مشهد ۱۶ سال سابقه کار در نهاد کتابخانههای عمومی را دارد و ۱۳ سال را نیز به عنوان معاون اداره کتابخانههای عمومی شهرستان مشهد، مسئول آموزش و پژوهش ادارهکل کتابخانههای عمومی استان خراسانرضوی و کارشناس مسئول واحد منابع اداره کل کتابخانهها بوده است.