دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۹
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آنچه در کودکان برای شما لجبازی به نظر میرسد، در واقعیت یک رفتار کاملاً طبیعی برای آنهاست که معمولاً به دلیل تلاش کودک برای ابراز خود و کسب استقلال بروز میکند. او تلاش میکند بفهمد چه کاری را میتواند انجام دهد و چه کاری را نمیتواند انجام دهد؛ این چیز بدی نیست؛ زیرا بچهها خیلی از مسائل را از طریق علت و معلول و با آزمون و خطا یاد میگیرند اما جنگ قدرتی که در نتیجه این اتفاق بین شما و فرزندتان رخ میدهد، خستهکننده خواهد بود.
موضوعی که باعث بروز لجبازی در کودکان میشود، این است که بچههای این سن به طور طبیعی در مورد جهان کنجکاو هستند و میخواهند کاوش کنند؛ در عین حال متوجه نیستند که مهارتهای فیزیکی و شناختی لازم را برای انجام هر کاری که میخواهند انجام دهند، ندارند؛ بنابراین وقتی میخواهید در مورد موضوعی به فرزندتان نه بگویید یا او را به کاری تشویق و از کاری بازدارید، به احتمال زیاد او مقاومت خواهد کرد.
یکی از راههای کنترل لجبازی در کودکان، خواندن کتابهایی درباره این موضوع است تا کودک از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کند و بهتر بتواند دلیل رفتار خود و شما را بفهمد. کتابهای کودک میتوانند تأثیرات درخور توجهی در زمینه لجبازی بر رفتار و شخصیت کودکان شما بگذارد، برای مثال:
- «مدلسازی رفتاری»: کتابهای کودک میتوانند شخصیتهایی را معرفی کنند که با لجبازی و چالشهای مشابهی مواجه هستند. وقتی کودکان داستانهایی را میخوانند که در آن شخصیتها با لجبازی روبهرو میشوند و راهحلهایی برای غلبه بر آن پیدا میکنند، ممکن است به یادگیری مهارتهای حل مسئله و کنترل احساسات خود ترغیب شوند.
- «توسعه همدلی»: کتابهای کودک میتوانند به توسعه همدلی و درک احساسات دیگران کمک کنند. وقتی کودکان داستانهایی را میخوانند که در آن شخصیتها احساسات مختلفی را تجربه میکنند، ممکن است بهتر بتوانند احساسات خود و دیگران را درک کنند و این همذاتپنداری میتواند به کاهش لجبازی آنها کمک کند.
- «آموزش مهارتهای اجتماعی»: برخی از کتابها به آموزش مهارتهای اجتماعی و ارتباطی میپردازند. این کتابها میتوانند به کودکان بیاموزند که چگونه با دیگران تعامل کنند و در مواقعی که احساس لجبازی میکنند، راههای مؤثری برای بیان خواستهها و نیازهای خود پیدا کنند.
- «تقویت تفکر انتقادی»: داستانهایی که کودکان را به تفکر و تحلیل دعوت میکنند، میتوانند به آنها کمک کنند تا دلایل و عواقب رفتارهای خود را بهتر درک کنند. این نوع تفکر میتواند به کاهش لجبازی کمک کند؛ زیرا کودک متوجه میشود هر عمل چه پیامدهایی دارد.
به طور کلی، کتابهای کودک، با ایجاد فضایی برای گفتوگو، به والدین و معلمان این فرصت را میدهد که درباره موضوعاتی مانند لجبازی، احساسات و رفتارهای اجتماعی با کودکان صحبت کنند. این گفتوگوها میتوانند به کودکان کمک کنند احساسات خود را بهتر بیان کنند و با مدیریت آنها از لجبازی کمتری استفاده کنند.
در ادامه این مطلب به معرفی پنج کتاب داستانی پرداختهایم که به موضوع لجبازی در کودکان اشاره کردهاند.
«جنگل پشت پنجره»
این اثر از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که نیره باقری آن را در ۲۴ صفحه نوشته و فاطمه نیکخواه تصویرگریاش کرده است. داستان این کتاب درباره کودکی است که بیشتر وقتها برای همکاری با مادرش از درِ مقاومت و مخالفت وارد میشود و مادر این کودک سعی میکند با شیوهای خلاقانه، از ورود به این فضای فرسایشی جلوگیری کند. پیامی که این کتاب به همراه دارد این است که همیشه تمام درها برای ارتباط با کودکان لجباز بسته نیست و گاهی لازم است از دریچه چشم کودکان به اطراف نگاه کنیم.
«اُکتاو نمیخواهد بزرگ شود»
کتاب «اُکتاو نمیخواهد بزرگ شود» از نشر برکه است که الیزابت دولامبیلی برسون آن را در ۳۶ صفحه نوشته، ژروم پیرات تصویرگریاش کرده و زهره ناطقی نیز آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب داستان وابستگی کودکان به مادرشان را روایت میکند. کانگوروی کوچک این داستان دلش نمیخواهد از کیسه مادرش بیرون بیاید؛ چون درون کیسه احساس امنیت میکند. اکتاو دارد رشد میکند، بزرگ و بزرگتر میشود و داخل کیسه جایی برای تکانخوردن ندارد. کمکم مادر اکتاو ناامید میشود که او از کیسه خارج شود. اکتاو با اصرار مادر و فریاد پدرش، باز هم کیسه را ترک نمیکند؛ چون توی کیسه مامانکانگورو بوی خوبی میدهد و گرم و نرم است. همه حیوانات سعی میکنند چارهای برای بیرونکشیدن او از داخل کیسه پیدا کنند؛ شترمرغ، میمون و مار و جانوران دیگر به پدر و مادر اکتاو کمک میکنند؛ چون چند روز دیگر تولد اکتاو است و آنها نمیخواهند اکتاو تولدش را داخل کیسه جشن بگیرد. پس خارپشت دانا به کمکشان میآید، او میداند چگونه با اکتاو صحبت کند تا او لجبازی را کنار بگذارد و از کیسه گرم و نرمش بیرون بیاید!
«بردن پیانو به ساحل؟ هرگز»
این کتاب یک جلد از مجموعه ۳ جلدی «مگنولیا» از انتشارات میچکا (واحد کودک و نوجوان انتشارات مبتکران) است که الیز پارسلی در ۳۶ صفحه آن را نوشته و تصویرگری کرده و سارا قربانی نیز به فارسی ترجمه کرده است.
این کتاب تصویری، زندگی کودکانی را روایت میکند که هنگام رفتن به مسافرت، اردو، مدرسه و … وسایل یا اسباببازیهایی را که دوست دارند به همراه ببرند، خیلی متناسب با مکانی که میخواهند بروند نیست؛ اما با وجود مخالفت پدر یا مادر کار خودشان را میکنند. «بردن پیانو به ساحل؟ هرگز» داستان کودکی است که وقتی متوجه میشود قرار است برای گردش با مادرش به کنار ساحل بروند تصمیم میگیرد پیانویش را با خود ببرد. علیرغم مخالفت مادر، او پیانو را میبرد؛ اما در کنار ساحل با مشکلاتی مواجه میشود و در انتها پیانو را گم میکند و متوجه میشود که نباید آن را با خود میبرد.
درست است که بردن پیانو به ساحل آن هم توسط کودکی خردسال غیرممکن است؛ اما نویسنده با انتخاب این سوژه انتخاب بردن بعضی از وسایل عجیب و غریب و بیمناسبت را که بعضی از بچهها با لجبازی اصرار به بردن آنها دارند و یکی از دغدغههای خانوادههاست بیان کرده تا این بزرگنمایی و غیرعادیبودن خیلی جذاب به چشم بیاید و غیرمستقیم بتواند آموزشی را که در دل داستان نهفته است به کودک انتقال دهد. کودک شما با خواندن این کتاب و همذاتپنداری با شخصیت کتاب، میتواند خودش تجربه کند و به این نتیجه برسد که انتخاب وسیله نامناسب چقدر دردسرساز خواهد بود. کتابهای ترجمهشده دیگر از این مجموعه «بردن سیرک به کتابخانه؟» و «بردن تمساح به مدرسه؟ هرگز» است که انتشارات میچکا آنها را منتشر کرده است.
«کرهالاغ لجباز»
این کتاب یک جلد از مجموعه «تامی الاغه و دوستانش» از انتشارات نردبان (واحد کودک و نوجوان انتشارات فنی ایران) است که استوارت جی مورفی در ۳۲ صفحه آن را نوشته و تیم جونز تصویرگریاش کرده و سینا امینی نیز به فارسی ترجمه کرده است. داستان این کتاب در مورد تامی، کرهالاغ لجبازی است که همیشه بداخلاق و ناراحت است. او حوصله گشتن دنبال کفش گمشدهاش را ندارد، دوست ندارد بعد از بازی زود به خانه برگردد، شام را دوست ندارد، وقتی برایش قصه میخوانند، بعد از آن نمیخواهد بخوابد، او مرتب فریاد میزند و پدرش از او میخواهد که چند نفس عمیق بکشد و مادرش نیز میگوید که تامی باید با آنها حرف بزند. با تکنیکهایی که پدر و مادر برای کنترل خشم و احساسات به تامی یاد میدهند، یک روز صبح که او از خواب برمیخیزد، دیگر آن کرهالاغ لجباز و عصبانی نیست و حالا دیگر خوشحال است.
«من معذرت نمیخواهم»
این اثر از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که سوفیا پروکوفیوا، نویسنده و تصویرگر روس آن را در ۴۴ صفحه نوشته و تصویرگری کرده و رضی هیرمندی به فارسی برگرداننده است. «من معذرت نمی خواهم»، قصه پسربچهای به اسم واسیا است که اسباببازیهای فراوانی دارد. یک روز صبح که از خواب بیدار میشود، از خانوادهاش یک اسباببازی دیگر میخواهد و مادرش از او میخواهد صبر کند؛ اما او دو پایش را در یک کفش میکند و فریاد میکشد و از مادرش اسب چوبی میخواهد. هر چه مادر با او حرف میزند و توضیح میدهد، گوشش بدهکار نیست. ناگهان بادی میوزد، پنجره را باز میکند و سوز سردی به داخل خانه میآید. مادر از واسیا میخواهد بابت بیادبیاش معذرتخواهی کند؛ اما واسیا فریاد میزند: «من معذرت نمیخواهم»، بعد هم کفش و کلاه میکند و از خانه بیرون میرود. توی حیاط چنددقیقهای مینشیند. هوا آنقدر سرد است که دست و پاهایش از شدت سرما کرخت میشود. ناگهان صدای بلندگوی روی دیوار بلند میشود. صدایی که اعلام خطر میکند و دلیل سرمای شدید و یخبندان را، معذرتنخواستن یک پسر از مادرش اعلام میکند؛ اما واسیا چیزی نمیشنود و بلند میشود و به راه میافتد. او در خیابان زنی را میبیند و توی دلش آرزو میکند آن زن، مادرش باشد و این نقطه تازه اول این ماجراست.
در داستان «من معذرت نمیخواهم» با خواندن روایت ماجراهای واسیا، بچهها میتوانند از تجربههای او درس بگیرند که عذرخواهیکردن، صبوربودن و لجبازینکردن چقدر مهم و حیاتی است. این داستان با نکات آموزندهای درخصوص رفتارهای مناسب و انتخابهای درست، به کودکان کمک میکند تا در مواجهه با مشکلات و انتخابهایشان، بهترین تصمیمها را بگیرند.